سمانه جان
به همدردی خوش آمدی
از این وضعیت به عنوان یک فرصت برای تقویت کنترل احساس و تسلط برخویشتن استفاده کن . به احساست پر و بال نده و هروقت حواست میره نزد استاد سریع توقف بده و به چیز دیگری مشغول شو . اوقات فراغتت را با فعالیتهایی که انرژی می خواهد پر کن .
به نظر می رسد که شما جذب جدیدت و سخت گیری ایشون شده ای ، به عبارتی جذب قاطعیت ایشان شده ای .
عزیزم ما گاه آنچه خلاء آنرا در وجود خود احساس می کنیم را در دیگران که می یابیم جذب می شویم . اگر این است یعنی به این دلیل توجهت بهش جلب شده ، پس بدان خودت را فردی قوی و قاطع در برابر دیگران نمی بینی و .... پس سعی کن خودت را از این جهت تقویت کنی .
یا ممکن است شما خلاء این حالت را از ناحیه پدر داری . یعنی ممکن پدر را به عنوان یک پشتوانه به اندازه کافی قوی ندانی . لذا این قوت را در استادت احساس می کنی و جذب شده ای .
به هر دلیل ، راه این است که به این احساس دامن نزنی . در هر حدی که هست متوقفش کن و بهش فکر نکن . و مرحله بعد آنرا به سمت یک ارادت رسمی شاگر به استاد ببر . یعنی فقط به این توجه داشته باش ایشون استاد شماست ، همین بیشتر از این هم نباید در ذهن شما جایی داشته باشد .
موفق باشی .
.