-
RE: مادر شوهر دیکتاتور
سلام
نمی دونی چقدر خوشحالم که بالاخره یکی حرفهامو می فهمه و نمی گه این کارو بکن اون کارو بکن ، یکی هست که بفهمه این موجود رو نمی شه تحمل کرد و چقدر ازش متنفرم
توی این چند روز تعطیلی قراره ما بریم شمال و خانواده شوهرم برن کیش . مادر شوهرم می گفت : وقتی شما میرین این ور اون ور ما توی خونه می مونیم ، فقط شما میرین گردش و تفریح و منو بچه هام باید تو خونه بمونیم .
حالا می گه این بار که ما میریم مسافرت شما باید توی خونه بمونین!
نمی دونی سر این موضوع چه جنگ اعصابی داشتیم . بهش گفتم خب مگه کسی جلوتونو گرفته شما برین به ما چیکار دارین ولی اون حرف خودشو می زنه که شما باید بمونین
به همسرم گفتم اگه تو نیای و بخوای بمونی من تنها می رم ( با خانواده خودم ) ولی وقتی برگشتم دیگه پامو توی این خونه نمی ذارم ، دیگه خسته شدم می خوام این دفعه تا آخرش برم . بهش گفتم هیچ کس توی دنیا منو به اندازه مامانت اذیت نکرده حتی اگه یه روز به آخر عمرم مونده باشه باید جواب یکی یکی اون کارهارو بده وگرنه به عدالت خدا شک می کنم
-
RE: مادر شوهر دیکتاتور
كيميا جون انگار هنوز مشكلات رفع نشده دلم ميخواست مي دونستم كه الان در چه وضعيتي هستي
ولي شايد بهترين راه فقط صبر باشه و توكل
به اميد اون روز كه همه چيز روبه راه بشه
-
RE: مادر شوهر دیکتاتور
سلام
متاسفانه انگار هممون یه مشکل مشترک داریم (مادرشوهر)
من که دیگه بی خیالش شدم نرود میخ آهنین در سنگ
وقتی حرف میزنه اصلا گوش نمی کنم به حرفاش
با خودم میگم اون که عوض نمیشه من چرا زندگیمو خراب کنم
من از وقتی اومدم تو این تالار و میبینم همه این مشکلو داریم خندم میگیره
خودمونیم بیچاره شوهرامون هم گیر افتادن
-
RE: مادر شوهر دیکتاتور
بچه ها من فقط می خواستم یه چیز بگم. عملاً نمیشه مادرشوهر رو از زندگی فاکتور گرفت اما لااقل بیاین در ذهن خودمون و تو فکرامون ازش فاکتور بگیریم. آخه تا کی می خوایم زندگیمون رو فدای یکی دیگه کنیم. بذارین اون کار خودشو بکنه. من خیلی وقته که دیگه به متلکهای مادرشوهرم بها نمیدم. یعنی دیگه نقطه ضعف نشون نمیدم. وقتی می بینه ناراحت نمیشم دیگه نمیگه. می خوان پسرشون مال خودشون باشه. بذارین باشه. با خنده بگین ارزونی خودتون . ما چیکارش داریم. اونه که با ما کار داره.... بذارین همسرتون خودش شما رو انتخاب کنه. نشینین بد مادرشونو بهشون بگین. چون فقط فکر می کنه مادری که براش زحمت کشیده گیر عجب عروسی افتاده و از شما زده میشه. به خودتون بچسبین. به آرزوهاتون. بسه دیگه ...چقدر غصه می خورین. اونا اصلاً یادشون هم نیست. این شمایین که دارین عذاب می کشین. من خیلی وقته که دیگه اصلاً فکرمو و وقتمو به مادرشوهر اختصاص نمیدم. خیلی فکرای بهتر دارم بکنم. بی خیال مادرشوهر
-
RE: مادر شوهر دیکتاتور
عروسک خوشگل سلام: اگه بری و درددل منو بخونی متوجه میشی که اگه من میگم درک میکنم واقعا درکت میکنم ،اما با این تفاوت که من دارم از خواهرشوهر میکشم اونم خواهری که از شوهرم کوچکتره اما اجازه هر کاری و بی احترامی را به خودش میده ،حالا مال شما که مادرشوهر است و میگیم مثلا یک دست پیرهن بیشتر پاره کرد. بهترین کار اینه که شما آرامش خودت را از دست ندی و روت را باهاشون باز نکنی. اگر حرفی باید بزنی در کمال آرامش با شوهرت بزن و محیط خونه ات را مغشوش نکن و گرنه شوهرت هم به سمت اون گرویده میشه.
بیایید برای آرامش همه اونهایی که حس میکنن آرامششون کم شده دعا کنیم
-
RE: مادر شوهر دیکتاتور
دوستان خوبم سلام
نظراتتون رو خوندم و تجربه 10سال زندگی با مادرشوهری که کپی برابر با اصل مادر شوهرهای شما ست رو براتون خیلی خلاصه می نویسم چون اگه بخوام از زندگیم براتون بگم مثنوی 70من کاغذ میشه فقط تا می تونید از مادر شوهرهاتون دوری کنید و به زندگی خودتون بچسبید فکر اینم که با هاشون دوستی کنید وضعتون خوب می شه رو از سرتون بیرون کنید من همه این راهها رو رفتم ترحم بر پلنگ تیزدندان ستمکاری بود برگوسفندان این آدمها اینقدر خودخواه هستند که غیر از خودشون هیچی رو نمی بینند نه شما رو نه دوستی شما رو فقط راهی براشون باز می شه تا بیشتر ترک تازی کنند
-
RE: مادر شوهر دیکتاتور
با سلام به همه دوستان و عروسک خانم گل
اميدوارم که تاب و تحملت رو بيشتر کني مثل همه عروس هاي ديگه چون ما زن ها به خاطر وابستگي و علاقه به همسرامون نمي توانيم جز اين فکر کنيم
من خدا رو شکر همسر خوبي دارم البته داشتم 4 سال پيش که ازدواج کرديم مادر شوهر و خواهر شوهر و خاله شوهرم ان چنان بلاهايي سرم آوردن که حتي خود همسرم هم از دستشون خيلي عصباني بود (حتي به من گفت من ازت معذرت مي خوام که توبا اين خانواده وصلت کردي اين سه نفر يه باند مافيايي هستن که من خودم هم از دستشون به تنگ اومدم ) ولي به مرور آنها رو بخشيد و الان هم طوري شده که هر وقت دلم از دست خانوادش ناراحته بلافاصله جبهه مي گيره و باعث درگيري بين خودمون ميشه پس من هم سعي مي کنم که اصلا هيچي نگم وتحمل کنم و يادت باشه عزيزم
جواب ابلهان خاموشي است