نمایش نسخه قابل چاپ
نقل قول:
نوشته اصلی توسط حنان
ممنون حنان جان که جواب دادین.
از تنها بودنمون فرار میکنه.فک کنم جمعا بیشتر از یکی دوبار اتاقای خونه ی مارو ندیده!همیشه وقتی میاد مامانم مثلا میگه بفرمایین تو اتاق لباساتونو عوض کنین,نامزدم هم میاد و زود کتشو میندازه رو آویز و میره,دقیقا مثل فرار!
من همیشه سعی میکنم یه طوری باشم که باهام راحت باشه ولی آخه منم غرور دارم نمیتونم که اصرار کنم.
ما 9 سال با هم اختلاف سنی داریم لیلا جان.
مي شه سن هر دو تون را دقيقا بگين.
من 24 سالمه و ایشون 33
سپيده خانم مطمئن باشين به خاطر سن و اختلاف سني نيست. اين سني كه گفتين سني است كه اگر يك مرد در آن ازدواج كند يكي از دلايل اصلي اش براي ازدواج رابطه جنسي است و بس.
بس دلیلش چی میتونه باشه لیلا جان؟
نمي دونم عزيزم. راستش را بخواي زياد درك نمي كنم اين رفتارش را.
به نظرم يك بار كه تنهاييد خودت پيش قدم بشو ببين عكس العمل اش چيه؟
ولي قبل عروسي بايد حتما اين موضوع را حسابي روشن كني. اينا يادت نره.
فاصله سنی اون خانم فامیل ماهم 10سال هست..من فردا اون خانمو دوباره میبینم قرار بود یسری اقدامات انجام بده و عکس العمل همسرشو ببینه ..میام نتیجه رو بهت میگم.من که خودم یه ساله ازدواج کردم حرفات خیلی واسم عجیبه اما قابل حله...
مي دوني تا او نجايي كه من مي دونم مردها بعد از عقد اصلا نمي تونند جلوي خودشون را بگيرند.
حتما قبل عروسي حسابي اين موضوع را روشن كن. و از هر نظر مطمئن شو بعد عروسي كن. نمي خواد رابطه ات را كامل كني فقط در حدي كه بفهمي مشكلي نداره.
من واقعا درك نميكنم اين قضيه رو؟
به سن و سال هم ربطي نداره.
شوهرت چه دليلي رو عنوان كرده؟
می ترسه اگر بوس کنه نتونه خودشو کنترل کنه و اونقدر ادامه بده تا به رابطه کامل منجر بشه.