RE: نا اميدي و وسواس (در سن 13 سالگی)
سلام محمد جان،
خیلی درکت می کنم، چون من هم که همسن تو بودم این حالت ها رو داشتم.
تحسینت می کنم به خاطر اینکه نماز می خوانی و رابطه ات رو با خدا نزدیک کردی.
محمد جان، فقط در زمینه مسائل مذهبی وسواس داری؟ یا در همه زمینه ها وسواس داری؟ مثلاً مشقت رو هم می نویسی، دقت بیش از حد می کنی که همه چیز کامل و درست باشه؟ یا اینکه این دقتت و وسواست فقط در مورد وضو و نماز و سایر احکام هست؟
اگر در همه موارد وسواس داری، به نظرم لازم هست که با مادرت صحبت کنی و بخواهی که تو رو پیش یک روانشناس ببرد تا با هم این مسئله رو حل کنید. جای نگرانی هم ندارد. حل می شود.
اگر فقط در مورد مسائل مذهبی هست، باید ببینی این وسواس از کجا اومده. نگران چی هستی؟ چرا اینقدر می ترسی که مثلاً وضوت یکم اشکال داشته باشه؟ البته که باید دقت کنیم که همه چیز درست باشه، ولی چرا تو دقت بیش از حد می کنی؟
همه چیز باید در حد اعتدال باشد و هر چیز از حد خودش بیش تر بشود، ممکن است روزی ظرفیتت پر بشود و بدتر از همه چیز زده بشوی. در همه مسائل اعتدال رو رعایت کن.
من متخصص مسائل مذهبی نیستم. ولی تا اونجا که می دانم شک کسی که بیش از حد شک می کند (کثیر الشک) قبول نیست!
برای مثال مکارم شیرازی می گوید:
مسأله «کثیر الشّک» یعنی کسی که زیاد شک میکند، نباید به شک خود اعتنا کند، خواه در عدد رکعات نماز باشد، یا در اجزای نماز، یا شرایط نماز. کثیر الشک کسی است که بگویند زیاد شک میکند و اگر کسی در یک نماز سه مرتبه شک کند یا در سه نماز پشت سر هم شک کند، «کثیر الشکّ» است. هر گاه به خاطر یک حالت فوق العاده مانند بیماری، غضب یا مصیبت موقّتاً گرفتار حالت کثرت شک شود، باید به شکّ خود اعتنا کرده و مطابق احکام آن رفتار کند.
و این چیزی بود که به خود من کمک کرد. من به شک هایم اعتنا نکردم. همانطوری نمازم رو ادامه دادم! یک مدت این کار رو کردم و به مرور زمان این شکها خیلی خیلی کمتر شدند و وسواسم کمتر شد.
مسئله ی دیگری که مطرح کردی، این بود که می خواهی در همین سن به آرزوهایت برسی. می شود برای مثال بگویی چه آرزوهایی داری؟ و چرا اینقدر برایت مهم هست که حتماً همین الآن به این آرزوهایت برسی؟
منتظر پاسخت هستم.
شاد باشی.
RE: نا اميدي و وسواس (در سن 13 سالگی)
به نام خدا.آرزوي من رسيدن و فتح كردن قله هاي بلند عرفان است .
ما شاءالله
RE: نا اميدي و وسواس (در سن 13 سالگی)
محمد جان،
عجب آرزوی سختی داری!
ای دل اگر عاشقی، در پی ِ دلدار باش ... بر در ِ دل روز و شب منتظر یار باش
دلبر ِ تو دایماً بر در ِ دل حاضر است ... رو در ِ دل برگشای، حاضر و بیدار باش
راستی چرا فکر می کنی الآن روی قله های عرفان نیستی؟
تو سنت کم است و پاکی. هدفت نزدیک تر شدن به خداست. نسبت به سنت، روی قله هستی!
قرآن بخوان... و نماز.
از گناهان دوری کن و مواظب چشم و گوش و زبانت باش. مواظب باش حق کسی رو نخوری و دل کسی رو نرنجانی.
از همین سن کمت مواظب خودت باش، راههای خطرناک زیادی هستند که ممکن است باعث گمراهیت بشوند. ولی راه صحیح رو در قرآن پیدا خواهی کرد.
فکر نمی کنم وسواس بیش از حد و گوشه گیر شدن و نا امید بودن راه خوبی برای رسیدن به آرزویت باشه!
ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ و درمانی برای آنچه در سینههاست؛ (درمانی برای دلهای شما؛) و هدایت و رحمتی است برای مؤمنان! (یونس ۵۷)
بگو: «به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند؛ که این، از تمام آنچه گردآوری کردهاند، بهتر است!» (یونس ۵۸)
شاد باشی.
RE: نا اميدي و وسواس (در سن 13 سالگی)
نگران نباش
كمن پسرايي كه ثمثه تو از همين الان به نماز و خدا اهميت بدن
افرين به تو
مطمئن باش خدا خيلي دوستت داره
پس چرا حس ميكني كسي دوستت نداره
اينكه ميگي چون مذهبي هستي كسي دوستت نداره يه كم طبيعيه
مهم خداست كه دوستت داره واسه اعتقاداتت
ادما وقتي يه كار خوب رو انجام نمي دن وقتي كسي رو مي بينن كه اونا رو انجام ميده بخاطر حس كششي كه نا خود آگاه توشون حس ميشه حس بدي دارن و شروع مي كنن به مسخره كردن يا تغيير رفتار
مثه زماني كه يه دختر تصميم مي گيره با حجاب شه
يا يكي توي خوابگاه مي خواد نماز بخونه
يا يكي توي دانشگاه مي خواد از دوستش سيگار نگيره
ولي اين كه ميگي وسواس داري شايد واسه سن نوجواني باشه
من عادت داشتم توي همون دوران يه سال دستم رو بشورم ... اينقد همه بهم گفتن كه ترك كردم
اتفاقا بعضي وقتا هم فكر ميكردم زندگي بيخوده و كسي دوستم نداره و از درس هم بيزار ميشدم
همه اينا مي گذره
براي اينكه اين رفتارا هم ترك كني بدون كه خدا ازت انتظار ريادي نداره
خوبه همه چيو رعايت كني ولي اين كه گير بدي خوب نيست
برو توي سايت زير و از كارشناس بپرس(بخش ارتباط زنده)
از 8 تا 8 شب آنلاين جواب ميدن
بهت ميگه چيكار كني
http://www.eporsesh.com/
RE: نا اميدي و وسواس (در سن 13 سالگی)
به نام خدا
من هم وسواس دارم هم دلم نمي خواهد بروم مدرسه به جاش با مدرك سيكل برم حوزه علميه پدرم با اينكه خودش روحانيه ولي مي گه بايد ديپلم بگيري مادرم هم دلش مي خواهد من برم دانشگاه اصلا حوصله درس خوندن مدرسه هم ندارم
دلم مي خواهد خودم باشم پدر و مادرم در هر موفقيتي كه به دست ميارم خوشحال بشم نه فقط اينكه دكتر و مهندس و...بشم پدر و مادرم از دين بدشون نمياد پدرم خودش روحانيه ولي مي گن كه اين دوره روحانيون را قبول ندارند ازشون بدشون مياد تو خيابان حرمت شكني مي كنن من هم ديگهدلم مي خواهد بروم خوزه و اونها هم حمايتم كنن.
ما شاء الله
RE: نا اميدي و وسواس (در سن 13 سالگی)
شما اگه بخواي روحاني هم بشي بايد درسس بخوني
درساي سخت و زياد
توي اين سايت برو و شرايط حوزه رو بخون
http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=91199
كتاباش و درساش رو
مي توني آنلاين به تحصيلات حوزوي هم بپردازي
به عنوان كسي كه از نظر سني خيلي وقته پيش دوران نوجووونيش رو گذرونده ميگم
يه چيزايي هست كه والدين توي اين سن مي گن و اصلا از نظر بچه ها قابل قبول نيست
ولي بزگ كه ميشن ممنون ميشن از والدينشون
هر چي كه باشه تجربه و آينده نگري بيشتري دارن
و واقعا هم دوست دارن كه بچه ها شون موفق باشن
سعي كن به خواسته هاشون بي توجهي نكني
و به خواسته خودت هم توجه كني