RE: مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم
لیلا جون من از لحاظ مالی مستقلم. از لحاظ چهره و اندام هم خیلی به خودم میرسم و تحصیلات هم بالاتر از شوهرم هست و روابط اجتماعی خوبی هم دارم ولی اون خدای اعتماد به نفس هستش و من اصلا اعتماد به نفس ندارم. نمیدونم چیکارکنم اینو همه به من گفتن که اعتماد به نفس ندارم ولی باید چیکار کرد. شاید مشکل من همین باشه ولی شوهرم چون بقول خودش قیافه بی بی فیس داره با اینکه سه سال از من بزرگتره در حد من نشون میده خودش همش میگه من کم سن و سال نشون میدم بخاطر همین میترسم دنبال دخترای کم سن و سال بره یا هرجا که دختری کم سن رو ببینه از من زده بشه.
RE: مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanazi_o
من هرکاری میکنم اصلا شوهرم براش اهمیت نداره که من کجا برم کجا بیام با کی باشم بیرون باشم یا خونه. اصلا نگرانی نداره؟ میگه به تو اطمینان دارم ولی من فکر میکنم شاید به من بی اهمیت هستش. خیلی دوست دارم به قول شما اون بخاطر از دست دادن من بترسه ولی نمیدونم چیکارکنم. میشه بیشتر توضیح بدی.
عزیزم اینکه شوهرم به من گیر نمیده و هر 2ساعت منو چک نمیکنه دلیل بر اعتماد بالای اون به منه نه بی تفاوتیش به من.
شما هم برو خدا روشکر کن.
روی خودتون کار کنید و عزت نفستون رو بالا ببرید. اینطور که من از حرفاتون فهمیدم شما خودتون باعث از دست دادن همسرتون می شید نه عوامل خارجی!!!
چرا فکر می کنید اگه همسرتون دائم درفکر از دست دادن یا ندادن شما باشه یعنی شما براش مهمید؟؟؟؟؟
RE: مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم
نه مطمئن باش به شرطي كه شما روي اعتماد به نفست كار كني و اصلا روي اين موضوع حساس اش نكني، شوهرت دنبال دختراي كم سن و سال و كلا هيچ خانمي جز شما نمي ره.
RE: مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم
دوستان خوبم ، پیرو صحبت های نازنین جون که گفت یا شوهرت آدم چشم چرانی هست یا اینطوری نیست. میخوام از شما بپرسم من واقعا از کجا بهفمم که شوهرم چشم چران هست یا نه؟؟ به نظر من اگه مردی به زن غریبه ای نگاه کنه چشم چرانه ولی شوهرم میگه بالاخره آدم نیگاش به زنها می افته . ولی من واقعا نمی فهمم شوهرم واقعا منظوری داره یا نه؟ بچه ها چطور باید اینو واقعا بفهمم. اگه کسی میدونه کمکم کنه.
RE: مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم
ساناز عزيزم سلام
يه لحظه بايست و ببين چطور با افكار بد بينانه ات خيلي از خاطرات خوشتونو از دست دادين...مسافرتي كه خيلي ها ارزوشو دارن واسه شما يه تهديد ميشه...
عزيزم شايد حتي درصد اندكي از احساسات تو درست باشه ولي محاله همه اين افكار درست باشن چون به ذهن تو رسيده دليلي براي درست بودنشون نيست...خودتو جاي همسرت بذار ايا دوست داري با كسي زندگي كني كه هر لحظه در حال كنترل توئه؟ازاديتو نقض كرده و تو رو مثل يه زنداني اسير كرده؟
ايا تو هيچ وقت به هيچ مردي نگاه نكردي؟ايا هيچ وقت زيبايي و برازندگي هيچ مردي رو تحسين نكردي ؟ايا بعد از اين كار زندگيتون به مخاطره افتاد يا تو به شوهرت خيانت كردي؟!!!گاهي خودمونو جاي همسرمون بذاريم و ببينيم چقدر رفتارامون درسته؟صرف ازدواج با يه انسان ما نميتونيم اون رو زنداني كنيم.مطمئن باش اگر هم چين حسي به همسرت القا كني بدنبال فرار ميگرده و اگر روزي از اين زندان فرار كرد مقصر تو بودي نه زنهاي ديگه.
با نگاه همسرمون به زنهاي ديگه درسته كه اندكي حساس مي شيم ولي عزت نفس ما بايد اينقدر قوي باشه كه بدونيم همسر ما مارو انتخاب كرده نه اون زن رو به ما وفاداره و همه اينا يعني اينكه من بهترم...عزت نفست رو پرورش بده عزيزم به دنبال تاييد هميشگي و لحظه اي از همسرت نباش...ازاد بذارش و اينقدر از از دست دادنش نترس.اينقدر از اين موضوع نگراني كه حواست به رفتارت نيست و نميدوني ادامه اين راه منتهي به چيزي ميشه كه ازش هراس داري...
از چي اينقدر مي ترسي...اگر تو خودت رو لايق و دوست داشتني بدوني هيچ وقت نبايد اينهمه كنترلگر و وابسته باشي...ما متوجه نيستيم ولي خوشبختي بيش از اون كه به عشق احتياج داره به ازادي و رهايي نيازمنده و اين نه به معناي بي خيالي و خيانت كه به معناي احترام و درك متقابله..
همه ادما زيبايي رو دوست دارن و همه ادما به چيزاي زيبا نگاه ميكنن ولي اين به معناي خيانت به زندگي نيست.من يه زنم ولي وقتي بيرون ميرم از نگاه كردن به زناي ديگه خوشم مياد چون زيبان رنگي ان مثل يه تابلو نقاشي...نگاه كردن همسر ما به زنهاي ديگه زندگيمونو از بين نمي بره برخورد ما توي اين موقعت هاست كه موضوع رو به اون سمت ميكشونه.
RE: مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sanazi_o
دوستان خوبم ، پیرو صحبت های نازنین جون که گفت یا شوهرت آدم چشم چرانی هست یا اینطوری نیست. میخوام از شما بپرسم من واقعا از کجا بهفمم که شوهرم چشم چران هست یا نه؟؟ به نظر من اگه مردی به زن غریبه ای نگاه کنه چشم چرانه ولی شوهرم میگه بالاخره آدم نیگاش به زنها می افته . ولی من واقعا نمی فهمم شوهرم واقعا منظوری داره یا نه؟ بچه ها چطور باید اینو واقعا بفهمم. اگه کسی میدونه کمکم کنه.
با یک مثال که برای خودم بارها اتفاق افتاده برات می گم :
من و شوهرم توی مترو باهم بودیم ساعت 7 صبح. صندلی روبه رویی هم یک مرد و زن جوان نشسته بودند. خانم چادری و جوان و آرایش کرده و تمیز بود. ( طوریکه که من از آرایشش خوشم اومد . با توجه به چادرش یک آرایش بسیار کم و ملیح که باعث زیباییش شده بود ) و اما مرد! نامرتب و زشت! و ایشون 45 دقیقه ای که توی مترو بودیم چشم منو درآورد انقدر منو نگاه کرد! من که خودمو زده بودم به کوچه علی چپ و هی با شوهرم حرف می زدم ولی انگار ایشون شوهر منو هویج می دید!!!! واما قیافه من. خسته و خواب آلود و بدون حتی یک قطره آرایش. روسریمو هم خیلی شلخته دور سرم پیچیده بودم و خیلی کم موهام معلوم بود!!!!
این نمونه یک مرد چشم چرونه! زن خودش بغلش نشته به اون ترگل ورگلی ولی چشم منه شلخته رو داشت در میاورد!!!
و اما بارها بازم پیش اومده تو مترو بودم و سنگینی نگاهی رو حس کردم. وقتی به اون مرد نگاه کردم سرشو انداخته پایین و دیگه این سمتی برنگشته.
این مثالی از یک مرد چشم چران و معمولی بود!
RE: مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم
فرشته سفید عزیزم درسته که گفتید همسرم من رو انتخاب کرده ولی من همیشه اینطوری فکر میکنم که مثلا اگه جایی به خانمی نگاه کنه یا تلفنی با خانمی حرف بزنه که صداش براش جذاب باشه ترجیح میداد که اونو انتخاب میکرد و اگه من نبودم میرفت سراغ اون ولی با وجود من فقط حسرت اون خانم رو میخوره. نمیدونم جرا این افکار من رو ول نمیکنه از درون دارم داغون میشم. فکر میکنم قیافه و حتی صدای من بعداز چهارسال براش عادی شده و چون درکارش زیاد باخانمها تلفنی صحبت میکنه میترسم که صدای اونها براش جذاب باشه و بره سمت اونها. توروخدا بگید چیکار میتونم بکنم. :302:
RE: مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم
ساناز جان به نظرم یکی دوتا مشاوره حضوری برو و کتاب رازهایی درباره زنان و رازهایی درباره مردان نوشته باربارا دی انجلیس رو حتما بخون.
RE: مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم
کاش حداقل برای ازدواج دوم بامردی ازدواج میکردم که در کارش با خانمها مرتبط نبود.
RE: مشکلات حساسیت بیش از حد من و اختلاف با همسرم
و یک سوال دیگه. چرا شما بچه ندارید؟
البته من از مشکلات قبلی اگه داشتین اطلاعی ندارم ها!