RE: همسرم و کمکهای مالی به خانوادش
سلام سبزه جان انگار مشکل منو تعریف کردی با این تفاوت که ما پشتوانه مالی نداریم و شوهرم روش نمیشه به باباش بگه نمیتونم وامتو تصویه کنم تازه وام دومیشم که میخواد تقدیممون کنه تو راهه شوهرم میترسه اگه به باباش کمک نکنه اون ناراحت بشه و ناراحتیش دامن گیر شوهرم بشه
RE: همسرم و کمکهای مالی به خانوادش
بچه ها جونم
بعد از دو روز از اون دعوا که باعث شد از شوهرم دلگیر بشم خیلی باهاش سرد برخورد میکردم تا اینکه اومد عذرخواهی و منم تو اون موقعیت حرفامو گفتم که من نمیگم کمک نکن اما باید اولویت ها رو در نظر بگیری هر وقت من و زندگیمون بی نیاز بودیم و پولت اضافه کرد برو کمک کن شوهرمم گوش میکرد اما اینکه چقدر متنبه شده باشه و دفعه دیگه بر سر این موضوع مشکل پیش نیاد با خداست
دوستانی که مثل من این مشکل رو دارید با صراحت صحبت کردن تا حدی برای من مفید واقع شد حداقلش اینه که اگه دفعه دیگه شوهرم کارشو تکرار کرد میدونم که با اطلاع از نظر من این کارو کرده پس یعنی نمیخواد تغییری در روندش بده که اونوقت باید فکر دیگه ای بکنم:72:
RE: همسرم و کمکهای مالی به خانوادش
سلام سبزه جان امیدوارم خوب باشی. ببین شوهر منم اوایل اینطوری بود وقتی دیدم اوضاع اینجوریه دیگه حقوقم رو کلا واسه خودم پس انداز میکردم و توی خونه خرج نمیکردم بهش گفتم وظیفه شما هستش که خرج من رو بدی ولی وظیفه من نیست که توی زندگی خرج کنم از هرکسی هم که بپرسی همین رو میگن حقوق زن مال خودشه و درصورتیکه دوست داشته باشه میتونه توی زندگی خرجش کنه ولی پول تو مال هردومون هست و باید خواسته های من رو تامین کنی. بعد از اون هم سعی کردم به عناوین مختلف ازش بخوام که برای خونه این و بخره اونو بخره و بفهمه که خرج زندگی سنگینه. تو حتما از خواسته هات چشم پوشی میکنی همین که میگی وسایل خونه رو هنوز کامل نکردی خب شوهرت هم میبینه تو همینطوری راضی هستی پس میره واسه خانوادش خرج میکنه پس بهتره ازش بخوائی که وقتی همه چیز زندگیتون اوکی شد بعد بره واسه دیگران خرج کنه البته نه با دعوا بلکه با زبون خوش که مارو از لونه میکشه بیرون. ازطرفی من نمیدونم شمابچه دارید یا نه ولی ما بچه نداریم و من احساس میکنم چون ما دونفر آدم هستیم که هردو وضع مالی بدی نداریم شوهرم هم به خانوادش کمک میکرد ولی شما اگه بچه دارید که بهش بگو آینده بچه باید برات مهم تر باشه از خانوادت یا سعی کن زودتر بچه دار بشی که بدونه مسولیتش سنگینه و اگه زرنگه باید از پس زن و بچش بربیاد. حتی من همیشه به شوهرم میگم بالاخره که میخوائیم بچه دار بشیم پس باید یه پس اندازی واسه آینده اون داشته باشیم و وظیفه پدر و مادری مون رو خوب بتونیم انجام بدیم از طرفی بهش میگم از کجا میدونی که ما همیشه سالم و سلامت باشیم این همه بیماری و مریضی هستش آینده که معلوم نیست حداقل پولتو واسه خودت پس انداز کن که اگه خدای ناکرده از این اتفاقات افتاد نخوائی دستت رو پیش کسی دراز کنی و حداقل حرص مسائل مالی رو توی اون شرایط نخوری. امیدوارم موفق باشی.
RE: همسرم و کمکهای مالی به خانوادش
سبزه جون شما می خوایید پولتونو تا کی جمع کنید که خونه بخرید؟!!!!!!!خب می تونید همین پولایی رو که جمع کردید بانک بذارید و زودتر صاحب خونه بشید و به جاش پول قسطش رو بدید تا شوهرتون دوباره توی پرداخت اقساط بیفته.اگرم پولتون به حدی نمی رسه که بخوایید وام بگیرید بهتره حداکثر زمانی رو برای خرید خونه تعیین کنید مثلاً بگید خب ما که روزی اینقدر برای خرید خونه کنار میذاریم پس باید دیگه نهایتاً فلان موقع پولامونو بذاریم بانک و وام بگیریم و خونه دار بشیم.اگه بهش یک زمان معلوم بدی اون دیگه حساب کتابش رو می دونه اون زمان خرید خونه رو اینقدر مبهم نذار براش. من کاملاً درکت می کنم و میدونم چقدر حرص آدم در میاد منم خیلی رعایت میکنم ولی شوهرم...
فکر کن به من یکبار میگه خدا کنه داداشم(2سال از شوهرم بزرگتره) یک کار خوب پیدا کنه والا من مجبورم ساپورتش بکنم خودمم که دستم تنگه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اگر بدونی چقدر حرصم گرفت می خواستم کله اش رو بکنم. گفتم آخرین باری بود که همچین چیزی شنیدم ازت من صرفه جویی نمی کنم که اگر پولی زیاد آوردی بدی به خانواده ات، یک کاری نکن منم دیگه رعایت نکنم و هر چی دلم خواست بخرم و...
اما می دونم باز یواشکی کمکهایی رو به مامانش و داداشش می کنه. همیشه یک جوری حرف می زنه که انگار این داداش بزرگه اس.حالا داداشش اصلاً و ابداً تو هیچ موردی بهش کمک نمی کنه ها.
منم گاهی میمونم چیکار کنم باهاش!