RE: حسادت يا توقع بيجا؟! چگونه اين احساسات بد را ريشه كن كنم؟( لطفا راهنمايي كنيد)
"چجوري ميشه كلا بيخيال يكي شد؟ حساس نشد ؟"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط آفتاب همدرد
وقتی به این فکر کنی که الان که شما داری راجع به کارهای ایشون فکر میکنی و شاید هم حرص میخوری،احتمالا ایشون اصلا به فکر شما نیستند و آروم دارند زندگیشونو میکنن، بی خیال میشی و سعی میکنی به خاطر یه موضوع بی اهمیت خودتو ناراحت نکنی.
چرا ما باید فکرمونو مشغول کنیم،خودمون حرص بدیم در حالی که بقیه اصلا به ما فکرهم نمیکنند و دارند زندگیشونو با خیال راحت ادامه میدن؟چرا باید انقد واسمون مهم باشن؟
هرچقدر حساس تر بشی بدتره، سعی کن به هیچ عنوان، خانوم داداشتون از حساسیت شما مطلع نشن و آتو دستشون ندی.
RE: حسادت يا توقع بيجا؟! چگونه اين احساسات بد را ريشه كن كنم؟( لطفا راهنمايي كنيد)
سلام یکتا
به جای اینکه به خاطر این احساس نسبت به دیگران، خودت را سرزنش کنی، ریشهها و دلایل حسادت را شناسایی
کن.بهترین راه برای اینکه حسادت را از خودت دور کنی، اینه که اعتماد به نفست را تقویت کنی.
حسادت در نتیجه عدم اطمینان افراد به خودشون ایجاد میشه نه رفتار و اعمال دیگران.افراد خانواده و دوستان هر چه
بیشتر پیشرفت کنندبهتر میتونند از شما حمایت کنند و اعتماد به نفستون را بالا ببرند؛ پس به جای حسادت، به وجود
شون افتخار کن.حسادت شما را عصبی وافسرده میکنه و باعث میشه نتونی پیشرفت کنی.
برای داشته هات، شکرگزار باش و سعی کن راضی باشي و براي بهتر شدن تلاش كني.
وقتی این حس به سراغت میادبه جای فکر کردن به اون، به این فکر کن که چه ضعف یا کمبودی در تو باعث به وجود
آمدن این حس شده.یادت باشه شأن شما بالاتر از اینه که به دیگران حسادت کنی.:43:
RE: حسادت يا توقع بيجا؟! چگونه اين احساسات بد را ريشه كن كنم؟( لطفا راهنمايي كنيد)
سلام به همه دوستان
تك تكتون رو ميبوسم كه جواب داديد
من هر وقت يك تاپيك ميزنم خيـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــلي خوب به نتيجه ميرسم . از اين بابت خيلي خوشحالم
***********
نتيجه صبحت شما دوست جونام اين شد كه:
بهتره بيشتر به خودم فكر كنم و هر وقت چيزي ازارم داد تمركزمو روي خودم بزارم
از مقايسه و اين چي گفت و اون چي گفت دست بردارم و سرم به زندگي خودم باشه
تو مسائلي كه واقعا به من مربوط نيست به صرف خواهر شوهر بودن ، دخالت نكنم و نظر ندهم
و جمله داملاي عزيزم : شأن من بالاتر از اینه که به دیگران حسادت کنم
RE: حسادت يا توقع بيجا؟! چگونه اين احساسات بد را ريشه كن كنم؟( لطفا راهنمايي كنيد)
سلام دوستان
شايد موضوعي كه عنوان ميكنم نياز به يك تاپيك جديد داشت اما به نظرم بي ربط به همين تاپيك نبود و همين جا مطرح ميكنم
نميدونم حسادته يا توقعات براورده نشده يا دل ازردگي ... نميدونم
كم و بيش همه در جريان هستيد كه من و همسرم يك دوران سخت اقتصادي و روحي رو پشت سر گذاشتيم خوب الان خداروشكر همه چيز تموم شده و اونم سر كارش برگشته ولي اينقدر تو اين مدت عقب افتاديم كه با حقوق و درامدهامون فقط بايد جبران مافات كنيم .دو تا مناسبت يعني سالگرد ازدواجمون و تولدم بي هيچ كادويي گذشت و خودم به خودم ميگفتم خوب شرايطشو نداره ايشالله سال ديگه ...اما با اين وضع اقتصادي و اوضاع حقوق ها ميدونم سال ديگه هم همينه.... البته من گربه كوره نيستم خوب ... واسه سالگرد ازدواجمون يك جعبه شكلات !!! و واسه تولدم تبريكات فراوان بهم داد!!!
داداشم واسه تولد خانمش يك جشن دونفره مفصل تو يك رستوران با كادو گرون قيمت گرفت... و من همه ديشب رو گريه كردم ...ميدونم ميگيد يكتا بچه است پول پرسته ولي نه به خدا ...
فقط دلم گرفت كه چرا شوهر من بايد اينجوري باشه
الان 20 روزه كه همديگرد نديديم و اون ماموريته ...تا همين ديشب كه اين افكار بياد سراغم از دلتنگيش داشتم ميمردم اما الان كه دارم اينها رو مينويسم بغض و عصبانيت جاشو داده به دلتنگي
بچه ها من چكار كنم؟ توقعم بي جاست؟ چجوري مثبت به اين مسائل نگاه كنم؟
(فقط دعوام نكنيد كه منتظر يك تلنگرم كه باز گريه كنم ... تو اداره ابروم ميره)
و از همه بدتر اينكه...من ديشب همه رو از پشت تلفن به روي شوهرم اوردم و اونم فقط گوش كرد و اخرشم گفت درست ميشه غصه نخور:320:
ولي مثلا يك كلمه نميگه من ميرم يك شغل دوم پيدا ميكنم و يا تلاشمو بيشتر ميكنم
RE: حسادت يا توقع بيجا؟! چگونه اين احساسات بد را ريشه كن كنم؟( لطفا راهنمايي كنيد)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yekta_b
الان 20 روزه كه همديگرد نديديم و اون ماموريته .
خوب همین واست کافی نیست؟!!!!!!!!!!بیچاره داره واسه کی این همه زحمت میکشه؟
گرفتن یک تولد مفصل زحمتش بیشتره یا بیست روز دوری از زندگی؟!!!!!!!
بچه ها من چكار كنم؟ توقعم بي جاست؟
خییییییییییلی خیییییییییلی بی جاست عزیزم.
و از همه بدتر اينكه...من ديشب همه رو از پشت تلفن به روي شوهرم اوردم و اونم فقط گوش كرد و اخرشم گفت درست ميشه غصه نخور
خوبه خودت داری میگی دیگه بدترین کار رو انجام دادی.
ولي مثلا يك كلمه نميگه من ميرم يك شغل دوم پيدا ميكنم و يا تلاشمو بيشتر ميكنم
آخه اصلا وقتی واسه کار دوم واسش مونده؟!!!
باید این واست مهم باشه که تن هر دو نفرتون سالمه و دارین برای زندگیتون تمام تلاشتونو میکنید،نه اینکه تعداد شغلا واست مهم باشه! بی انصافی نکن، میتونست همین شرایط باشه اما به جای یه شوهر فعال یه شوهر بی خیال و خوابالو داشته باشی.
خدا رو به خاطر همه نعمتهایی که بهت داده شکر کن.
RE: حسادت يا توقع بيجا؟! چگونه اين احساسات بد را ريشه كن كنم؟( لطفا راهنمايي كنيد)
كافيه خودتون رو جاي همسرتون بگذاريد كه 20 روز دور از خانواده بوديد و فرض كنيد ايشون در جايگاه شماست و به خاطر اين مسئله ذهن شما را بهم ميريزه. چه فكر و احساسي در مورد او مي كنيد كه به فكر آرامش شما نيست؟
الان زمانه اي هست كه زن و مرد كنار هم كار مي كنند، شما هم به نظر زن توانمندي مياين كه مشغول به كار هستيد. آيا به خودتون روا ميدونيد كه از وقت آسايشتون و در خانه و كنار خانواده بودن بزنيد و با كار دوم، نياز هاي غير اساسي زندگي همسرتون رو برآورده كنيد؟
از وجود همسر و زندگيتون لذت ببريد، اين دنيا بايد جاي لذت و آرامش و احساس هاي مثبت باشه نه چيز ديگه. قدر زندگيتون رو بدونيد
در مورد زندگي برادرتون هم ايشالا كه خيلي باهم خوشن ولي آواز دهل از دور خوش است! اون ها هم مشكلات مخصوص به خودشون رو دارن حتما". اين حس مقايسه رو از بين ببرين
RE: حسادت يا توقع بيجا؟! چگونه اين احساسات بد را ريشه كن كنم؟( لطفا راهنمايي كنيد)
شدیدا متوقع هستید! :324:
چرا به جای اینکه ایشون برن دنبال کار دوم و سوم، که شما هدیه ی گرون تر دریافت کنید، شما نمیرید دنبال کار اول؟ :305:
RE: حسادت يا توقع بيجا؟! چگونه اين احساسات بد را ريشه كن كنم؟( لطفا راهنمايي كنيد)
@ Rude Boy: من كارمند رسمي شركت نفتم جناب:81: خوبه گفتم ادارم
*************************
@ افتاب همدرد : مينا جون حرفات درست اما تو اگه جاي من بودي ناراحت نميشدي؟؟ خدا وكيلي راستشو بگو
من ممنون و شاكر خدا هستم كه خيلي چيزهايي دارم كه واقعا منو يك زن خوشبخت كرده ... اما اين قضيه هم خيلي داره ازارم ميده
صبح كه بهش زنگ زدم يك كم حال و احوال كرديم بعد بهش ميگم از حرفهاي ديشبم دلخوري؟
يك كم فكر كرده ميگه.. به خدا يادم نمياد چيا ميگفتيم ...منظورت كدوماست؟:302::223:
***************
از mr6262 عزيز هم خيلي ممنونم
****************************************
خوبه گفتم دعوام نكنيد:302:
اصلا بحث هديه گرفتن نيست
بحث اينه كه ... يك نيازه .... ميفهميد چي ميگم؟
RE: حسادت يا توقع بيجا؟! چگونه اين احساسات بد را ريشه كن كنم؟( لطفا راهنمايي كنيد)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yekta_b
@ افتاب همدرد : مينا جون حرفات درست اما تو اگه جاي من بودي ناراحت نميشدي؟؟ خدا وكيلي راستشو بگو
چرا ناراحت میشدم اما خودم خودمو نصیحت میکردم تا ناراحتیم کم شه و به شوهرم چیزی نگم.
اما یکتاجون،مطمئنی خانوم داداشت واقعا از ته دل خوشحال بود؟(که البته خدا کنه باشه)
اما من که گاهی اوقات پیش اومده،که از افرادی هدیه های خیلی گرون گرفتم،ظاهرا هم خوشحال بودم اما دوست داشتم اونا رو با چیزای خیلی ساده تری عوض کنم.به قول خودت خداوکیلی، تا حالا این حسو نداشتی؟
صبح كه بهش زنگ زدم يك كم حال و احوال كرديم بعد بهش ميگم از حرفهاي ديشبم دلخوري؟
يك كم فكر كرده ميگه.. به خدا يادم نمياد چيا ميگفتيم ...منظورت كدوماست؟:302::223:
خوب خدارو شکر
RE: حسادت يا توقع بيجا؟! چگونه اين احساسات بد را ريشه كن كنم؟( لطفا راهنمايي كنيد)
وای یکتا چیکار کردی ....................
به خاطر یه تولد که داداشت گرفت اینطوری با شوهرت برخورد کردی؟؟؟؟
همه رو به روش اوردی و طفلک فقط گفت درست میشه؟؟ الهی....
آره هم حسادته هم توقع بیجا هم مقایسه بیجا ............
بخدا خیلی شوهرت فهمیدست............
بریز دور این مقایسه ها رو
تو رو خدا بریزید دور این چشم و هم چشمی ها رو
:305:
قدر همچین شوهری رو بدون این دفعه به روت نیاورد مطمئن شو دفعه دیگه