مسئله اینجاست که چرا هنوز وارد زندگی نشده اونقدر مشاجره داشتید که 9بارشو کتک خوردی؟
بیشتر سر چه مسایلی بحث می کنید؟از نظر تحصیلات و مالی در چه حدی هستید؟
نمایش نسخه قابل چاپ
مسئله اینجاست که چرا هنوز وارد زندگی نشده اونقدر مشاجره داشتید که 9بارشو کتک خوردی؟
بیشتر سر چه مسایلی بحث می کنید؟از نظر تحصیلات و مالی در چه حدی هستید؟
من لیسانس کامپیوتر و همسر فوق دیپلم برق
از این 9 بار 4 بارش خیلی شدید بوده
بقیه اش در حد هل دادن فشار دادن دستم بوده
علت این 4 بار که شدید بوده
نمی تونم بگم اون 100% مقصر بوده و من کاملا بی تقصیر
من هم مقصر بودم من هم بحث رو کش دادم داد زدم ولی هیچ یک از اینها دلیل نمی شدکه اون دست روم بلند کنه
هر بار به دلایل پیش افتاده و بحث هایی بوده که بینومون پیش اومده اگه لازم همه رو جز به جز شرح میدم
از نظر مالی هم همسرم شرایط خوبی نسبت به همسالان خودش داره نمی شه گفت عالی ولی شرایط اش خوبه
این که شما خوابت برده توو ماشین به هیچ عنوان دلیلی قابل توجیهی واسه کتک زدن نیست :97:
نازنین عزیز درسته که شما با مخالفت خانواده ازدواج کردین ، و الان شرایط سختی داری اما دلیل نمیشه سکوت کنی از ترس اینکه خانواده و فامیل بخوان سرکوفت بزنن به شما ، اگه الان دست رو دست بذاری به خاطر نگرانی آبروریزی پیش فامیل و آشنا چند سال دیگه شایدم کمتر با یه اعصاب درهم شکسته برمیگردی سر خونه اول !!! اون موقع پشیمون میشی که ای کاش عزیزانت که صلاحت و خوشبختیتو میخوان از روز اول در جریان میذاشتی ، حتی سرکوفتشونو که از سر خیرخواهی بود میشنیدی اما این زندگی رو تحمل نمیکردی !!!
لطفا پدر و مادرت رو در جریان قرار بده ، سعی کن حلش کنی حالا با روانپزشک یا مشاوره :305: عزیزم بحث یه عمر زندگیه شوخی نگیر !!! پسری که هنوز مسئولیت زندگی رو دوشش نیست 9بار رو همسرش دست بلند کرده (اونم توو شیرین ترین دوران زندگی یعنی نامزدی ) به نظر شما میتونه یه همراه خوب رفیق خوب همدم خوب واسه زندگی باشه؟؟؟؟؟
سلام
هر رو رفتارهای کودکانه دارید .
نیاز هست تا با کمک مشاور و به شکل حضوری روی خودتان و مهارتهای خودتان کار کنید .تا حالت تعادل و بالانس در رفتار و احساس و افکارتان به وجود بیاید .
مرسی آوازه جون شما راست می گین من خودم در روز بار ها و بار ها به این مسائل فکر می کنم و این نگرانی ها دائم با منه.
nazaninf
در مورد اینکه چه راهکارهایی وجود داره تا همسرت این عادتش رو ترک کنه چیز زیادی نمی دونم.
فقط خواستم بهت بگم
اگر دوستش داری و مشکل دیگه ای باهاش نداری و تنها مشکلتون سر همین مساله هست(البته مشکل کوچکی هم نیست)
بهتره یاد بگیری با این رفتارش کنار بیای و قبول کنی همسرت زود از کوره در می ره و دست بزن داره
منظورم اصلا این نیست که بشینی و ازش کتک بخوری و بسوزی و بسازی
منظورم اینکه با علم به اینکه اون دست بزن داره باهاش برخورد کن.
و تو برخوردهات با اون طوری رفتار کن این نقطه ضعفش ،بروز نکنه.
مثلا من اگر بدونم همسرم دست بزن داره سعی می کنم تو مشاجره و دعوا و زمانیکه اوج عصبانتیش هست کوتاه بیام و مشاجره رو اروم کنم و در فرصت بهتری مشکلم رو باهاش حل کنم یعنی در زمانیکه عصبی نیست و ارومه.
مثلا اون روز که تو ماشین خوابت برد وقتی فهمیدی از این موضوع عصبانی شده ،و ناراحت هستش،اگر ازش عذر خواهی می کردی و خستگیتو بهونه می کردی بازم تورو می زد؟
شاید تو در مقابل اون واکنش نشون دادی و گفتی من خسته بودم و توقع بیجا از من داری و بحث کردی باهاش که کار به کتک کار ی رسیده
خوب بود اون لحظه ازش معذرت می خواستی و بهش محبت می کردی و بعدش که اون اروم شد ی روز بعد بهش می گفتی من درک می کنم ناراحتی تورو ولی تو خیلی زودرنجی و من واقعا اون روز تو ماشین خسته بودم.
نازنین جون البته این ها براساس پیش فرض های ذهنی خودم گفتم و من نمی دونم اون روز برخورد شما چطوری بوده!!!
وشاید همین رفتاری رو که من گفتم داشتی!
نازنين جان فقط اگه بازم دست روت بلند كرد برو پزشك قانوني طول درمان بگير كه حداقل در اينده اگه لازمت شد مدرك ازش داشته باشي كه بتوني دست بزنشو ثابت كني
چرا کسی کمکم نمی کنه؟
به نظره من، شما که می بینی اگه این آقا از کوره در بره، یه جای بدنه شما کبود می شه، پس وقتی عصبی می شه، بحث نکنین!
همسره شما، برای این که بتونه یاد بگیره خودش رو کنترل کنه و دیگه دست روی کسی بلند نکنه، نیاز به زمان و کمک شما داره!
اما شما می خوای از همین امروز، یاد بگیره که شما هر چی هم بگید، اون نباید کتکتون بزنه! که این کاملا غیره ممکنه!
پس از همین امروز تمرین کن که باهاش بحث نکنی، حالا اگه هم خیلی بهت فشار اومد و می خواستی یه جاهایی جوابش رو بدی، تلفنی بهش بگو که دستش بهت نرسه!:163:
پست آنی، بسیار کامل بود!
یه گشتی تو تالار بزنین دوسته من! ببینیم چطوری این مسئله رو حل می کنی!
موفق باشید:72::72:
متشکرم از شما
جدا از همه ناراحتی هام بیشترین مسئله ای که فکرمو مشغول می کنه و نگرانم می کنه تردیدم برای عروسیه
چون هیچ راهی برای اینکه عروسی رو به عقب بندازم ندارم.همه کار هارو انجام دادیم از سالن گرفته تا لباس عروس
من باید تا 1 ماه نهایتا 2 ماه آینده تصمیم بگیریم
بین این 2 راه موندم
ادامه این رابطمه و تلاش برای حل مشکلاتم و تغییر همسرم
و یا جدایی
سوال ام از شما اینه که به نظر شما عاقلانه ترین راه کدومه؟
من تو این زمان کم فرصت اینو ندارم که ازش مطمئن بشم و همه راه ها رو امتحان کنم.
من از ته قلبم می خوام که بهش کمک کنم نه به اون بلکه به خودم کمک کنم ولی از آینده می ترسم . میترسم نتیجه نگیرم و پشیمون بشم.
همسر من به هیچ عنوان تحمل بی احترامی رو نداره نه فقط ، هر کسی باشه حتی اگه یه پیرمرد هم توی خیابون به ماشینش راه نده و حرفی بزنه که بهش برخوره از کوره در میره
من باید یک عمر با مردی زندگی کنم که از گل نازک تر نمیشه بهش گفت در غیر این صورت عصبانی می شه و بهت بی احترامی می کنه و حتی دست روت بلند می کنه یه جورایی به خودش حق میده.(چون به قول خودش مقصر خودت بودی)
ولی به نظرتون آیا این شیوه درسته؟یه آدمحق داره که انقدر خودخواه باشه؟
البته از حق نگذریم من این خود خواهی رو فقط تو این یه مورد ازش دیدم.