دوست دارم داد بزنم بگم بخدا مجردي خيليييييييييييي بهتره.
نه فكر كني شوهرم بده ها ما واسه هم ميميريم ديوانه هميم
ولي مجردي اين روزا خيلي بهتره.برو تو خونه پدر مادرت حال كن و از جوونيت لذت ببر
دلم اسه خونه بابام با همه خوبيا و ارامشش تنگ شده
نمایش نسخه قابل چاپ
دوست دارم داد بزنم بگم بخدا مجردي خيليييييييييييي بهتره.
نه فكر كني شوهرم بده ها ما واسه هم ميميريم ديوانه هميم
ولي مجردي اين روزا خيلي بهتره.برو تو خونه پدر مادرت حال كن و از جوونيت لذت ببر
دلم اسه خونه بابام با همه خوبيا و ارامشش تنگ شده
setare2000 عزیز
به تالار همدردی خوش آمدید
عزیز جان ، هنوز دیر نشده ، نگران نباش .
بهتره که بجای تمرکز روی جلب نظر پسرها ، در پی آموختن مهارتها و رشد و ارتقاء آگاهی ها و شخصیت خود باشید که همین در موجه بودن و مطلوب واقع شدن به طور صحیح بسیار مؤثر است .
تالار همدردی با این عنوانی که شما ارائه کردید و برای جلب نظر پسرها و دخترها راهنمایی نمی دهد . اما راهکار برای یافتن همسر مناسب را می تواند ارائه دهد ، اگر موافقید عنوان تاپیک اصلاح شود . در غیر این صورت با این عنوان نتیجه نخواهید گرفت .
عجالتاً لینک زیر که 40 موضوع مؤثر در پیدا کردن شوهر است را هم مطالعه کنید :
http://www.hamdardi.net/thread-9311-lastpost.html
پاورقی
=====
دوستان توجه کنید در راهنمایی های خود توضیحات اضافه در مورد نام کاربری خود و علت انتخاب و دیگر مسائل ندهید و فقط دادن راهنمایی به مراجع را مد نظر قرار دهید ، غیر از این انحراف و ایجاد حاشیه در تاپیک است و ویرایش می شود .
پستهایی به همین علت ویرایش شد .
.
ممنون ازهمه
راستش من اصلا هیچ وقت به ازدواج فکر نمیکردم تا اینکه صمیمی ترین دوستم که خیلی بش وابسته بودم ازدواج کرد و من بعد از اون خیلی احساس تنهایی دست داد.
و منم دوست دارم کسی در کنارم باشه
این که ادم دوست داشته باشه یه همراهی کنارش باشه و تو خوشی ها و مشکلات باهم باشن کمبود محسوب میشه؟
من اصلا نمیخوان توجه کسی رو به خودم جلب کنم فقط احساس میکنم تو این سن باید با کسی همراه باشم
ما همیشه هر چیزی رو که زمان مناسبش برسه بدست میاریم.پس دلیلی نداره تو و دوستت یه زمان ازدواج کنید.اگه اینطور باشه ما باید همزمان با ازدواج اولین دوست صمیمی یا دختر خاله صمیمی و... ازدواج کنیم.نقل قول:
راستش من اصلا هیچ وقت به ازدواج فکر نمیکردم تا اینکه صمیمی ترین دوستم که خیلی بش وابسته بودم ازدواج کرد و من بعد از اون خیلی احساس تنهایی دست داد.
و منم دوست دارم کسی در کنارم باشه
این که ادم دوست داشته باشه یه همراهی کنارش باشه و تو خوشی ها و مشکلات باهم باشن کمبود محسوب میشه؟
من اصلا نمیخوان توجه کسی رو به خودم جلب کنم فقط احساس میکنم تو این سن باید با کسی همراه باشم
ازدواج دوستت چه حسی بهت داده؟؟
تنهایی؟؟
اینکه ازدواج میتونه جالب و هیجان انگیز باشه؟؟
اگه مورد اوله بهتره وقتت رو با تفریحات دیگه پر کنی.اما اگه مورد دومه من به عنوان یه دختر میتونم درک کنم هیجاناتی که ازدواج یکی از اطرافیان خصوصا حاشیه هاش مثل مراحل نامزدی و عقد یا تعریفایی از زندگی مشترک عشقولانشون (که مخصوصا تو سالهای اول زندگی هست) میتونه واقعا جذاب و هیجان انگیز باشه اما واقعیت خیلی متفاوته یه زندگی مشترکی که عاشقانه شروع شده میتونه بخاطر نداشتن مهارتهای زناشویی به بن بست بخوره.پس الان تمرکزت رو بذار روی کسب این مهارتها. اگه همین فردا مرد ایده الت از راه رسید تو توانایی چرخوندن یه زندگی مشترک رو داری؟؟
ازدواج همش قربون صدقه هم رفتن و لحظات عاشقانه و سورپرایز و...نیست.لحظات سخت کسل کننده و حوصله بر هم زیاد داره.همراه کسی برای یه عمر زندگی شدن شرایطی داره..توانایی اداره زندگی تو همچین شرایطی رو داری؟؟؟
setare2000 عزیزم
این یک نیاز هست ، نیازها را نیز بنا به اولویت و امکان تحقق باید مدیریت کرد ، مثلاً آنچه جزء نیازهای اولیه و ضروری نیست یا امکان تأمین آن در حال حاضر نیست را به تأخیر می اندازیم ، و برای آنچه که برای ما اولویت دارد نیز درست برنامه ریزی و سنجیده عمل می کنیم ، نه به گونه ای که هدف وسیله را توجیه کند و از راه هایی که آسیب می زند بخواهیم تأمین کنیم . برای تأخیر دادن به نیازهایی که اولویت ندارند ( یا به دلیل غیر اساسی بودن یا مهیا نبودن امکان تأمین آن ) روشها و راهکارهایی برای صبور بودن و به تأخیر انداختن یا تصعید در پیش می گیریم .
موفق باشید
.