بچه ها بهش گفتم که دیگه نمیام تو چت ناراحت شد.خیلی ... نمیدونم یه دفعه ای بهش گفتم بد نشه براش...
نمایش نسخه قابل چاپ
بچه ها بهش گفتم که دیگه نمیام تو چت ناراحت شد.خیلی ... نمیدونم یه دفعه ای بهش گفتم بد نشه براش...
اندیشیدن همانند دیدن نیست، زیرا گاهی چشمها دروغ می نمایاند، اما آنکس که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمی کند. (امام علی (ع))
بزرگترین لطف را به حال و آینده ی خودت و اون پسر کردی. :104:
ناراحتیه الان ایشون که به مرور کمرنگتر میشه خیلی بهتر از اینه که بیشتر از این ادامه میدادین و بهم وابسته میشدین و اونوقت بیشتر آسیب میدیدین! فراموش کن و نگران نباش. خیلی زود وجودش را پیدا میکنه بدون اینکه با یه ارتباط غلط متحمل یه مشکل و شکست عاطفی بشید.
http://www.hamdardi.net/thread-18264.html
http://www.hamdardi.net/thread-16058.html
http://www.hamdardi.net/thread-154-post-840.html#pid840
برام متن ترانه تقدیر شادمهر رو فرستاد. و خیلی ناراحت شد. براش چندان توضی ندادم که علت رفتنم چیه؟ خیلی خدا خدا میکرد:302::302::302:
نازنیین جون خیلی کار خوبی کردی .دیگه هم بهش فکر نکن.سعی کن واسه پر کردن اوقات فراغتت یه سرگرمی مفید و سالم پیدا کنی.
راستی تولدت مبارکhttp://www.hamdardi.net/imgup/31551/...1127f81320.gif
بهترین کار ممکن رو انجام دادید
اصلا این رابطه درست نبود برای دختری مثل شما
اصلا نگران نباشید ! کار خاصی انجام نمی دهند و بقیه حرف هاشون رو توجه نکنید به هیچ عنوان
یه بار بهش گفتم دلیلی نمیبینم که بخوام با شما چت کنم که خیلی ناراحت شد و از تنهاییش گفت که همه رهاش میکنن. احساس میکنم کودک درونش داره بهش دستور میده . تلاشی برای تغییر وضعیتش نمیکنه. با اینکه از این وضع ناراضیه. شاگرد ممتاز مدرسه و دانشگاه بوده ولی با اینکه 28 سالشه ولی می بینم که عقبه از زندگیش. مادرش سر همین قضایا فکر کنم خیلی سرزنشش میکنه برای همین با مادرشم خیلی مشکل داره. حاضر نیس که کسی کمکش کنه... شاکیه ولی ادمه شوخی خودش رو نشون میده....
امیدوارم به خوش بیاد و بفهمه که خواستم کمکش کنم نه اینکه به حال خودش رهاش کنم
سلام به دوستان گلم.:72:
بعد از اينكه بهش گفتم ديگه نميام ياهو. دلايل محكمي نياوردم براش مثلا گفتم كلاساي زبانم شروع شده و از اين حرفا و زود خداحافظي كردم. بعد از اون ماجرا مرتب برام آف ميذاره و ازم دليل ميخواد و اينكه تنهاش نذارم كه فقط من ميتونم كمكش كنم ... تولدم رو بارها بهم تبريك گفته... به خواهرم مسيج داده كه چرا آفهام رو جواب نميده؟ ولي خواهرم ميگفت اگه يه بار ديگه زنگ بزنه يا مسيج بده ميخواد باهاش يه كم تند تر حرف بزنه و ازم حمايت كنه . چون ازش بدي نديدم يه كم سختمه ازش جدا بشم و دلم ميسوزه براش. با من خيلي خوب بود. هنوز بهش نگفتم بره مشاوره. اصلا بايد بگم؟؟؟؟:(:54:
مشکل این هست ، شما اوقات فراغت و البته هم صحبتی خودتون رو با این آقا پر کردید ، برای همین باز هم این دلایل ... می یارید برای فرار کردن از واقیعت !
در واقع شما هم علاقه مند به صحبت هستید ، بهتر هست حداقل با خودتون رو راست باشید ! می دونید اشتباه هست ولی جوری عادت کردید ، برای همین بهانه ایی همانند این می یارید !
دوستان راجع به عواقبش صحبت کردن و نیاز به تکرار نیست
هر چي شما بگيد . باشه. فراموشش ميكنم...
نه دوست عزیز !نقل قول:
نوشته اصلی توسط nazaninjooon
اینجا اسمش تالار مشاوره هست ، نه تالار اجبار ، صحبت دوستان تنها بحث مشاوره هست نه اجبار یا زور
باید خودتون هم به این نتیجه برسید
موفق باشید