RE: در ارتباط با همسرم دچار دو گانگي شدم...
مهتاب عزیز
به توصیه یکی از دوستان خوبتون اینجا هستم.
خدا همه دوستان خوبمون رو برامون نگه داره.
ببینید در خصوص دروغگوئی همسرتون
تنها دلیل دروغگوئی ، ترسه . او از چیزی می ترسه ، شاید می ترسه محبت شما رو از دست بده ، می ترسه اگه راستش رو بگه شما دوستش نداشته باشی و ....
بنابراین :
1- نباید دروغهاش رو به روش بیاری ،
2- برا دروغ هاش سرزنشش نكن ،
3 - تو گفتگو هاتون ( مشاجراتتون) ، بحث رو به جائی نبر که لازم باشه بهتون قول بده که دیگه دروغ نمیگه.
البته اینا خیلی سخته!!
یه نکته دیگه : هیچوقت جلو فرزندتون با هم مشاجره نداشته باشید.
اما :1
1- هزینه زندگی (کرایه خونه ، هزینه جاری زندگی ، خورد و خوراک ، پوشاک شما و فرزندتون و...) به عهده شوهرتون هست
2- شما خودت رو از مسئولیت مالی زندگی آرام آرام کنار بکش.
3- بهش بها بده ، قدرت بده تا مسئولیت هاش رو بهتر انجام بده.
4- یادت باشد که هر زن و شوهری دارای دو فرهنگ متفاوت هستند ، درک فرهنگ خانواده آنها اهمیت بالائی داره.
5- وقتی نبایدهای بالا رو انجام دادی ، بستری فراهم کرده ای که او با تو راحت باشد و مسائلش را (فراتر از مسائل مالی) با تو درمیان بگذارد (ایده آل همینه) - فاصله گرفتن از دروغ
6- اعتماد ، اعتماد می آورد . سعی کن بهش اعتماد کنی ، تکیه کنی ... او هم به شما اعتماد می کند. (با گذر زمان)
اما در خصوص افکار دوگانه ،
خاصیت عشق همینه ،
اما وقتی دوری خیلی می خوایش ( چون فقط خوبی و خوبی در ذهنت می سازی)
وقتی نزدیکی ، بدیهاش رو می بینی ، لذا متنفر میشی ازش.
راه حل: واقع بین باش ، همسر شما هم مثل خیلی از انسانهای دیگه (حتی خود شما) مجموعه ایست از خصائل مثبت و منفی.
به افکار منفی اجازه جولان در ذهنت نده ، تعمیم نده ، و سعی کن به همسرت نزدیک تر بشی. و...
RE: در ارتباط با همسرم دچار دو گانگي شدم...
واقعا از لطف و محبتتون به خاطر وقتي كه براي كمك به ديگران ميگذاريد ممنون و متشكرم
از دوست خوبي هم كه باعث شدن كارشناس سايت هم به كمكم بيان با اينكه نميدونم كي هستن باز هم يه دنيا ممنونم
RE: در ارتباط با همسرم دچار دو گانگي شدم...
من اگه بفهمم همه ی زنها مثل شما هستن سر به بیابون میذارم
اینکه شما از دروغ های 2 سال پیش شوهرت ناراحت هستی هیچ عجیب نیست، عجیب اینه که بعد از 2 سال هنوز به خودش نگفتی از چی ناراحتی
بهش بفهمون. بهش یه فرصت بده که معذرت خواهی و جبران کنه. البته با بیان درست. نه یه جوری که بیاد همراه من بریم بیابون!
RE: در ارتباط با همسرم دچار دو گانگي شدم...
:311: خیلی جملاتت جالب بود. ولی نمیدونم شما خانم هستی یا آقا. یعنی یک مرد نمی فهمه که خانمش از چی ناراحته ؟ پس حقشه سر به بیابون بزاره.
RE: در ارتباط با همسرم دچار دو گانگي شدم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بستنی
من اگه بفهمم همه ی زنها مثل شما هستن سر به بیابون میذارم
اینکه شما از دروغ های 2 سال پیش شوهرت ناراحت هستی هیچ عجیب نیست، عجیب اینه که بعد از 2 سال هنوز به خودش نگفتی از چی ناراحتی
بهش بفهمون. بهش یه فرصت بده که معذرت خواهی و جبران کنه. البته با بیان درست. نه یه جوری که بیاد همراه من بریم بیابون!
دوست عزيزم
فكر كنم شما پست هاي قبليم رو نخوندين ........ اتفاقا من گفتم و شوهرم دقيقا ميدونه من از چي ناراحتم و مخصوصا مدام در حال عذر خواهي كردن و قول دادن هست كه ديگه تكرار نميكنه اين دروغ گفتن-- رو چيزي كه هست و من در تاپيكي حدا از دوستان در موردش كمك خواسته بودم عادت به دروغ گفتن ايشون هست گاهي اوقات وقتي بهش ميگم چرا فلاني ازت اين سوال رو پرسيد خوب دروغ گفتي چه دليلي داشت راستش رو نگفتي ...... ميگه نميدونم همينطوري اومد رو زبونم گفتم .......... در مورد منم همينطوره وقتي متوجه ميشم دروغ گفته و ازش مي خوام چرا؟ فقط اظهار شرمندگي هست و عذرخواهي ......
مشكل من اين هست كه شوهرم خيلي سعي نمي كنه اين عادت رو كه به قول خودش دست خودش نيست رو كنار بزاره........... به قول يكي از دوستان در مقابل هرچيز سريع ترين پاسخي كه به ذهنش مي رسه ميگه كه ميشه دروغ.........
RE: در ارتباط با همسرم دچار دو گانگي شدم...
اولا در جواب ساناز:
حقیقت اینه که خانوم ها معمولا مسائل شون رو با دوست و آشتا در میون میذارن تا با شوهر که مثلا شریک زندگیه
در جواب مهتاب هم:
خب اگه دست خودش نیست میتونید هر وقت ازش سوالی میپرسید اونم یه جواب مشکوک میده با یه چیزی مثل:
"واقعا؟ تو که میدونی لازم نیست به من دروغ بگی حقیقت هرچی باشه من درک میکنم. وقتی باهات ازدواج کردم با مشکلاتت هم ازدواج کردم. حالا مطمئنی چیزی نیست که بخوای بهم بگی؟"
اینجوری طرف دچار عذاب وجدان میشه و احتمال دروغ گفتنش کمتره.
توجه: شما هیچوقت نمیتونید 100% مطمئن بشید شوهرتون راست میگه یا دروغ. سین جین کردن ایشون هم فقط علاقه رو بین شماها از بین میبره. شما باید به شوهرتون یه درصدی اعتماد داشته باشید، اگه اعتماد از بین رفته که مشکل یه چیز دیگه س.
RE: در ارتباط با همسرم دچار دو گانگي شدم...
دوست عزيز (بستني ) ممنون از اينكه راهنماييم ميكني و همراهي
اماشايد باور نكني من حتي زمانيكه بدترين دروغ از نظر خودم رو كه بهم گفته بود رو متوجه شدم....... خوب طبيعي بود كه شوكه شدم و بعدش گريه ااام گرفت گريه ام گرفت و گريه كردم نه از دروغ ايشون ...... دلم به حال خودم سوخت ........ از اعتمادي كه بهش داشتم و خودش مي دونست .... از صداقتي كه تو زندگيم باهاش دارم ..... از اينكه دارم صاف صاف بي هيچ دروغ و كلك و پنهون كاري دارم باهاش زندگي ميكنم و همه جوره براش مايه ميزارم از مالي و فكري و جسمي و روحي و به قول معروف تو زندگيمون همه جوره دارم باهاش مي سازم و براش آبروداري ميكنم ....... دلم براي خودم سوخت و بهش گفتم....
ازش توضيح خواستم فقط سرش رو زير انداخت.......
هر وقت ازش توضيح ميخوام در مورد دروغ يا مخفي كاريش فقط سرش رو زير ميندازه و بعدش ميگه ببخشيد خودمم حالم از خودم بد ميشه كه بهت دروغ گفتم باور كن ديگه تكرار نميشه اما ........
من خيلي سعي مي كنم كه بهش اعتماد كنم اما خودش نميزاره ....... گاهي اصلا به روش نميارم كه متوجه شدم بهم دروغ گفتي و يا اصلا مطلبي رو نگفتي اما اونم اصلا به روي خودش نمياره ........ و ميزاره رو نفهميدن موضوع از سمت من
اينه كه دچار همون حس دوگانگي ميشم در موردش كه خودمم سردرگم ميشم
RE: در ارتباط با همسرم دچار دو گانگي شدم...
نمیدونم با ادم دروغگو روبرو شدم ولی با آدمی که دروغ گفتنش دست خودش نیست روبرو نشدم. حتما از عواقب راست گفتن میترسه یا عذاب وجدان داره یا.... همینطوری بی دلیل که نمیشه.
به جای ناامیدی از وضعیت، سعی کنید اونو به روشی به راست گفتن ترغیب کنید.