سلام ساناز جون - ممنونم
22 سالمه
همسرم 25 سالشه
حدودا یک سال و نیمه که ازدواج کردیم
بچه هم نداریم
امیدوارم با راهنمایی دوستان به یه راه حل برسم . فعلا که کسی دوست نداره کمک کنه .:302:
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام ساناز جون - ممنونم
22 سالمه
همسرم 25 سالشه
حدودا یک سال و نیمه که ازدواج کردیم
بچه هم نداریم
امیدوارم با راهنمایی دوستان به یه راه حل برسم . فعلا که کسی دوست نداره کمک کنه .:302:
[align=justify]کار شوهر شما اشتباهه اما دلیلش چیه؟ دلیلش اینه که ایشون مهارت های لازم برای کنترل خشم خودش و راه های مناسب حل مشکل را بلد نیست با وجود اینکه میگی خیلی دوست داره مشکلاتتون حل بشه و ازتون درخواست میکنه که با هم حرف بزنید و خواسته هاتونو بهش بگید این خیلی خوبه چون نشون میده اهل گفتگو هست. این ویژگی مثبتیه که خیلی از آقایون ندارن.
خب طناز جان داد زدن شما هم نشون میده شما هم مثه همسرت مهارت کافی توی کنترل عصبانیت و بردن بحث به یه فضای آروم را نداری یه مدت بیا کمی رفتارتو عوض کن.
مثلا وقتی بحثتون میشه سعی کن به هیچ وجه بلند صحبت نکنی، اگرم شوهرت داد میزنه یا حرف غیرمنطقی میزنه (خب معمولا توی دعوا حلوا خیرات نمیکنن!) تو سعی کن با آرامشت اونم به آرامش دعوت کنی و اگه میخواهید بحثتونو ادامه بدید، فضای بحثتونو ببری به یه فضای آروم و بدون داد و فریاد و توهین.
حتی اگه اون بازم به داد و فریاد ادامه میده شما سکوت کن و یه لیوان آب خنک بده دستش، بهش بگو هروقت احساس کردی آروم شدی بگو تا بشینیم منطقی با هم حرف بزنیم.
وقتی بلند صحبت کردن و داد زدن فایده ایی هم نداره چون کمکی به حل مشکلتون یا به خاتمه دادن به بحثتون نمیکنه پس چیزیکه فایده نداره بزار کنار! وقتی میشه آروم حرف زد چرا داد و فریاااااد!؟
مورد بعدی اینکه وقتی شوهرت ازت میخواد چیزایی که دوست داری بهش بگی بگو فعلا چیزی نمیخوام جز اینکه رابطمونو قشنگتر کنیم، اصلا به مورد خاصی اشاره نکن و مثال و مصداقی هم اگه برای قشنگتر شدن رابطه درنظرت هست فعلا بزار توی اولیت های بعدی چون در حال حاضر مهمترین چیزیکه باید جفتتون روش کار کنید نحوه برقراری ارتباط درست با همدیگه ست و گل خریدن و کادو خریدن و کارهای رمانتیک میتونه بعد از اینکه این مهارت هارو یاد گرفتین و یا در خلال یادگیریتون وقتی رو به بهبود میرید چاشنی رابطه تون بشه. فعلا هدف اصلیتونو بزارید روی کار کردن روی یادگیری این مهارت های ارتباطی.
برای شروع پیشنهاد میکنم این لینکهارو مطالعه کن میتونی اینا رو پرینت کنی به همسرتم بدی بخونه
http://www.hamdardi.net/thread-9283.html
http://www.hamdardi.net/thread-11019.html
http://www.hamdardi.net/thread-3525-post-30386.html#pid30386
http://www.hamdardi.net/thread-7531.html
http://www.hamdardi.net/thread-7543.html[/align]
سلام طناز جون. من هم مثل تو ساناز این مشکل رو داشتم . تقریباً نزدیک 6 ساله ازدواج کردم و یک دختر هم دارم. شوهرم گاهی دست روی من بلند می کرد و تا جایی که جا داشت این کار رو ادامه می داد و از کتک زدن که خسته می شد میزد زیر گریه و عذرخواهی و می گفت دست خودم نبوده بعد هم هر بار گل و کادو و رستوران. حقیقت هم هیچ بار تقصیر من نبود که کتک می خوردم و سر هر موضوعی اگه مخالفت می کردم عوض اینکه قانعم کنه روی من دست بلند می کرد . اوایل حتی چون می دیدم بعد از این کار گریه می کنه خودم می رفتم آرومش می کردم در حالی که اصلاً تو اون لحظات دوسش نداشتم. همیشه امید داشتم دست از این کارش برداره برا همین به هیچکس چیزی نمی گفتم تا این اواخر که دیگه انقدر زیر دست و پاش کتک خوردم که حس کردم زنده نمی مونم. برا همین مسئله رو با برادرم در میون گذاشتم اونم گفت تو که همه راه ها رو امتحان کردی و جواب نگرفتی بهتر این بار از راه قانونی بری و من برای اولین بار از خونه قهر کردم . به محض اینکه فهمید زنگ زد و شروع کرد به التماس که برگرد و من دیگه این کار رو تکرار نمی کنم ولی خونوادمم خیلی محکم جلو این کارش جبهه گرفتن. بعد یک هفته با التماس زیادش برگشتم خونه و الان از اون موقع سه ماهی میگذره و هنوز جرات نکرده دست روی من بلند کنه. علاوه بر اون باید همه بدونیم که وقتی پای دادگاه و مهریه پیش بیاد هیچ مردی بی اختیار دستش بلند نمیشه . ایراد ما اینه که اولاً یه سری مسائل رو می خوایم خودمون تنها حل کنیم و در ثانی فکر می کنیم اگه این بار پشیمون شد و یه گل خرید دیگه این کارو تکرار نمی کنه غافل از اینکه این براش یه عادت می شه و فکر میکنه حق داره دستش رو بلند کنه . امیدوارم تجربیاتم به دردت بخوره
سلام کیانا جان و طناز جان امیدوارم خوب باشید، من از طناز جون عذرخواهی میکنم که اینجا دردو دلم رو نوشتم. راستش من هم چندروز قهر کردم و رفتم میخواستم د یگه جدا بشم و میخواستم برم پزشکی قانونی ولی در این مملکت ما اینقدر هرکاری مراحلش سخته که آدم پشیمون میشه. بعد اومد دنبالم جلوی همه قول داد که دیگه اینکار و نمیکنه و تا چندماهی خوب بود ولی بازهم توی عصابنیت این کارو کرد. :302:
[align=justify]خانوما یه خواهش لطفا حتی اگه مشکلاتمون به ظاهر شبیه به همدیگه ست سعی نکنیم یه نسخه واحد برای زندگی بقیه بپیچیم!
مشکل کتک کاری و دعوابین زن و شوهر ممکنه مشکل خیلی از ماها باشه اما این دلیل نمیشه بگیم اگر یه راهکاری برای من جواب داد برای دیگری هم که همین مشکلو داره حتما جواب مثبت میده!
چون اولا آدما در عین حال که میتونن از یه جهاتی خیلی شبیه بهم باشن اما از جهاتی هم میتونن کاملا متفاوت باشن و توی شرایط مشابه تصمیمات متفاوت بگیرن! و یا برخوردشون در مقابل رفتارهای ما کاملا متفاوت باشه!
درثانی شاید مشکلات ما شبیه به هم باشه اما نوع و دلیل بوجود اومدن اونا توی زندگیامون شباهت زیادی بهم نداره! بعضی از دوستان خودشون عامل استارت این دعواها و بی حرمتیها هستن که اینو توی تاپیکشون من میخوندم و واقعا ازتعجب مونده بودم که یه نفرچرا باید کاملا با اختیار و اراده خودش دستی دستی زندگی خودشو که میتونه خیلی خوب و قشنگ باشه به اینجا بکشه که همسرش روش دست بلند کنه!
بهرحال من فکر میکنم مشکل این دوستمون طنار خانوم خیلی راحت و بدون انتخاب راه های پردردسر با یکم مهارت و زیرکی منطق میتونه کاملا حل بشه.[/align]