RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
عجب!!!
من نمیدونم چی باید بگم!!!
1. شانس داری شوهر به این خوبی!!!!
2. خانواده شهر به این خوبی خوبه والله جای اینایی
که قصه شونو اینجا مینویسن بودی چی کار میکردی؟
حتما هر روز آرزوی مرگ و بدبختی خانواده شوهرت؟
نمیبخشیشون به خاطر زنده کردن یه خاطره برات؟
که احتمال خیلی زیادم قصد بدی نداشتن؟
3.شانس داری خدا هم خوب نازتو میکشه!!!!
4.ولی کفر نعمت ،از کفت بیرون کن...البته انگار فقط راجع به بعضی ها صدق میکنه این احکام الهی
5.جالب اینه که چه اعضای سایتم نازتو میکشن
برو تاپیک های دیگه رو بخون با همه دعوا میکنن که مشکل داری
اما با تو با نازو نوازش حرف شدن
غبطه خوردم اساسی!!! دلم خواس
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
من نیازی به ناز کش ندارم.دوستان خواهش می کنم هر چی تو ذهنتونه بیاین بگید.رودروایسی که نداریم.خدا می دونه اولش قصد نداشتم این پست آخرمو بیام بزارم.چون دوستان گفتن بگو چرا حالت بده اومدم اینجا گفتم.ولی اگه منظورت پستای قبلیه به عنوان دقت کن نیومدم بگم چه مشکل بزرگی دارم.فکر کردم می تونم زندگیمو بهتر کنم.اگه مشکلای کوچیک ناراحتتون می کنه ببخشید.
نمی بخشمشون به خاطر اینکه یه لحظه از ذهنم گذشت گفتم ای کاش این دائیش شوهرم بود. می فهمی این خودش نهایت مشکله.
اما فامو یه قانون هائی هم خدا داره.اینکه خدا گاهی به اندازه ظرفیت هرکس بهش مشکل میده.منم ظرفیتم کمه.من یه چیزو بزرگش می کنم.خدا خودش از ظرفیت کمه من آگاه بوده.شایدم هر که درین بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند.من مقرب نیستم که مشکلام کوچیکه
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
سلام و صبحت بخیر رایحه عزیز
از پست اخرت کمی تعجب کردم
شاید در یه بحران روحی این فکرا امده سرت
ولی این که سر یه کادو بخای از این حرفا بزنی کمی غیر عاقلانست
عزیز من از شوهر شما بهتر یا بدتر زیاده اما مهمه با همه کمبوداش کنارش باشی و بجای تخریب خودت با درایت مشکلات رو مدیرت کنی
حس میکنم از نظر روحی نیاز به یه شارژ داری تا استانه تحملت بیشتر بشه یه کم به خودت زمان بیشتر بده تا بهتر بتونی با مسائل کنار بیای
گاهی ما زیادی حساس میشیم و با خط کش میوفتیم به جون زندگی کاملا درکت میکنم امیدوارم با کمک دوستان تعادل ایجاد کنی
اخر هفته خوبی داشته باشی گلم:72:
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
نمی دونم چم شده.به طرز غیر قابل باوری حالم بده.آرامش قبل از طوفان شنیدین؟.من شب خودمو کنترل کردم نذاشتم از ناراحتیم چیزی بفهمه اما امروز با بی رحمی تمام راهیش کردم.البته نفهمید چرا اخلاقم گند شده.سرم داره می ترکه.داغونم.تو رو خدا دعا کنید حالم خوب شه.دارم با دستای خودم زندگیمو خراب می کنم.خدایا کمک:323:
من کاملا می دونم کارم اشتباهه ولی چرا این کارو می کنم انگار اراده کنترل فکرمو ندارم.راستش تا حالا این حسو نسبت به همسری نداشتم.به خدا خجالت می کشم این حرفا رو می گم ولی چه کنم شاید کمی آروم بشم.
راستی خواستم بگم دیگه اون فکر گناه نمی یاد تو سرم.منظورم اینه که دیگه آرزو نمی کنم ای کاش دائیش...:163:
فقط حسم نسبت بهش خوب نیست.
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
ممنون من حرفاتونو قبول دارم.من حوصله ایجاد تاپیک جدید ندارم.بهار جون این معلم سختگیرتر هم شده و امشب یه کمبود دیگه از شوهرش پیدا کرده.رایحه گناه کرد.رایحه امشب آرزوی بدی کرد.
احساس خوبی بهش ندارم.دوسش دارم.خوبی هم خیلی زیاد داره.اما نقصاش باعث می شن آدم خجالت بکشه.مخصوصا با خانواده مزخرفش.اگه الان حس بدی به شوهرم دارم.گناه زیادش پای خانوادش.شوهرمو و دائیش هم سن اند.پارسال نامزد بودیم این موقع ها رفت مشهد حالا سوغات چی اورد یه دامن بی ریخت و ارزون قیمت.حالا همه منتظر بودن به من چی می یاره.البته مامانش خودش فهمید چقدر کمه جبران کرد خودش به سوغات اضافه کرد.اما خوب شاید بقیه گول بخورن ولی خودمو که نمی تونم گول بزنم.حالا امسال دائیش رفت مشهد به نامزدش یه پالتوی شیک.با بلوز شیک.با چیزای تزئینی
امشب که اونجا بودیم و سوغات رو می دیدیم این حس مقایسه اومد سراغم.لبخندهای مصنوعی.دائیش حتی به منم روسری اورده .تا اینجاش خودم بودمو خودم.حالم ازون جا خراب شد که خانوادش(خاله.مادر بزرگ.مامانش)با بی رحمی تمام حرف پارسال رو پیش کشیدن.اینکه همسری چیزی نخریده بود.این که سر در نمی یاره.دهنم قفل شد.دوست داشتم از همسری دفاع کنم ولی وقتی خودم به حرفاشون ایمان داشتم.به تمام معنا شکستم.نمی دونم ولی حس بدی به همسرم دارم.منی که عاشقانه می پرستیدمش.یاد گرفته بودم عیباشو نبینم.ولی الان.
یه در گوشی ازون جائی خانوادش بدون فکر کردن حرف می زنن قبلنا گفته بودن اول منو به دائی ش معرفی کردن ولی اون موقع دائیش به هیچ وجه قصد ازدواج نداشت مخصوص با زنی که قصد ادامه تحصیل هم داره. اگه بگم از دلم نگذشت کاش اون شوهرم بود دروغ گفتم. اون سه زن به ظاهر مومن تو این گناه سهیم ان.من تا حالا همه بدی هاشونو بخشیدم اما اینو نمی بخشم.
دعا کنید خدا منو ببخشه.
سلام رایحه جون ی سری حرفام همون حرفای دیشب هست که تو پیام خصوصی بهت گفتم،که دیگه اینجا دوباره نمی نویسم
اولا رایحه جون خیلی خوشحالم که دیگه به اون به قول خودت آرزو فکر نمی کنی،
رایحه جون دیشبم گفتم تو ظاهرا داری می بینی دایی همسرت برای خانمش سوغاتی بیشتر آورده ولی از بقیه جنبه های زندگی اونها خبر نداری و نمی تونی بگی در کل دایی همسرت از همسرت مرد بهتری هست.
اصلا اینکه خانوادش اول تو رو معرفی کردن ولی دایش قصد ازدواج نداشته رو فراموش کن،بعدش اگه دایی دوستت داشت اگر قصد ازدواج هم نداشت بالاخره می اومد جلو ی چیزی می گفت تا شرایط ازدواجش رو به راه شه،و با ادامه تحصیلت هم کنار می اومد.
اون کسی که تو رو دوست داشته و به خاطر احساسش اومده جلو و حرفش رو زده ،به خاطرت ادامه تحصیلت هم پذیرفته،بد اخلاقی هات رو تحمل می کنه،بهت ابراز علاقه می کنه ....همسرت هست.
الانم واقعا رایحه جان این مسائل پیش پا افتاده رو فراموش کن ،نزار ی همچین مسائلی تو رو تحت تاثیر قرار بده،رایحه تو حدت در این اندازه نیست که سر چنین مسائلی بخوای با همسرت دچار مشکل شی.
سر دامن و سوغاتی!
خودت یکم با آرامش بشین با خودت فکر کن ،فکر کن آیا رایحه انقدر سطحی نگره که عشق و علاقه همسرش رو با دامن و سوغاتی اندازه بگیره؟؟؟؟؟
و مردی که سوغاتی بیشتر می اره رو به همسر خودش ترجیه بده!!!
نه رایحه جون سطح تو خیلی بالاتر از این حرفات هست.
حق بهت می دم دوست داشته باشی همسرت برات سوغاتی بیشتری می اورد ولی این خواستت رو منطقی می تونستی بیان کنی،نه اینکه تا این حد احساساتت به هم بریزه.
هیچ وقت همسرت رو با مردای دیگه مقایسه نکن
فکر کن رایحه جون بالاخره زن از تو خوش اخلاق تر یا زیباتر مگه وجود نداره؟
فکر کن ی لحظه همسرت تورو مقایسه کنه با ی زن زیباتر و بگه کاش اونو گرفته بودم !!!
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
ممنون نازنین حق با توست.مخصوصا حرف آخرت تنمو لرزوند.حالا هم که یادم می یاد تو دوران مجردی تو اون عالم هپروت ازون جائی که دورا دور همسری جون و دائی شو می شناختم همسری جون واسم جذاب بود:163:یعنی دوست داشتم بیاد خواستگاریم ولی راجع به دائیش هیچ همچین فکری نیومد بود سراغم.اینو گفتم کمی حال خودم عوض شه.امیدوارم تا همسری از سر کار بر می گرده این حس بد به کل نابود شه:46:
قبول کنید خانوادش تو به وجود اومدن این حس نقش داشتن.مخصوصا مادرش.دیشب یکیشون برای اینکه ناراحت نشم گفتش خوب اگه همسرت سر در نمی یاره به جاش مادر شوهرت سنگ تموم گذاشت(یکی بشنوه فکر می کنن چی کار کرده برام:311:)بعد مادر شوهرم برگشته می گه اون به درد نمی خوره اون کجا همسر آدم بخره اون کجا مادر شوهره آدم بخره.خوب منم آدمم کم می یارم دیگه.
بچه ها اگه حرفی داشتید بگید درسته که حرفای نازنین حالمو بهتر کرد ولی هنوز جا داره حالم بهتر شه:311:
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
سلام رایحه عزیزم
مقایسه آفت زندگی هاست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آفت ذهن است!
آفت گل عشق است و تو بیرحمانه این آفت را به جان گل عشق نورس و نوپای زندگیت انداخته ای!
رایحه باورت می کنم و حالت را می فهمم و می دانم انسان حتم الخطاست!
اما!!!!!!!!!!!!!!!!!
رایحه تو در زندگی مردم نیستی و داری ظاهر زندگی دیگران را از دور می بینی!
شده که پشت ویترین یک مغازه بایستی و از دیدن یک کالا خیلی خوشت بیاید و آن را بخری و
بعد که به خانه میروی ببینی آن جلوه ای که پشت ویترین داشته ندارد و از خریدن آن کالا
پشیمان شوی؟
می دانی چرا از خرید آن کالا پشیمان می شوی؟ چون آن کالا پشت ویترین کلی نور پردازی بر
رویش قرار گرفته و ظاهر واقعی آن وقتی مشخص می شود که تو آن را بدون نور پردازی ببینی
و بعد به ماهیت واقعی آن که پی می بری می گویی ای کاش این را نخریده بودم!
زندگی دائی همسرت هم دقیقا مثل همین مثال است!
تو داری زندگی آنها را از دور می بینی و مسائل و مشکلاتشان را اصلا نمیبینی و خبر نداری!
برای همین در ذهنت شروع به اسطوره سازی کرده ای و همسرت را با موجود خیالی ذهنت
مقایسه می کنی!
اما در واقع او اینگونه نیست!
چرا همسرت را با خود بهترش مقایسه نمی کنی!
برای مثال همین مخالفت ایشان با درس خواندن زن یعنی مخالفت مرد با پیشرفت زن و از نگاه
من این مرد اصلا دید قشنگی به جنس زن ندارد!!!!!!!
در حالیکه همسر تو نه تنها با پیشرفت تو مخالف نیست بلکه به تو یاری می رساند و تو را کمک
می کند و به تو پر و بال می دهد!!!! من همسرت را به دلیل این روحیه تحسین می کنم!!!
رایحه تصویر خیالی ذهنت را بشکن! ای بسا دیگران حسرت زندگی تو را داشته باشند و خودت
بی خبر باشی!
امروز اول ماه ربیع ، ماه شادی و رحمت است پس به ذهنت دستور بده چون فرمانده تو هستی!
بگو که مقایسه را تمام کند و شادی را وارد ذهنت کن و نگذار گل عشقت بیمار شود!
از بورد اسکرام که ساختی کمک بگیر و ویژگی های مثبت همسرت را روی بورد بنوی و بچسبان!
با خود تکرار کن که خوشبخت هستی و مقایسه احمقانه ترین کار دنیاست!
اگر زن او می شدی و حق تحصیل و کار و پیشرفت و همه چیز را از تو می گرفت تصور کن چه
حال و روزی پیدا می کردی!
ای بسا همین حق آمدن به این سایت را به تو نمی داد!
نعمت هایی را که خدا به تو داده یک بار دیگر بنویس!!!
همان چک لیست تکنولوژی فکر را می گویم!
آن وقت بیدار می شوی و به خودت می آیی!
یادت هست همسرت ماشین را درست کرد که تو شرمنده نشوی؟؟؟
یا مشکل نظم را به هیچ کس نگفت و با خونسردی به تو کمک کرد؟
گاهی خوبی های دیگران برایمان مثل نفس کشیدن عادی می شود و خوبی دیگران را نمیبینیم!
رایحه من مطمئنم موفق می شوی!
فقط احساسات بدت را بنویس و بعد پاره کن کاغذ را!!!!!!!!!!
بعد احساسات خوب را بنویس و نگه دار!
:72:
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
رایحه جان
منم همین حس رو داشتم وقتی تاپیک شما رو خوندم.چقدر اخلاقهای همسرهای ما شبیه هستن به هم.رایحه جان اون طوری که فرشته مهربان واسه من نوشته بایستی در تعامل با همسرهامون ما رفتار درستی داشته باشیم
من فکر می کردم می تونم همسرم رو عوض کنم اما با حرفهای فرشته ی عزیز و بالهای صداقت،آنی،بینهایت،... و دیگر دوستان نظرم عوض شد.باید روی خودم و رفتارهای خودم کار کنم.
می دونی رایحه جان من از اینکه مادرم خوشش از رفتارهای شوهرم نمیاد خیلی دلگیر می شم .اما تصمیم گرفتم دیگه برام مهم نباشه دیگران چی می گن .اشتباه ما این هست که بنا رو بر این بگذاریم که با یه سری از رفتارها همسرامون رو عوض کنیم!!در صورتیکه ممکنه نتیجه عکس بگیریم.
فرشته مهربون گفته:شما روی خود و این رفتارهای درست در تعامل با همسرت متمرکز شو ، هرگز دنبال نتیجه ای با عنوان تاثیر گذاری و تغییر وی نباش ، شما فقط رفتار درست در تعامل با وی را جامع دریاب که چیست و به کار ببند و همین برایت مهم و ضروری باشد .
از این روندی که خودت در پیش می گیری لذت ببر ( لذت از فرآیند نه برآیند )
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
از همتون ممنونم.
حالا که فکر می کنم شرمنده می شم.بهار عزیز کارائی که گفتی رو انجام می دم.یه تشکر ویژه بابت یادآوری خاطره ماشین.
RE: می خوام بعضی رفتارای همسرمو اصلاح کنم
سلام.
دوستان حرفای خوب و کاملی زدن.
فکر میکنم الان حالت بهتره.
در تایید و ادامه ی حرف دوستان، به نظرم وقتی مادر شوهرت و اطرافیان، در ظاهر داشتن به حال شما دلسوزی میکردن، شما باید میگفتی "هر هدیه ای از طرف شوهرم باشه، برای من بهترینه. حتی اگه کمترین ارزش مادی رو داشته باشه" نه اینکه با سکوتت تاییدشون میکردی.
در هر صورت خوشحالم که الان حس بهتری داری.
امیدوارم امروز که همسرت از سر کار اومده، رفتار سر سنگین صبحت رو جبران کرده باشی:72::72: