-
RE: ازین ازدواج پشیمونم
سلام صحرا جان
منم مثل توام و نمی تونم مسائلو فراموش و بایگانی کنم
ولی با حرفای مریم موافقم باید حذفش کنی و یه تغییرات درست و درمون تو خودت بدی
هیچ می دونی دوست داشتم جای تو بودم و یه نی نی داشتم و دلمو به اون خوش می کردم
خوش به حالت قدر لحظات قشنگتو بدون و با فسقلیت تا می تونی خوش بگذرون
حداقل اینه که دیگه تنها نیستی و یکی همیشه کنارته
-
RE: ازین ازدواج پشیمونم
اقلیما جان اینکه دیگه تنها نیستم شاید خوب باشه ولی به همون نسبتم دست و پام بسته شده
با اینکه عاشق نینییم نگرانم البته شاید طبیعی باشه و به مرور خوب شم
ولی بدترین مساله همسرم خودمم نمیدونم ازش چی میخوام میگه جایی نمیام ناراحتم میگه میام ناراحتم
دورو ورم میپلکه عصبیم سرش به کار خودش باشه عصبیم خلاصه قاطی کردم
مریم جان ممنون از پاسخ های ارام بخشت
همه حرف های شما و بقیه دوستان کاملا" منطقی و صحیح ولی اینکه میگی نباید بایگانی شه و فراموش شه این مشکل من مثل یه گوله تو کلوم مونده که میخواد خفم کنه یعنی یه جور موج سینوسی دارم
امروز تا 2 3 روز خوش اخلاقم تا همسرم میاد تشکر میکنه که مرسی عاشق این اخلاقتم یهو نمیدونم چی میشم که خیلی صریح بهش اعلام میکنم اخلاق من بد و از فرداش دوباره قاطی میشم
نمی دونم مثل بچه ها دارم لجبازی می کنم انگار میخوام عذابش بدم
-
RE: ازین ازدواج پشیمونم
سلام بازم دوست خوبم
اخه دلت میاد؟اینجوری داری در حق همسرت بی انصافی میکنی...اینجا که مردی نیست ولی خیلیرعایت حقشون مهمه عزیزم.پیامبر میگن جهاد زن خوب شوهرداریه.
اینجوری اونم طاقتش تموم میشه و خدایی نکرده کارتون به اختلاف میکشه...
من فکر میکنم اجازه به شیطون میدی زیاد بیاد سراغت.ما آدما دست خودمونه که چی میگیم چیکار میکنیم ...
باید رفتارت رو تحت کنترل خودت در بیاری ....
به نظرم دوست خوبم داری بیراهه میری.....شاید یه روزی به خودت بیای که دیر شده باشه
پس بلند شو و خودتو جمع و جور کن.هر چی بوده تموم شده.بشو همون زن سابق مهربون.کینه ها رو بریز دور.به فکر بچه ت باش.
اعتماد شوهرتو جلب کن بیشتر و بیشتر.دیگه شما دراین پدر و مادر میشین..اصلا نباید ازاین حرفا بزنین که....
-
RE: ازین ازدواج پشیمونم
سلام صحرا،
مدتهاست مشکل شما رو با هم بررسی می کنیم و در مقاطعی نتایج خوبی هم گرفتیم و یکی از مهمترین اونها اینه که
امروز نوع نگاه و شکل بررسی مشکل در ذهن شما کمی بهتر از قبله و بسیاری از مشکلات قبلی رو ندارید
اما یک مشکل اساسی ارامش شما رو از روز اول مختل کرده و اون عدم بهره گیری از مهارت رفتار جرات مندانه است
روشهای ارامش قبلا به شما داده شده عملیش کنید
بازگشت به گذشته مثل یک فیلم غمگین تنها تمرین مفصلی برای افسردگیست.. به نظر شما چه مشکلی رو حل می کنه؟
برامون بنویس این روزها:
- دقیقا چه افکار منفی تو رو اذیت می کنه؟ جزئیات لطفا
- چه برنامه هایی برای دوران بارداری در نظر داری؟
شما قرار نیست چیزی رو بایگانی کنید! قراره بازش کنید.. اصلاحش کنید و ببندیدش! اون موقع است که ارامش رو تجربه می کنید.. اما خواهر عزیزم، الان شما در وضعیت نرمالی از نظر فیزیولوژیک نیستید و PERINATAL DEPRESSION یا افسردگی بارداری رو که اصلا هم چیز عجیب و غریبی نیست رو تجربه می کنید..نذارید غالب بشه...تحریک پذیری زیاد، گریه و بغضهای نشکسته، بی حوصلگی، تند مزاجی، غم، تغییرات اشتها، کاهش تمرکز، حتی مسائلی مثل تپش قلب، اضطراب، نگرانی نسبت به اینده، احساس پشیمانی از گذشته از اثار این افسردگی طبیعی شماست...حتما همسرتون رو در جریان بگذارید و از ایشون بخواهید که حال و هوای شما رو درک کنند و به شما کمک کنند..
می خوام به شما توصیه کنم که نسبت به وضعیت خودتون حتما حساس باشید و ببینید از نظر فیزیولوژیک دقیقا در چه وضعیتی هستید
می دونی که تو عملا با سه دوره کاملا مشخص از نظر هورمونی مواجهی و عملا تو دوران سه ماهه اول یعنی قبل از هفته دوازدهم دوران بحرانی بارداری رو طی می کنی و این دوران افسردگی به شما غلبه خواهد کرد و روشهای ارامش ، تمرینات تنفسی، مصرف ویتامینها مثل ویتامین ب ۶ ، ارتباط با دوستان و درد دل کردن حتی، عدم تصمیم گیریهای هیجانی، خواب کافی، پیاده روی، ورزش زیر نظر پزشک زنان، رژیم غذایی صحیح، رقص سبک، جلوگیری از هر گونه مسابقه فکری، عدم اجرای بحثهای چالشی و بسیاری موارد دیگر می تونه کمک کنه شما این دوران رو با شادی بیشتری پشت سر بگذارید. بعد از هفته دوازدهم وضعیت بهتر خواهد شد
موفق باشید
سوالی بود بپرسید
-
RE: ازین ازدواج پشیمونم
SCI برادر خوبم سلام
- دقیقا چه افکار منفی تو رو اذیت می کنه؟ جزئیات لطفا
به شدت ازین که تو گذشته منفعلانه برخورد کردم و اجازه دادم همسرم و اطرافیانش به ناحق باعث ازارم بشن پشیمونم یه جور کینه و بغض که انگار خالی نمی شه
فکر برخورد دوباره با خانوادش ازارم میده خصوصا" تو این شرایط .یعنی یه جورایی ازین که تصفیه حساب گذشترو با هاشون دیگه نمیتونم انجام بدم و حرف هایی که مستحق شنیدنش بودن باز نمیتونم بگم ناراحتم
اینکه الان میبینم واسم این میپزن و اونو میخرن و .... خیلی عصبانیم میکنه انگار من وسیله شدم چاق و چله بشم که نوشون خوب بدنیا بیاد (شایدم واقعا" نیتشون این نباشه ) ولی بهر حال بدم میاد خانواده خودم نمیذارن اب تو دلم تکون بخوره نیازی به محبت اونا ندارم
الان همسرم میگه اصلا" تو گذشته هرچی بوده من غلط کردم تو اذیت شدی و ... این حرف جای اروم کردنم ناراحت ترم می کنه انگار تا الان من بی ارزش بودم حالا بخاطر یه بچه شدم کانون توجهش از هر جهت
مسایل کاریش تو حال حاضر واقعا" وحشتناک . میخواد یه سرمایه خیلی خیلی زیاد از زندگیمون رو حذف کنه بابت ورود به لاین چون هیچ راه دیگه ای نداره یا پارتی یا پول علم وتخصص که تقریبا" حذف حالا بعد شرعیش که سوا کره و میگه ایرادی نداره ولی از نظر من ایراد داره و صحیح نیست پول زور ادم بده و از طرفی این پول بخش عمده سرمایه ماست این مساله واقعا" ازر دهنده شده اگر بگم نده تنها شانس ورودش رو از دست میده چون بدون پارتی نفر 3 امتحان ها و مصاحبه شد ولی حذفش کردن . اگرم بذارم این پول بده از تمام عواقب بعدش می ترسم .
و مسایل شخصی خودمم که بکنار که واقعا" نمی دونم با حضور یه بچه حداقل تا 1 2 سال اینده تمام انرژی وقتم باید صرفش بشه ....
- چه برنامه هایی برای دوران بارداری در نظر داری؟
فعلا" که پیک کارم اینقدر خستم و کمبود خواب دارم که هیچ کاری دلم نمیخواد انجام بدم یعنی توان انجام کاری رو ندارم فقط سعی میکنم دها بخونم قران بخونم و ... که البته نمی تونم به حد کافی اینکارو انجام بدم که اینم ناراحتم میکنه
ورزشم که همین سرکار کار تحرکی که دارم خیلی فکر کنم زیاد باشه
ممنون میشم راهنماییم کنی
-
RE: ازین ازدواج پشیمونم
سلام صحرا جان
خیلی خوب و واضح نوشتی
می دونی منم مثل تو هستم و همش گذشته تو سرم می اد ولی اصلا اینکار عقلانی نیست و گذشته تموم شده رفته پی کارش
به قول معروف :
انگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایدهای جز چرکی شدن آنها ندارد.
دختر عاقل باش با یاد آوری گذشته همش داری خودتو عذاب می دی
هیچ می دونی آرامش تو تاثیر مستقیم روی روان و روح جنین تو داره
هیچ می دونی خیلی از اختلالات روانی که انسانها در بزرگ سالی بهش دچار میشن حاصل عدم آرامشیه که مادر در هنگام بارداریش داره
حالا واقعا اینکه تو نتونستی ازشون انتقام بگیری و یاداوریش اینقدر مهمه که سلامتی پاره تنتو به خطر بندازی
محبتی که همسرت داره بهت میکنه رو با دل و جون بپذیر و بذار در اعماق وجودت ته نشین بشه
یه چرخی تو همین سایت بزنی می بینی که خیلی از مردها با وجود بارداریه همسرشون بازم دارند اذیت می کنند
تاپیک می خوام بچه ام رو سقط کنم رو بخون
پس بدون این محبت ناب و خالص و پذیراش باش و بذار در خونه تون این محبتا عادت همه بشه و نهادینه بشه
بهت بی توجهی می کردن خوب بود!!!
براشون شرایط تو مهم نبود خوب بود!!
صحرا جان مسائل مالی خونه زیاد به من و تو ربطی نداره
همه چیزشو به همسرت بسپار و بهش بگو مسئولیتش پای خودته
ذهنتو از هر چیزی که بخواد تورو نا آروم کنه راحت کنه
سرتو به خرید و خوش گذرونی گرم کن
بهترین فرصته
برو برای کوچولوت خرید کن
برای خودتو لباسای قشنگ بارداری بخر(شلوار پیش بندی جین یادت نره:163:)
راستی از sci عزیز هم معذرت می خوام که..........
سوره یاسین هم بخون
راستی فسقلیت دختره یا پسر؟
-
RE: ازین ازدواج پشیمونم
صحرا،
خب تقریبا می شه گفت همه صحبتها و افکارت، اگر ناراحت نمی شی و فکرهای بدی نمی کنی! مربوط می شه به همین تریمستر اول شما که افسردگی باراداری رو تجربه می کنی!
علائمی که شما گفتید مثل:
- ناراحتی و پشیمانی از گذشته و سرزنش خودتون
- فکر آزردگی از خانواده ( نبش قبر مسائل گذشته)
- عدم علاقه به ایجاد ارتباط
- احساس بی ارزشی! ( ارزش شما فقط به واسطه کودک شماست!)
- تحریک پذیری بسیار زیاد
- کاهش شدید انرژی
- خستگی شدید
و بسیاری از احساسات بدی که این روزها تو رو آزرده کرده ناشی از همین افسردگی در حین بارداری است که بویژه در سه ماهه اول تجربه می کنی!
اگر می خوای بدونی دقیقا علتش چیه... دلائلش بطور کامل مشخص نشده اما همین مسائلی که از قبل داشتید، مشکلات آزاردهنده قبلی، حتی سابقه ژنتیکی ( می تونید از مادرتون جویا بشید، حتما به شما خواهند گفت چه دوران سختی در بارادای اول داشته اند)، بی توجهی اطرافیان، مصرف الکل، کار و اضطراب در محیط کار، مصرف سیگار یا الکل ( که البته شما مصرف نمی کنید)، هر گونه استرس و اضطراب، می تونه از دلائل این ابتلا به افسردگی باشه و از تریمستر دوم (سه ماه دوم حاملگی) وضعیت بهتری تجربه خواهید کرد و شاد تر خواهید بود!
پس خواهر گلم! وضعیت خلقی خودتون رو بشناسید و بدونید که باید کاری کنید!
اما از طرفی هیچ کاری برای این دوران نمی کنید!!! به خدا! به مقدسات! ورزش، کار نیست! تحرک شما در محیط کار، ورزش نیست! ورزشهای حاملگی این نیست که سر کار بدو بدو کنید!
ببین خانوم مهندس! اصلا اینکه سر کار می ری و .... توجیه بی توجهی به خودت و بچه ات نیست! بهانه نیار! بجنب کار داریم!
پس حتما با مشاوره پزشک خودتون:
1. رژیم غذایی مناسب و ویژه خودتون با توجه به اینکه مصرف ویتامینها به وضعیت شما کمک خواهد کرد
2. کلاس یوگا ثبت نام کنید
3. مدیتشن در طول روز انجام بدید!
4. دوست رو دریاب خانوم! دوست!!! دوست!!!! یه جفت گوش!!!!
5. استخر رو فراموش نکن! بپا سرما نخوری!
6. خانوم تمرینات تنفسی، انجام ربلکسشن های سبک، فراموش نشه!
7. ببین خواهر گلم، برای شما اضطراب و استرس خوب نیست! حالت رو بد می کنه! در موقعیتش قرار نگیر لطفا
8. افکار منفی رو توقف بده و جاشون رو با افکار مثبت عوض کن!
بدون باید برای هر لحظه از این دوران برنامه حساب شده ای با توجه به وضعیت فیزیولوژیک بدنت داشته باشی! رها نکن خودت رو! بهانه هم نیار!!!!
-
RE: ازین ازدواج پشیمونم
sci برادر خوبم سلام
ممنون از حرف های بسیار ارام بخشتون . یه عالمه انرژی گرفتم .
من الان وارد 3 ماه دوم شدم و البته حالم خیلی نسبت به قبل بهتر و هیجاناتم کمتر
تمام مواردی رو که گفتید یادداشت کردم کلاس یوگا ثبت نام میکنم و مدیتیشن + تمرین تنفسی انجام میدم
شنا رو خیلی دوست دارم ولی برای رفتن خیلی نگرانم که مشکلی ایجاد کنه چون استخر عمومی اونم تو این فصل سال شاید خیلی بهداشتی نباشه البته از دکتر باز هم سوال میکنم
رژیم غذاییم چندروزی خیلی بهتر شده و اشتهام بیشتر
دوست خوبم که ز یاد دارم ولی خیلی زمان ندارم برای صرف با اون ها ولی فکر کنم اینجا محیط خیلی ارم بخشی باشه
این کارهارو انجام میدم بعد میام از وضعیتم میگم
ممنون که تنهام نمیذارید :72:
راستی اقلیما جون جنسیتش هنوز معلوم نیست اخه هفته 15 بارداریم انشا... تا 2 یا 3 هفته دیگه دکترم میگه