ممنون آرتنیس عزیز
الان شدید خوابم میاد اما حوصله ندارم برم تو تخت!!!!!
میدونی اصلا ...!!! اعصاب ندارم
نمایش نسخه قابل چاپ
ممنون آرتنیس عزیز
الان شدید خوابم میاد اما حوصله ندارم برم تو تخت!!!!!
میدونی اصلا ...!!! اعصاب ندارم
سلام دوست عزیز
بیا و نوشتن خاطرات روزانه رو تمرین کن اگه خیلی سودمند نباشه اما بی ضرره وقتی افکارتو و اتفاقات دورو برتوبنویسی دیگه خیلی بهشون فکرنمیکنی در عوض فکرت ازاد میشه من زمان دانشجویی که اوج خیالپردازیم بود مینوشتم الان بعضی وقتا که نوشته هامومیخونم به خیالات خودم میخندم:311: و سعی میکنم دیگه سراغ اون افکارنرم در ضمن فکرکنم نوشتن باعث میشه بعضی کارایی رو که بایدانجام میدادیم و به خاطرفکروخیالات یادمون رفته دوباره به یادبیاریم
البته این فقط یه پیشنهاده عزیزم امیدوارم سودمندباشه
:72:
:104::104::104:نقل قول:
نوشته اصلی توسط fa mo
با سلام و احترام fa mo
با تشکر از دقت نظرتون، تاپیک مذکور حذف گردید.
در ضمن مدت 10 روز شارژ به خاطر برخورد مسئولانه اتان به شما اعطاء شد.
موفق باشید. :72:
:72::43: مرسی مدیر همدردی اصلا انتظارشو نداشتم !!! خیلی سورپرایز شیرینی بود
ممنون عزیزم
من خیال پردازی هامو دوس دارم
مثل یه بازی از بچگی همراهم بودن
مشکلم الان اینه که کنترل نشده اس
که تو این مدت با راهکارهاایی که عملی کردم بهتر شدم
و بازم میتونم تمرکز کنم
میشه لطفا چندتاازراهکاراتوکه سریعترباعث موفقیت شدن به منم بدی البته اگه امکان داره . منم خیالاتمودوست دارم امادوست دارم راه کنترل کردنشونوبدونم
کردنشونوبدونم
باورت میشه من یکی ازبازی های کودکیم بازی بامدادرنگی بودبراهررنگی یه نقش قرارمیدادمواونامیشدن یه خانواده
این ها هنوز خیالات قشنگیه که میخوامشون:43:
منم این مشکلو از سنین راهنمایی داشتم ! یهو سیل خیال پردازی ها میومدن و منو با خودشون می بردن ! نصف اوقات مثلا درس می خوندم اما در واقع فقط تو فکر و خیال بودم .
الانم هنوز نتونستم جلوی خودمو بگیرم ! منم خوشم میاد از غم ! گاهی نامزدم میگه تو مازوخیستی به شوخی ! مثلا فکر می کنم که اگه تو آینده بچه دار بشم و بچم بمیره انوقت چی میشه ! (فکرهای احمقانه ! )
چقدر هم به درسم همیشه صدمه زده این مسئله ، البته فکر کنم یکمش طبیعی باشه واسه دخترا .
من سعی می کنم برای روزم برنامه ریزی کنم و بیکار نمونم که بخوام تو فکر و خیالات برم ! مثلا اگه موزیک بزارم حتما تو فکر و خیال میرم بنابرین فقط یه ساعتی رو به اینکار اختصاص می دم .
موقع خوابم چند صفحه کتاب می خونم تا چشمام گرم شه و خواب منو با خودش ببره !
از بچگی هم خودمو قانع کردم که بابا من با بقیه فرق دارم ! من نویسنده ام و بایدم اینطوری باشم ! جالب اینه که تا بحال یه دونه کتاب هم ننوشتم ! سنم کمتر که بود یادداشت های پراکنده می کردم اما الان دیگه نه وقتشو دارم نه حوصلشو و فکر می کنم استعدادشم متاسفانه ندارم !
دقیقا
از بچگی هم خودمو قانع کردم که بابا من با بقیه فرق دارم ! من نویسنده ام و بایدم اینطوری باشم !:43:
اما برای من خیلی کنترل شده اس هیچ وقتم خودمو نمیدیم اما مشکل اینه که الان خودمو میبینم تازگیها خیلی بهتر شدم امشبم خدا بخواد 12 میخوابم
ببین آرتنوس جان
بشین بنویس و مهمتر از همه اینکه تو زندگیت برنامه ریزی داشته باش اونم کتبی
اینطوری ذهنت میفهمه که تو چه ساعاتی چی کار باید کنی و دیگه درگیر خیالات نمیشه
بعد مثلا میتونی یه ساعات خاص و به خیالات بپردازی
من فعلا اینطوری پیش میرم و البته راهنمایی های دیگه که تو این تاپیک شده
خوبم
خیال پردازیام کمرنگ شده و معمولا افکار مثبت به جای خیال پردازی دارم
اما تو خوابم هنوز مشکل دارم
یه دو سه روزی 10 شب میخوابیم 3 بیدار میشدم و دیگه خوابم نمیبرد
اما الان اگه قبل 12 شب نخوابم دیگه تا 4 خوابم نمیبره و برای همین تو طول رو کسل هستم
قدرت تمرکزم بالاس البته مثل قبل نیس !!!الان فقط رو یه چیز میتونم تمرکز کنم
مثلا من قبلا جلوی تلویزیون درس میخوندم همزمان فیلمم میدیدم .. اس ام اس بازیم میکردم و به حرفای مامانمم که با تلفن یا بابام حرف میزد گوش میدادم اما الان اگه بخوام فیلم ببینم دیگه کاری نمیتونم کنم فقط میشه فیلم ببینم !!!
یا مثلا پای پی سی . سر کلاس آنلاین بودم درس میخوندم تو سایت تفریحی و خبری بودم جی میل چک میکردم از اونور آهنگم گوش میدادم و حواسم به سخنرانی تلویزیونم بود اما الان نمیشه مثلا فقط میتونم آهنگ گوش بدم همزمان کار دیگه ای نمیتونم کنم
وضعیت خوابمم خوب نیس ساعت 12 بگذره دیگه بیدارم تا 4 5 صبح !!!اگه قبل 12 بخوابم خوبه حداقل تا 5 خوابم این وسط اگه بیدار شم آب بخورم دیگه خوابم نمیبره یه دو سه ساعتی !!! فکر کنم باید قرص آهن بخورم!!!:163:
:72: تشکر میکنم از خدا و از خودم
خوبم ساعت خوابمم تنظیم شده
فکر مکینم یکم ذهنم و برنامه ریزی کردم
و البته تنها چیز یکه کمک کرد اعتقاد قویم به این جمله بود
لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم
پیش یه متخصص مغز و اعصاب رفتم چیزیایی گفت که خودم خیلی انجامشون داده بودم
اما فقط یه چیز بم گفت که کمکم کرد
گفت خواب چیزیه که نباید روش تمرکز کنی و بگی خوب مثلا همین الان باید خوابم ببره
فقط وقتی خسته ای برو بخواب و خودتو ملزم نکن به خوابین
یه دکتر روانپزشکم بم گفت آهنگ های با مزامین ناامید کننده گوش نده چون تو ضمیر ناخوادآگاه تاثیر میزاره
خیال پردازیهامم به شکل قبل برگشتن و بیشتر مثبت هستن
دیروز خیلی برام جالب بود
یه لحظه دیدم هم دارم برنامه تلویزیون و نگاه میکنم هم به کار کامپیوترم میرسم هم غذا میخورم هم حواسم به صحبت مامانم هست
این یعنی تمرکزم تا حد زیادی برگشته
فقط یه جمله رو بردم نوشتم که هر وقت میخونمش لبخند میزنم ...
هر چه هست به خدا میسپارم خدا کارها را سر و سامان میدهد و من بیخیال پرسه میزنم