RE: اخلاق های نامزدم رو دوست ندارم
سارا جان،ازدواج مانعی برای به جایی کشیده شدن نیست.دو تاپیک خیانت زن فعال ـه.اونا هم ازدواج کردن ولی کارشون
به جایی کشیده شده.بعدشم نامزدی قرار نیست حتمن به ازدواج منتهی بشه اگر اینطور بود از همون اول عقد می کردن
دیگه وقتشونو چند ماه تلف نمی کردن.درضمن قرار نیست،اگر جدا شدی بعدن پشیمون بشی چون با در نظر گرفتن تمام
جوانب و عاقلانه تصمیم می گیری یا نکنه فکر می کنی فقط پسر می تونی در مورد سرانجام نامزدی تصمیم بگیرـه؟
RE: اخلاق های نامزدم رو دوست ندارم
ببینید فامیل ما اینجورن که اگه مثلا یه دختر خواست همچین کاری انجام بده ،دیگه این دختر تا آخر عمرش باید بشینه پیش مامان باباش،من ازدواج رو محدودیت نمیدونم،الانم موندم چیکار کنم،بعضی وقتا دعا میکنم یه مشکلی داشته باشم تا اون منصرف شه،چون واقعا تا اون منصرف نشه هیچ کاری نمیشه کرد،اصلا هنگ کردم حسابی،مادر و پدرمم که نمیفهمنم
RE: اخلاق های نامزدم رو دوست ندارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sara farhadi
19سالمه نامزدمم 9 سال ازم بزرگتره،...................
اون همیشه میگه ما زن و شوهریم،من چه جوری واسش روشن کنم این فقط واسه شناخته؟مطمئن باشید اگه بخوامم نامزدی رو بهم بزنم نمیتونم،چون همه انگشت اشارشون میره سمت من و منو بازخواست میکنن حتی پدر و مادرم،باورتون میشه وقتی این تصمیمو گرفتم،مادر خودم گفت پای خودته،پس فردا نیای بگی پشیمونم و از این حرفا.ینی حتی مامان بابامم پشتم نیستن،دستم به جایی بند نیست،اونا فقط فکر آبروشونن
الان که اخلاقشو شناختم میبینم اخلاق از همه چیز واسم مهم تره،و مهمم بوده واسم همیشه.
واقعا نمیتونم باهاش.هیچ حسیم نسبت بهش ندارم و نمیدونم چیکار کنم.واقعا نمیدونم.
سارا جان مگه نمیگی نمی تونی تحت هیچ شرایطی این جریان رو به هم بزنی!پس چه شناختی!
حق با نامزدت هست دیگه
شما زن و شوهر ید !!!!!!
چون راه برگشتی نیست!پس چرا می خوای بهش بفهمونی فقط در مرحله شناختین؟
دیدی الکی داری همه راه هارو بسته می بینی؟
ببین با این همین حرفای خودت مشخص که راهی هست برای تمام کردن رابطه
تو بن بست نیستی !چون میخوای به اونم بفهمونی تو مراحل شناختین.
حالا اگر فرضا هیچ راهی نباشه ....
چرا آگاهانه می خوای خودتو تو چاه بندازی به بهانه سرزنش دیگران و اینکه هیچکی پشتت نیست...
شما تو مرحله شناخت هستین و فهمیدی که اشتباه کردی
خوب جلوی این اشتباه رو از همین الان بگیری خیلی بهتر ه
اگر جلوتر بری ممکنه مشکلات غیر قابل جبرانی پیش بیاد
همون طور که خودتم می دونی تو مقصری بدون فکر جواب بله گفتی و اگر از همون اول درست فکر می کردی و احساس پسرخالت رو بازی نمی گرفتی الان تو این وضعیت نبودی
طفلک پسرخالت که بازیچه شده به خاطر تصمیم اشتباه و بدون فکر تو.
ادامه هم بدی مقصر تر می شی !
جرات داشته باش شهامت داشته باش
اشتباهت رو بپذیر و تمومش کن
اگر واقعا جو خانواده جوری هست که هیچ راهی برای اتمام رابطه نیست بگو باهم بریم مشاوره ژنتیک ...چون فامیل هستید ازدواجتون درصدی از ریسک رو داره
ممکن مشاور با توجه به شجره خانوادگی به شما بگه این ریسک زیاده و بهتره ازدواج نکنید....
و برای اینکه مطمئن باشی چنین چیزی می گه قبلش مشکلت رو با دکتر مطرح کن و بگو به این بهانه می خوای نامزدی رو به هم بزنی.
به خانوادت هم بگو ازدواج ما پر ریسک هست و منم عاشق بچه هستم و بهم بزن.
اختلاف سنتون زیاد هست ولی در حدی نیست که مشکل ساز باشه
ی جوری میگی انگار با یک پیرمرد ازدواج کردی اونم یک پسر جوونه دیگه ....مشکل سن نیست مشکل همون علاقه است و به دل نشستن.
ممکن پسر 10 سال بزرگتر دیگه ای بیاد و به دلت بشینه .
تمومش کن از هر طریقی که می تونی
خیلی سریع تمومش کن سارا جان به خاطر هردوتون .
RE: اخلاق های نامزدم رو دوست ندارم
اتفاقا واسه اینکه بریم مشاوره ژنتیک داره میاد.باور کن نمیتونم بهش بگم،میخوام اما نمیشه،
تقصیر من بود ،اما تقصیر خودشم بود،خیلی اصرار کرد که باز بیاد،اصرار کرد حرف بزنیم، گفت اگه بازم میگفتی نه،میومدم خواستگاریت،ینی هر چندبار که میگفتی نه.از اون دست خانواده هایی هستن که خیلی پی طرفو میگیرن و تا طرف نگه بله ول نمیکنن،حتی نمیذارن کسی دیگه بیاد جلو.
چه جوری به مشاوره ژنتیک اینو بگم آخه؟
واقعا نمیشه.واقعا بن بسته،سخته واسم،خیلی سخته،داغونم،داغون
RE: اخلاق های نامزدم رو دوست ندارم
سلام،
با صحبت های نازنین تا حدودی موافق هستم به جز این قسمت:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط نازنین 1
و برای اینکه مطمئن باشی چنین چیزی می گه قبلش مشکلت رو با دکتر مطرح کن و بگو به این بهانه می خوای نامزدی رو به هم بزنی.
به نظر من این کار درست نیست.
سارای گرامی، به نظر من شما نیاز به این داری که قاطع تر باشی و برای خودت و زندگیت ارزش بیشتری قائل باشی.
ازدواج مسئله ی بسیار مهمی هست! انتخاب شریک زندگی مهمترین تصمیم زندگی آدم هست. همینطوری که نمی شود تصمیم گرفت!! در اصل داری با زندگی خودت، پسر خاله ات و بچه هایی که از این ازدواج به وجود می آیند بازی می کنی.
همانطور که فرشته مهربان هم گفت، من هم از این نوع تصمیم گیری و برخوردهای شما حس می کنم که هنوز آمادگی کامل برای ازدواج ندارید.
دوست عزیز، من نمی دانم پسر خاله ی شما مناسب شما هست یا نه. ولی می دانم که این تصمیم ازدواج رو باید کاملاً منطقی گرفت. اگر روزی با دلایل منطقی به این نتیجه رسیدی که پسر خاله ات فرد مورد نظرت نیست، نامزدی رو می توانی به هم بزنی! چه می شود؟ دعوا؟ اختلاف؟ قهر؟ پدرت سرت داد می زند؟ مادرت گریه می کند؟
هر اتفاق بدی هم که بیفتد یک مدت است و تمام می شود.
ولی ازدواج اشتباه یعنی یک عمر زجر و سختی و گریه و دعوا و داد و بیداد.
همانطور که فرشته مهربان گفت حضوری به مشاوره ازدواج بروید. همدیگر رو بسنجید.
احساساتت رو کنار بگذار. این فشارهایی که فکر می کنی از طرف خانواده ها رویت هست رو فراموش کن. بنشین منطقی فکر کن معیارهایت برای انتخاب شوهر چیست و ببین پسرخاله این معیارها رو دارد یا نه. در اصل این کاری است که باید قبل از نامزد شدن می کردی. حالا هم دیر نشده. به قولی ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است.
منطقی باش و قاطع. شما حق انتخاب داری!
دقت کن که منظور من از این پست این نیست که با ایشون ازدواج بکن یا نکن!
بلکه وقتی تصمیم بگیر که مطمئن باشی تصمیمت صحیح است و اون چیزی هست که تو می خواهی.
این زندگی توست! پس حق توست که برای خودت بهترین تصمیم رو بگیری.
شهامت داشته باش!
حتماً حضوری از مشاور خوب کمک بگیر.
موفق باشی.
RE: اخلاق های نامزدم رو دوست ندارم
sara farhadi
سارا جان :( حامد درست میگه این کار درست نیست.
نمی خواد به دکتر چیزی بگی باید خودت بتونی قاطع باشی و حرفت رو بزنی...
شایدم واقعا از نظر ژنتیکی مشکلی وجود داشته باشه و واقعا پزشک بگه ازدواج شما درست نیست.
سارا با خودش صحبت کردی؟بهش بگو نیاز به فرصت بیشتری برای تصمیم گیری داری.
شاید اگر منطقی با خودش صحبت کنی اون حرفات رو قبول کنه و بتونه عقب بکشه
تو که تاحالا چیزی بهش نگفتی که !یعنی نمی دونه که تو ذهن تو چی می گذره.
مطمئن باش اون الان بدون تو نمی خوایش خیلی خوشحال تره تا برید زیر یه سقف و اینارو بفهمه.
RE: اخلاق های نامزدم رو دوست ندارم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
sara farhadi عزیز
به همدردی خوش آمدی
عزیز جان چرا برای خود بن بست می سازی .
شما نه محرم شدی و نه عقد کردید ،این دوره هم دوره شناخت بیشتر است و چون شما حریم های شرعی دارید توقع نامزدتان از شما بیجا هست .
بهتره با کمک مشاوره حضوری ، خیلی خوب و دقیق همدیگر را برای درک بهتر میزان سنخیتهای شخصیتی و فکر و اخلاقی و رفتاری بررسی کنید و آگاهانه تصمیم بگیرید .
به نظر می رسد که شما هنوز آمادگی چندانی برای ازدواج ندارید . همچنین فاصله سنی شما با نامزدتان با معیارها و روحیات شما همخوانی ندارد .
در هر حال آنچه در مورد ایشان گفته ای نیاز به دقت و بررسی بیشتر دارد و شما این فرصت را دارید و از دست ندهیدش .
موفق باشید
.
RE: اخلاق های نامزدم رو دوست ندارم
[align=justify]سلام
ببين دختر خوب !ماهي رو هروقت از آب بگيري تازه است
اگه فكرميكني نامزدت رو دوست نداري يا اصلا به دلت نميشينه بهم بزن شما كه هنوز عقد نكردين!
مي دوني شرايط تو رو كه مي خونم ياد خواهر خودم مي افتم راستش اونم تو سن 19 سالگي با يكي از پسراي فاميل ازدواج كرد كه همه مي گفتن خوبه!!!
شايد همه ويژگي هاي خوب رو داشت شايد الانم از هركي بپرسي چه جور آدميه همه بگن خوبه ولي اون و خواهرم اصلااز دو دنياي متفاوت بودند!
خانواده اونام مث نامزد تو خيلي اصرار داشتند .مدلشون اينجوري بود از اونا اصرار بود و از خواهرم انكار حتي يادم مياد خواهرم شب خاستگاري به زور مادرم چادر سرش كرد كه بره پيش مهمونا!!
اون موقع شبي كه خواهرم جواب مثبت بهشون داد يادم مياد شب تا صبح گريه كردكه من راضي نيستم
خونه وادم ميگفتن اگه شب گفتي آره صبح بگي نه آبروي خونه وادمون ميره تو فاميل بد ميشه و خيلي حرفاي ديگه !موقعي كه ميرفتن واسه آزمايش خواهرم نميخاست بره ولي...
يادمه آزمايشهاشون هم جور در نيومد ولي دكتره گفته بود با ي سري قرص وآمپول هم درست ميشه
تااينكه عقد كردند و مدت 7 ماه تو عقد بودند ولي خواهرم هميشه مي گفت حالم ازش بهم ميخوره اصلا دوسش ندارم دلم براش تنگ نميشه و ...
چندبار مشاوره حضوري هم رفتند ولي نشد كه نشد اون موقع هم خواهرم ميخواست بهم بزنه ولي دوباره صحبت آبرو و اينا پيش اومد
همه ميگفتند اگه عروسي كنين درست ميشه
تا اينكه رفتن زير يك سقف ولي چون خواهرم از اول دوسش نداشت زندگي چندان خوشي نداشتند همه ميگفتند اگه بچه دار بشيد جور ميشه كه خوشبختانه اين بار ديگه خواهرم به حرف ديگران گوش نكرد و بعد چند ماه زندگي بصورت توافقي ازهم جداشدند.
حتي يادم مياد بعد ازاين ماجراها يي كه براي خواهرم اتفاق افتاد و براي خونه وادم هم خيلي دردناك بود مشاور به خواهرم گفته بود كه تو تو همه رفتارات منفعلانه عمل كردي
اگه اون موقعي كه مادرت بزور سيني چايي رو داده بود دستت كه ببري جلوي مهمونا چون فاميلن و زشته و اينحرفا اگه واقعا ته دلت راضي نبودي ميتونستي سيني چايي رو همونجا جلوي مهمونا پرت كني زمين واينجوري اعتراضتو بهشون نشون بدي گيرم كه آبروريزي ميشه ولي از اين وضعيتي كه داري خيلي بهتر ميشد!!!
پس قاطع باش زندگي خودته ! آينده اي رو كه ميخاي با اين مرد زندگي كني رو تصور كن بعد 50 يا 60 سال ديگه نه از فاميل خبري هست نه از دور و بري هات
اصلا به اين چيزا فكرنكن !!
اينارو گفتم كه آينده رو ببيني اينكه يه روز حسرت اينو نخوري كه اي كاش اون موقع بهم زده بودم[/align]
RE: اخلاق های نامزدم رو دوست ندارم
نمیدونم چمه؟بعضی وقتا دوسش دارم اما باز میشینم فکر میکنم میبینم دوسش ندارم،انقده اصابم خورده،همش فکر میکنم بدبخت میشم،شاید من بلد نیستم چه جوری باش برخورد کنم که جفتمون ناراحت نشیم،خیلی سخته،در مورد مشاور حضوریم باید بگم که ما تو شهرمون دوتا مشاوره داریم ،جفتشونم همکارای مامانمن،و اینکه خیلی واسم دعا کنید،این مدته عوض اینکه خوشحال باشم همش ناراحتم.سختمه
RE: اخلاق های نامزدم رو دوست ندارم
سلام دوست عزیز شما هم داری اشتباه خواهر من را می کنی چرا با زندگی خودت بازی می کنی الان اگر به نتیجه نرسی بهتر است که بعدش بروی خدای نکرده جدا شی- حواهر منم همش نگران حرف مردم بود و می گفت بد می شه رفت 3 سال زجر کشید و بعدجدا شد- چرا عاقل کند کاری که باز آئرد پشیمانی –حرف مردم چه اهمیتی دارد خانواده اتان هم الان شما را نفرین کنند و گریه کنند بهتر است تا بعدا شاهد آب شدنشان باشی- زندگی شوخی بردار نیست – فعلا که عقد نکذدی این را موهبت بدان و از شانس ازدواجت یکبار و به درستی استفاده کن- چرا می خواهی اینقدر زود ازدواج کنی یک کم ببین دنیا اصلا چیه مسولیتهات چیه کمی تو جامعه باش تا بتوانی برای زندگیت درست تصمیم بگیر از تجربیات دیگران هم استفاده کن- این فامیل هم که می گی فردا خدای نکرده مشکل داشته باشی کسی به دادت نمی رسد پس فقط فکر خودت باش- موفق باشی:310: