RE: این کار من خیانته یا نه ؟؟؟
مرسی از همه که کمکم میکنین .
دوست خوبم sci در مورد سوالاتون :
1- من از اینکه مثل قبل به رابطه خودم با یه نامحرم حساس نیستم خیلی ناراحتم اما به قول یکی از دوستان فکر کنم قبح کار برام از بین رفته و از این بابت خیلی ناراحتم
2- شاید دنبال یه هیجان میگردم تو زندگی. من دختر خیلی پر شوری هستم . شاید چون همسرم خیلی آرومه خواستم با سرکار گذاشتن یکی ، یه مدت هیجانی زندگی کنم .که تا چند روز اول خیلی برام پرهیجان بود اما وقتی دیدم بهم خیلی علاقه مند شد از کارم پشیمون شدم .
3-افکاری مثل خیانت، عادت به اون آقا ، فهمیدن همسرم از این موضوع ، و .. . . . منو آزار میده
4-زندگی من در طول مدت با همسرم متوسط به بالا بوده . من فقط از نظر هیجان تو زندگی ارضا نمیشم . از آروم بودن بیزارم . همسرم آرومه . کارهای احساسی هم نمیکنه اما در کل مرد خوبیه .
5- دلیل ازدواج من تشکیل یه زندگی عاشقونه و پر هدف بود . هدفم هم رشد و تکامل در کنار مردی که میتونم بهش تکیه کنم .
6-نکات مثبت همسرم خیلی مهربونه . خونسرده .با ایمانه . بهم خیلی اعتماد داره . و نکات منفی خیلی بیخیاله .احساسی نیست . برام کار عاشقونه ای نمیکنه با اینکه هزاران بار در این مورد باهاش حرف زدم و گفتم اگه باهام رمانتیک باشی زندگیم مال تو .خودمو برات فدا میکنم . اما انگار به دیوار میگی. اما در کل زندگیم طوری نیست که بخوام فکر یکی دیگه رو تو ذهنم پرورش بدم
7-قبل ازدواج هم با دخترا که رابطه خیلی خوب و اجتماعی داشتم و دارم اما با پسرای فامیل فقط در حد سلام و علیک .الانم همینطوره . رعایت حدود محرم و نامحرم برام خیلی مهم بوده اما این اواخر نمیدونم چم شده .
ویژگی این اقا اینه که تفکرش و نوع حرف زدنش خیلی مثل خودمه . یعنی میتونم بگم کپی خودمه . به همون چیزی فکر میکنه که من فکر میکنم
نمیدونم تونستم به همه سوالاتون جواب بدم ؟؟؟؟
و سوال دیگه که بی جواب موند .اون آقا تصمیم گرفته ازدواج کنه . آیا رابطه خانوادگی ما یعنی من و همسرم و اون آقا با خانومش با هم مشکل داره ؟
RE: این کار من خیانته یا نه ؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط طناز جون
نکات مثبت همسرم خیلی مهربونه . خونسرده .با ایمانه . بهم خیلی اعتماد داره . و نکات منفی خیلی بیخیاله .احساسی نیست .
و سوال دیگه که بی جواب موند .اون آقا تصمیم گرفته ازدواج کنه . آیا رابطه خانوادگی ما یعنی من و همسرم و اون آقا با خانومش با هم مشکل داره ؟
- دوست من خواهش مي كنم اعتمادي كه همسرت بهت داره رو پاس بدار و اجازه نده خدشه اي به اون وارد بشه.
- شك نكن ناخواسته رابطه تو با اون آقا بروي روابطت با همسرت تاثير منفي ميگذاره و اين تاثيرات گاهي اونقدر ظريفه كه تو شك هم نمي كني از وجود رابطه با اون آقا ايجاد شده!!
- اين اشتباه رو ادامه نده كه هرچي بيشتر عادت كني سختتر ميشه. اگر توي زندگي و ارتباطت با همسرت مشكلي هست بايد اون مسائل حل بشه نه كه بخواي با يك ارتباط غلط مشكل رو موقتي بپوشوني و مخفي كني
RE: این کار من خیانته یا نه ؟؟؟
نه ارتباط خانوادگی هم قضیه رو پیچیده تر و بدتر می کنه
مگه کمبود فامیل یا دوست داری
اگه شوهرت بهت اعتماد داشته و چیزی نفهمیده شاید خانوم اون آقا خیلی تیز تز از این حرفها باشه و چیزایی بفهمه و اوضاع وخیم شه 4 تا دروغ هم روش بذاره و چند تا زندگی رو از هم بپاشه
بین این آرامش و اون اوضاع تارمویی فاصله هست
مواظب باش
الان از دستت کاری بر میاد ولی اون موقع خیلی چیزا ..........
RE: این کار من خیانته یا نه ؟؟؟
میدونم دوستان حق با شماست .اما اگه رابطه خانوادگی قرار باشه برقرار کنیم دیگه من و اون اقا باهم حرف نمیزنیم که خانومش شک کنه . اون آقا فقط با همسر من رابطه خواهد داشت و من با خانوم اون .
کمبود دوست یا فامیل ندارم اما دوست دارم در قالب خانوادگی هم باهم باشیم . اما نه اینکه تو روابط خانوادگیمون هم پنهانی باهم حرف بزنیم . فقط تحت نظر خانواده باشیم .هم من هم اون .
خودمم نمیدونم چیکار میخوام بکنم یا چی میگم . کلافه شدم . خیلی راهنمایی میخوام .
RE: این کار من خیانته یا نه ؟؟؟
طناز جون
دوستان راهنمایی های کاربردی را بهت گفتن بهتره برای حل بهتر مشکلت این تفریح یا هر چی اسمشه کامل حذف کنی
مهمترین کار اینه که راهکار دوستان را اجرا کنی و فکرت را به سمت توانمندی های مفید خودت سوق دهی
موفق باشی
RE: این کار من خیانته یا نه ؟؟؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط طناز جون
sci در مورد سوالاتون :
1- من از اینکه مثل قبل به رابطه خودم با یه نامحرم حساس نیستم خیلی ناراحتم اما به قول یکی از دوستان فکر کنم قبح کار برام از بین رفته و از این بابت خیلی ناراحتم
2- شاید دنبال یه هیجان میگردم تو زندگی. من دختر خیلی پر شوری هستم . شاید چون همسرم خیلی آرومه خواستم با سرکار گذاشتن یکی ، یه مدت هیجانی زندگی کنم .که تا چند روز اول خیلی برام پرهیجان بود اما وقتی دیدم بهم خیلی علاقه مند شد از کارم پشیمون شدم .
3-افکاری مثل خیانت، عادت به اون آقا ، فهمیدن همسرم از این موضوع ، و .. . . . منو آزار میده
4-زندگی من در طول مدت با همسرم متوسط به بالا بوده . من فقط از نظر هیجان تو زندگی ارضا نمیشم . از آروم بودن بیزارم . همسرم آرومه . کارهای احساسی هم نمیکنه اما در کل مرد خوبیه .
5- دلیل ازدواج من تشکیل یه زندگی عاشقونه و پر هدف بود . هدفم هم رشد و تکامل در کنار مردی که میتونم بهش تکیه کنم .
6-نکات مثبت همسرم خیلی مهربونه . خونسرده .با ایمانه . بهم خیلی اعتماد داره . و نکات منفی خیلی بیخیاله .احساسی نیست . برام کار عاشقونه ای نمیکنه با اینکه هزاران بار در این مورد باهاش حرف زدم و گفتم اگه باهام رمانتیک باشی زندگیم مال تو .خودمو برات فدا میکنم . اما انگار به دیوار میگی. اما در کل زندگیم طوری نیست که بخوام فکر یکی دیگه رو تو ذهنم پرورش بدم
7-قبل ازدواج هم با دخترا که رابطه خیلی خوب و اجتماعی داشتم و دارم اما با پسرای فامیل فقط در حد سلام و علیک .الانم همینطوره . رعایت حدود محرم و نامحرم برام خیلی مهم بوده اما این اواخر نمیدونم چم شده .
ویژگی این اقا اینه که تفکرش و نوع حرف زدنش خیلی مثل خودمه . یعنی میتونم بگم کپی خودمه . به همون چیزی فکر میکنه که من فکر میکنم
نمیدونم تونستم به همه سوالاتون جواب بدم ؟؟؟؟
و سوال دیگه که بی جواب موند .اون آقا تصمیم گرفته ازدواج کنه . آیا رابطه خانوادگی ما یعنی من و همسرم و اون آقا با خانومش با هم مشکل داره ؟
طناز،
اول جواب سوال آخر شما، بله متاسفانه همانطور كه گفتم ارتباط اين آقا با شما در هر سطحي ايجاد اشكال مي كنه به چند دليل:
1. شما دختر پر شوري هستيد
2. شما دختري بسيار حساس و احساساتي هستيد و ضربه مي خوريد
3. شما هنوز مهارتهاي ارتباطي رو بطور مشخص بلد نيستيد و سبك رفتاري شما جرات مند نيست و تجربيات كم شما موجب خواهد شد كه در اين سبك ارتباطي موفق نباشيد
4. شما به سادگي راضي نمي شويد
5. شما نيازهاي عاطفي داريد و متوجه خلا عاطفي شده ايد لذا به سادگي وابسته مي شويد!
بدون در نظر گرفتن بحث خيانت، متوجه شدن همسرتون و ... به نظر من ارتباط با اين فرد شما رو از هدفي كه در زندگي داريد به دلائل فوق دور مي كنه و بعد از مدتي موجبات عدم آسايش رواني شما رو فراهم مي كنه و شما ديگه نه پرشور خواهيد بود و نه خوشحال!
پس توصيه مي كنم كه ارتباط رو با اين فرد به حداقل برسونيد و قطع كنيد، تا بتونيم زندگي رو صحيح تر نگاه كنيم
طناز! بيا و مشكل رو ريشه اي تر حل كن... الان زمان اين كاره! نه برقراري ارتباط با شخص ديگه...
شما به دليل نداشتن هيجانات روحي و عاطفي، به دليل عدم مهارتهاي شوهرتون در ابرازات كلامي و صحبتهاي رمانتيك، و به دليل اينكه از خودتون عصباني بوديد، با اين شخص كه از دارايي هاي عاشقانه قديمي شما محسوب مي شد، ارتباط بر قرار كرديد... پس مشكل رو بپذيريد!
حالا چند پيشنهاد:
- حتما به مشاوره حضوري برويد براي بازسازي روابط و افزايش مهارت هر دو شما
در نظر داشته باشيد شما شوهرتون رو دوست داريد و علاقه نداريد زندگي شما دستخوش تنشهاي جبران ناپذيري بشه/ شوهرتون شما رو دوست داره و متاسفانه مهارتهايي رو بلد نيست و بايد آموزش ببينه! اما بستر مناسب و پتانسيل اين يادگيري رو داره!
شما هر دو آسيب پذيريد و كارهاي بسياري رو براي بازسازي روحيه خودتون و زندگيتون بايد انجام بديد! پس شروع كنيد! خيلي نبايد دير كنيد چون وقت زيادي نداريم!
- حتما تمرينات تنفسي كنيد. هر روز !
بدين شكل كه در جايي آرام مي نشينيد يا مي خوابيد/ با چهار شماره نفس رو به داخل ريه ها مي فرستيد/ 2 شماره نگه مي داريد / طي يك شماره خارج مي كنيد/ در طول اين تمرين تنفسي كه هر دو ساعت يك بار انجام مي دهيد فقط به تنفستون فكر كنيد و بگذاريد آرامش داشته باشيد... آرامش براي شما از هر چيزي لازم تره!
- تمام عواملي رو ايجاد موقعيتهايي مي كنه كه شما با اون فرد ارتباط بگيريد رو متعادل كنيد و سعي كنيد تا حد امكان تنها نباشيد
- پياده روي كنيد
- به موسيقي گوش كنيد روزانه 20 دقيقه الزاما! الزاما! ترانه گوش نكنيد و فقط موسيقي بدون كلام
اما براي زندگيتون:
1. بسياري از مواقع، شما بايد عواطف خودتون و همسرتون رو مديريت كنيد! اما اين يعني چي؟
اين يعني:
- عواطف خودتون رو شناسايي كنيد! دقيق و صحيح
- عواطف شوهرتون رو شناسايي كنيد.
- موقعيتهايي رو كه اين عواطف رو ايجاد مي كنند رو شناسايي كنيد. موقعيتهاي مثبت رو ايجاد كنيد.
مثال: شما متوجه شديد كه شوهرتون بسيار خوشحال و شاد است. (اينجا قصه تموم نمي شه براي شما! فورا بايد بررسي كنيد ببينيد چرا خوشحاله! نه با پرسش و بازخواست! با آداب گفتگو و دعوت به تعريف كردن) متوجه مي شويد كه در جمع دوستاني قديمي بوده و احساس بسيار خوبي دارد ( خب اين يك نكته است! بنويسيد) موقعيت رو توانستيد شناسايي كنيد. پس اگر موقعيت مشابهي باشه مي تونيد ايشون رو تشويق كنيد كه حتما در جمع اين دوستان قديمي قرار بگيره! چرا؟ چون عواطف خوشحالي و انرژي زياد از اين طريق بدست آمده!
2. ببينيد ! قرار نيست شوهر شما، همه انرژي زندگي رو از شما كسب كنه! شما بايد موقعيتهايي رو ايجاد كنيد و با مديريت موقعيت، انرژي ايشون رو فول كنيد!
3. موقعيتهاي رمانتيك رو خودتون ايجاد كنيد! خودتون رو سركوب نكنيد! موقعيتها رو با توجه به شناخت عواطف شوهرتون ايجاد كنيد و لذت ببريد
4. خودتون رو بشناسيد! شما فردي بسيار احساساتي هستيد و لذا بسيار ضربه پذير! مراقب خودتون باشيد!
5. روابط زناشويي خودتون رو گسترش بديد
6. مثل همون چند سال پيش، به اون آقا بگيد بروند و از اين بابت ناراحت نباشيد!
7. مهارت رفتار جرات مندانه رو ياد بگيريد و عملي كنيد!
چند سوال كوچيك:
1. چند سال داريد و شوهرتون چند سال؟
2. تحصيلات و كار هر دو؟
3. آخرين چك آپ و آزمايشي كه داده ايد كي بوده و چرا؟ ( بيشتر از نظر هورموني و مسائل مربوط به زنان)
4. از وضعيت پوست خودتون راضي هستيد؟
5. آيا از ديدن چهره خودتون در آينه لذت مي بريد؟
6. آيا از روابط زناشوييتون راضي هستيد؟
خيلي كار داريد خانوم!
سوالي بود بپرسيد
RE: این کار من خیانته یا نه ؟؟؟
سلام طناز
چقدر راحت و صمیمی مشکلت را عنوان کردی و چه زیبا دوستان بهت راهکار ارائه دادند و چقدر شایسته شما این راهکارها می خونید
قطعا به زودی مشکلتون برطرف میشه
سخنی باقی نمی مونه ، فقط ذکر چند نکته
**اگر رابطه خواهری و برادری قرار بود همین جوری بین همه زنان و مردان دنیا شکل بگیره که اون وقت خدا محرم و نامحرم رو در قران بیان نمی کرد
**اگر قرار بود که هر پسری خودش بگرده و خواهر برای خودش انتخاب کنه ، اون وقت چه نیازی به خانواده بود؟
**اگر نیازی به حفظ حریم های بین زن و مرد نامحرم نبود خدایی که ما رو آفریده ، اینقدر روی این حریم ها تاکید نمی کرد
زندگی ات خیلی زیباست و همسرت هم متین ، آشیانه زندگیتون رو از هر رگباری محفوظ بدار:72:
RE: این کار من خیانته یا نه ؟؟؟
سلام به همه
واقعا ممنون همه هستم که با دقت و حوصله مشکل منو خوندن و راهکار ارائه دادن .:43:
در مورد حرف ها و سوالات دوست خوبم sci :
1- بله من احساسی هستم و از این بابت خیلی ضربه خوردم تو زندگی . بیشترین ناراحتی من تو زندگی با همسرم هم در مورد همین روابط احساسیه که همیشه من شکست خورده این روابط احساسی هستم . همسرم خیلی راحت بهم میگه دوست دارم اما تا حالا روز تولد و سالگرد عقد و ازدواجمون و یادش نبوده . حتی یک بار . و از این بابت خیلی ضربه روحی خوردم .
2-چرا میگین به سادگی راضی نمیشم ؟ آیا این درخواست زیادیه که از همسرم بخوام روزهای مهم زندگیمونو به خاطر بسپاره ؟؟؟؟؟ من حتی ازش هدیه نمیخوام .فقط یه تبریک خشک و خالی هم زیاده ؟؟؟؟روز تولدم همه دوستام بهم تبریک گفتن اما همسرم یادش نبود .واین خیلی دردناک بود برام .
3- نیازهای عاطفی ام هم دارم فکر میکنم . شاید چون پدرم و تو سن 16 سالگی از دست دادم و برادر هم ندارم روی این اقا حساب برادری ویژه باز کردم . شاید بخاطر همین چیزا برادری این آقا رو باور کردم .
4-من بارها و بارها تو زندگی تو لحظات آروم با همسرم با تمام وجود حرف زدم و ازش خواستم که برای من یه کارایی بکنه . خیلی آسون . بهش یاد دادم . سعی کردم این مهارت هارو تقویت کنم . اون لحظه همسرم چنان حرف های منو تائید کرده که گفتم حتما از فردا یه کارایی میکنه اما حتی یک حرکت مثبت هم ندیدم .اگه منو دوست داره چرا هیچ کاری نمیکنه ؟ وقتی میبینه من این همه ازنظر روحی اذیت میشم ؟؟؟؟
5- گفتین تنها نباشم . شغل همسرم طوری هست که مجبورم اوقات زیادی رو تنها سپری کنم .
6- نمیدونم چطور باید عواطف شوهرمو شناسایی کنم . از نظر اون یه زندگی معمولی که روال ثابتی داره ایده اله .
7- خیلی موقعیت های رمانتیک ایجاد کردم . هدیه های غافل گیرکننده، نامه های عاشقونه ای که گذاشتم تو جیب کتش تا بخونه اما وقتی برگشته خونه حتی یه تشکر هم ازم نکرد .خودم ازش پرسیدم نامه رو خوندی ؟ گفت آره دستت درد نکنه . چند بار تو نامه ازش خواستم تا جواب نامه منو بنویسه اما هیچ وقت این کارو نکرده . یه مدت پیش ازش پرسیدم نامه هایی که بهت دادم و کجا گذاشتی ؟ میگه یادم نیست .نمیدونم .حتما تو خونه است دیگه !!!!
8- روابط زناشویی خوبی داریم . تنها موقعیتی که همسرم خیلی سعی میکنه احساساتی باشه همین روابط زناشویی هست . اگه لباس خوب بپوشم یا ارایش کنم از احساساتش خرج میکنه .اما این اواخر من تمایلی به این رابطه ندارم . خیلی برام عذاب آور شده . درحالی که همسرم سعی میکنه همه چیزو رعایت کنه .اما من از نظر روحی تو رابطه زناشویی ارضا میشم اما جسمی نه ! تو این روابط دوست دارم هرچه سریع تر تموم بشه نمیدونم چرا جدیدا حوصله ام زود سر میره .
9- من 22 و همسرم 25
10- هردو لیسانس و هر دو کارمند
11-آخرین چکابم حدود دوماه پیش بود که هیچ مشکلی وجود نداشت .
12-از وضعیت پوست و چهره ام راضی ام .
دوباره میگم شاید دلیل دیگه ای که باعث شد تا روی اون آقا به عنوان برادر حساب باز کنم همین نداشتن برادر و پدر خودم بوده . احساس میکنم باید یکی به جز همسر باشه تو روش حساب باز کنم .به عنوان یه پشتوانه .البته میدونم یه پشتوانه کاذبه
یه چیز دیگه هم بگم . همین دیروز به خاطر بی مسئولیتی زیاد همسرم یه دعوای حسابی باهم کردیم .یه کاری رو سه ماهه میخواد انجام بده اما انقدر امروز و فردا میکنه که دوست دارم بمیرم از دست بی مسئولیتی هاش .
بیرون بودیم . من خیلی تند تند و بلند حرف میزدم.و اون همش میگفت صداتو بیار پائین .و میگفت همینه که هست .و من خیلی عصبانی بودم گفتم دیگه شورشو درآوردی و . .. اونم دستشو روی من بلند کرد و . .. البته کسی مارو ندید اما من برگشتم و دیگه باهاش نرفتم . خیلی ناراحتم . عوض اینکه بگه سه ماهه به خاطر بیخیالی من معطل موندی معذرت میخوام دستش و روی من بلند کرد اونم تو برون . البته همسرم دست به زن داره . چندبارم این کارو کرده .نمیدونم باید چیکار کنم :302:
RE: این کار من خیانته یا نه ؟؟؟
طناز جون نازنین
بعد از مطالعه نقل قول زیر . روی پروانه بالای نقل قول کلیک کن تا تاپیک شخصی که این پست برایش ارسال شده باز شود و آنرا مطالعه کن ، و بخصوص به محروحیتهای وی که خیلی بیشتر از شماست دقت کن و نهایتاً ببین که ایشان به چه نتیجه ای رسید .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته مهربان
عزیزم ، دلم می خواهد خوب به حرفهام دقت کنی و عمیقاً بهش فکر کنی .
اینکه احساس خلاء عشق از ناحیه همسرت داری ، اینکه محبت ها و عاطفه ورزیهای این آقا اثر عمیقی در تو دوانده و .... همه و همه بیانگر بی توجهی های تو به خودته .
خوب دقت کن :
وفادار ترین آدمها ، بهترین امکانات ، شاد ترین لحظات ، همیشه یک فاصله ای با ما دارند و همیشگی نیستند ، و اگر عمیق و دقیق بنگریم خواهیم دید که در موارد زیادی هست که ما مواجه با وضعیتی می شویم که کاری از دست این بهترینهای بیرونی بر نمیاد . مثلاً اگر وقت مرگ ما رسیده باشد ، عاشق پر و پا قرص ما چند روز میتواند تحمل کند و جسد ما را نگه دارد و از بوی تعفن تجزیه جسد فرار نکند ؟ ، یا آیا با ما داخل گور خواهد آمد ؟؟ یا اگر خدای ناکرده بیماری لاعلاج بگیریم و .... می تواند کاری کند ؟ . امکانات ما هم همینطور است . اینها را گفتم تا بدانی وقتی ما وابسته همینها می شویم . از درون از خود فاصله می گیریم و تهی می شویم ، با وجود خودمون ارتباط و انس و الفتمان ضعیف و رفته رفته قطع می شود و به مرور ، به نوعی اعتیاد به حضور و محبت دیگران پیدا می کنیم و اعتیاد مسخ کننده است و خانمانسوز . خانمانسوزی را وقتی می بینی که معشوق اخمت کند ، یا به انتظاری پاسخ نگوید یا رفتاری کند که فکر کنی دوستت ندارد و...... تمام سیستم عصبی و روانت به هم می ریزد و عوارض عدیده ای که شاید هیچ وقت نفهمی از این به هم ریختگی هاست در جسم را شاهد خواهی بود و ......
عکس آن را هم ترسیم کن که :
خودت را دریابی ، بشناسی ، قدر و قیمتت را بیابی ، و احساس ارزشمندی و عزت نفست را قوت ببخشی و از سوی خودت ، احترام ، ادب ، محبت و .... لذت دریافت کنی و .... با خودت مانوس شوی که ره به سوی انس با آفریننده ات که تنها کسی است که بر همه چیز قادر و توانا و در همه حال و موقعیتی با ماست می برد . و .... از چنان لذت و شعف و نشاطی که پیوسته هم خواهد بود برخوردار می شوی که این تو خواهی بود ، که لبریز می شوی از عشق ورزیدن و محبت کردن و .... با سخاوتی پر حلاوت بی هیچ انتظاری همسر و فرزندت را غرق محبت و نشاط خواهی کرد و احساس پر بودن و همانطور که گفتم حتی لبریز بودن خواهی کرد .
بهتره بگم :
|
تشنگی و سرگردانی ما برای دریافت عشق و محبت از دیگری ، نشان از بیگانگی |
ما با خود و سرچشمه عظیمی از عشق و محبت که در درونمان نهفته است دارد . |
|
[ هر کسی کو دور ماند از اصل خویش (بهتره که >>) باز جوید روزگار وصل خویش ]
عزیزم
خودت را دوست داشته باش و برای خودت بیش از اینها ارزش قائل شو . آنوقت ابزار شیطان هرگز نمی توانند ترا از ثبات بر راه درست برگردانند ، حتی اگر گاهی غفلتاً بلغزی .
این آقا و شوهرت و هر چه غیر است را رها کن و خودت را دریاب و خدا را ببین . پاسخ تشنگی تو و رفع اعتیادت به سراب ، همین است
.
و اما :
شنیده ای که می گویند با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمی شود ؟
عزیز دلم ، با برادر تصور کردن و برادر خواندنش ، این آقا برادر نمی شود ( واقعیت همین است و واقع نگری باید داشت ، ذهن فریبا توجیه می سازد تا کشش عاطفی در فریب برادر بینی دنبال شود ) حتی اگر شما تمام همت و دقت و توجهت این باشد که جز این تصور نکنی ( اگر چه واقعیت این است که او برادرت نیست ) اما آیا از سوی او ( آن هم یک مرد با اقتضائات و طبیعت خاص خودش بخصوص مواقع صمیمیت عاطفی عمیق با جنس مؤنث ) مطمئنی ؟ و می توانی همیشه مطمئن باشی ؟ واقعیت این است که مطمئن نیستی و مطمئن نیز نباش گلم .
این لینک ها را هم بخوان :
http://www.hamdardi.net/thread-11541.html
http://www.hamdardi.net/thread-12386.html
http://www.hamdardi.net/thread-12617.html
http://www.hamdardi.net/thread-14867.html
http://www.hamdardi.net/thread-19176.html
.
RE: این کار من خیانته یا نه ؟؟؟
سلام بر اس سی آی
نظرات شما کاملا دقیق و درسته و من هم این نظر را دارم.
باید بگم خیلی از زن ها و مردها وقتی ازدواج می کنند از طرف همسرشون محبت کافی را دریافت نمی کنند و همین موجب میشه دختر ها و پسرها به دوستان قبلی خودشون که از آنها تایید می گرفتند برگردند. این اتفاق برای نزدیکان من افتاد و من دیدم که یک مرد متاهل به خاطر صمیمی نبودن با همسرش دچار همین مشکلات شد.