RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
با سلام،
به نظر من ایشون به دلایل مختلف دیدند که نمی توانند و یا نمی خواهند با شما ازدواج کنند، از طرف دیگر خواستگار دیگری برایش آمده و ایشون هم او رو پذیرفته اند.
به نظرم بهترین کار این هست که کاملاً پای خود رو از زندگی ایشون بیرون بکشید.
شما پر از احساسات هستید، باید فکری به حال خود بکنید.
برای مثال شاید احساس کنید به شما خیانت شده.
به هر حال مطمئن هستم که در شرایط سختی هستید و درک احساسات شما برای دیگران راحت نیست.
اگر می بینید که ما اینجا بدون در نظر گرفتن احساسات شما راهکار می دهیم، هدف این است که حداقل ما که از بیرون داریم به قضیه نگاه می کنیم، به شما کمک کنیم که از تصمیمات احساسی خودداری کرده و یک راه منطقی رو انتخاب کنید.
پایان یک رابطه بعد از 6 سال (که البته کاملاً اشتباه بوده) ضربه ی بدی به هر دو طرف زده.
ما کاری نداریم که تصمیم دختر خانم برای جایگزین کردن شما درست یا غلط است.
بلکه ما می خواهیم به شما کمک کنیم. و شما هم نیاز دارید که با پایان این رابطه کنار بیایید.
دیگر ایشون رو فراموش کنید. فراموش کردن کاری سخت ولی شدنی است. نیاز به یک برنامه ریزی خوب و زمان دارد.
موفق باشید.
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ali__3
اگر دختره منو نمیخواست که از تمامه زندگیش نمیزاشت واسم!!
و اینکه زمانیکه به اون طرف اوکی داده بود خدش فهمیده بود اشتباه کرده ولی میگفت کار از کار گذشته!!!
و باین مسله هم فکر میکنم حالاکه من این حرفو زدم نباید برم خواستگاریش؟این حرفو که زدم واسم مسولیت بیشتر آورده یعنی اعلام کردم ماله منه !!
به این اشتباهم پی بردم که تمام ماجرا واسه پسره گفتم ولی بعضی اتفاقات و رفتارات اختیارو از آدم میگیره!
برید پیش مشاور، سریعا !
کامل بدون شرم و حیا همه چیز رو بگید.
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
ممنون از نظراتتون
ترم آخرمه اسلن درس نمیتونم بخونم.وقته مشاور ندارم که برم دیگه حداقل تا بعد امتحانات
یکسره فکر میکنم.تمام مسال میاد جلو چشام.باور قطع این رابطه واسم خیلی خیلی سخته
کاملن دپرسم،یه مین بهش فک میکنم میگم برمیگرده مپرم هوا بعدش فقط زل میزنم به درو دیوار.یه پسرم ولی میخام زار زار بشینم گریه کنم
تپش قلب میگیرم قرص میخورم،سرم درد میگیره قرص میخورم.میخام یک نفر باشه کنارم یکسره باهام حرف بزنه
آدمه خاصی هستم و به خیلی چیزای ریزه رابطه بینمون دقت کردم حالا بلای جونمه
اینقد بد شانسم که در بدترین موقع اتفاق افتاد واسم
اینقد با خدا حرف زدم اینقد که ازم بیزار شده ازبس برگشتشو میخام
راستش این شش سال دورانه طلایی زندگیم بود همشم با ایشون بودم،میگن قسمت اره قسمتو خدمون رقم میزنیم،رفتار مادر ایشون به درخواسته زیاده خدش و کوتاهیه بنده علت این مسائل بود.یکی از خصلت های بدم مسولیت زیاد تو کاره و غرق شدن درش که سرد شدیم
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
سلام
وقت تمام دوستان بخیر
حتما همه درگیره امتحانا هستن
یه سوال داشتم در مورد موضوع خودم.آیا بنظره شما وقتی یک فرد حدود شش سال با کسی بوده برای ازدواج حالا جدا میشه کمی از معیار های انتخابش خصوصیاته فرده قبلی نیست؟
واسه من اینطوره نظره بقیه ؟؟؟
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
سلام
اصلا این جوری نیست من خودم به عنوان یه دختر هیچ وقت این کارو نمیکردم البته سعی میکنم بهتر از قبلی باشه پس مطمئنم که حتما بهتر از شما بوده بعدا اصلا اگه میخواستیش باید زودتر اقدام میکردی تا کار به اینجا نکشه بعدشم این دختر خانم شاید برا فرار از تنهایی 6سال باشما بوده و اینکه چه دلیلی داشته که هنوزم با اینکه خواستگار براش امده گفته بله بازم با شما حرف میزنه و میگه کار از کاز گذشته !بابا ای ول فکر کنم نه شما نه اون خانم به درد هم میخورید باور کن هیچ مرد سالمی با خود نمی گوید :چقدر خوب او به کس دیگری بله گفته اصلا علاقه ای برا ازدواج با من نداره پس با سماجت هر چه تمام تر جلو میرم تا با او ازدواج کنم . راستی شما دارید از طرف او و خودتان را جای اون گذاشتید و میگید اون هنوز به من علاقه داره یه چیزی بگم من دخترم و میدونم دختری پسری را بخواهد همه چیزش را پای اون میزاره .به نظر من سعی کن از الان به بعد دیدتو باز تر کنی و فقط خودتو نبینی .توکلت به خدا باشه فقط خودشه که مارو میفهمه و درک میکنه همین وبس :72:
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
سلام
ممنون از راهنامییتون،دارم فراموشش میکنم.ولی بحث من اینه که طرف اصلن ازمن بهتر نبود و خودش،دوستش،خودم حتی خوده پسره هم اینو میدونست.بگذریم تموم شد
از خدا کمک میخوام فقط
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
اگه الان موقعیت ازدواج نداری یا خانواده هاتون مخالفن یا خودت دودل و سرد شدی بزار حالا که یکی پیدا شده شرایط اونو قبول کرده زندگیشو بکنه
اگر میخواهی دوباره به هر قیمتی آبروی اونو ببری و دوباره مجبورش کنی برگرده بعدش بعد از چند ماه تازه یادت بیفته که نکنه سرم کلاه رفت و من از اون سرتر بودمو بشینی فکرکنی و بهش بگی نه انگار دیگه به دلم نمیشینی و ازت سرد شدم و اشتباهاتمونو نمیتونم فراموش کنم یا مخالفت خانواده هامون اذیتم میکنه و نهایتش بهش بگی نمیتونم باهات ازدواج کنم از همین الان بیخیالش بشو زندگیتو بکن بزار اونم زندگیشو بکنه
نمیدونم چرا جوونا انقد شل شدن!؟
سریع به رابطه جنسی تن میدن!!!! بعدم خودشونو توجیه میکنن که طرف خودش خواست! حالا اون طرف ممکنه خیلی چیزای دیگه هم خواسته باشه اما این یکی چون دل خودشونم میخواد سریع قبول میکنن! طرف شاید بگه بیا بپریم تو چاه؟ تو باید بپری؟؟؟؟؟
نمیدونم آیا اگه چیزی به اسم رابطه جنسی وجود نداشت اصلا شما پسرا بازم دلیلی برای دوستی و ازدواج داشتین!؟
در مورد معیارات هم بنظرم بستگی به این داره که تو با طرف قبلیت رابطه خوبی داشتی یا خاطره خوبی ازش تو ذهنت باشه یا نه.
خود من شوهرمو موقع ازدواج خیلی دوس تداشتم اما چیزایی ازش دیدم که وقتی از شوهرم جدا شدم ازش متنفر بودم حالا بعد از اون هر خواستگاری برام میاد که کوچکترین شباهتی به اون داره بلافاصله ردش میکنم چون یادش که میفتم عصبی میشم!
اما کسانی هم دیدم که از عشقشون به دلایلی که منطقی بوده جدا شدن و تا مدتها بعد از اون به هرکی میرسیدن که شبیه اونا بود چون خاطره خوبی از اون داشتن با خوشحالی ازش یاد میکردن و همیشه آرزوی یکی که مثل اون باشه رو داشتن!
اما درکل بنظرم این قضیه خیلی پایدارنیست. خیلی فاکتورها و عوامل دیگه هم توش موثر هست با مرور مان ممکنه معیارهات فرق کنه یا با کسی آشنا بشی که شاید خیلی با قبلی فرق داشته باشه اما خیلی بنظرت خوب تر از اونم باشه چون دایره دیدت بزگتر شده و غیر از اون قبلی به آدمایی که یه جور دیگه هستن هم دقت میکنی.
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
سلام ممنونم از کمکت
من اینجور ادمی نیستم که بگم این بهتر بزار برم دنباله این.توی همین مدت چند سال واسم پیش آمده نه بخاطره داغی عشقو اینجور چیزا فقط بخاطره اینکه خودمو با چیزایکه دارم وقف میدم تا حدی،تنوع طلب نیستم اسلن!!!
نمیشه به یقین گفت ایجور چیزارو و با احتمال خیلی خیلی زیاد با هم خوب بودیم.اسن رک بگم پسری نیستم که با دوست دختر داشته باشه ولی بنظر خودم خوبم واسه زندگی.این فکر بنظرم افتاده که اون با پسره ازدواج نمیکنه!!!!این فکر با مقایسم و موقعیت هایکه سنجیدم اسلن جور در نمیاد( چون یک دختر که شش سال عاشق باشه و شکست بخوره دیگه با عشق تنها ازدواج میکنه) و فقط میتونه عشق این مسله ازواجو حل کنه!!
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
قبلا هم مشکلی مشابه مشکل شما توی این سایت مطرح شده میتونی لینکشو بری بخونی
http://www.hamdardi.net/thread-19007.html
شما فقط خودتو میبینی به اون دخترم حق بده. اگه به قصد ازدواج از اول با هم دوست شدین 6 سال تمام دوست بودین خب اونم حق داره نگران آیندش باشه، وقتی بعد از شش سال شما همچنان میخوای به دوستی به این شکل (رابطه جنسی) ادامه بدی بدون اینکه قدمی برای ازدواج برداری اون بعنوان یه دختر چقدر باید منتظر بشینه تا این اتفاق بیفته؟ چقدر دیگه باید صبر کنه؟
اونم تو شرایط جامعه ما که دور و برمون روزی هزارتا از این روابط و خیانتها و تجاوزها با قول ازدواج اتفاق میفته به چه امیدی به قول و قرار ازدواجت اعتماد کنه؟ چقدر زمان میبره تا شرایط شما برای ازدواج مهیا بشه؟
چقد تحمل کنه بالاخره صبرم یه حدی داره هرکی باشه میبره دیگه!
تو هم اگه خیلی دوستش داری هرچند که میگی یه خواستگار دیگه هم داره اما تا هنوز جدی نشده و میخوای آخرین سعیتم کرده باشی یه قرار با خانوادش بزار با خانوادت برو خواستگاری حرفاتونو بزنید اگه به توافق رسیدین که هیچی اگرم نه که قسمت نبوده.
RE: نتیجه زندگی شش ساله به صورت دوستی با جنس مخالف
سلام.نمیدونم توی پست اول نوشتم یا نه ولی اسلن اینطور نیست من خودم پیشنهاد خواستگاری چندبار دادم و پیگیرش بودم.آبجی ایشون که در ججریان بود گفته بود فعلن عجله نکنید و ازین متمعن بود که من میخامش و میام خواستگاریش!!!بنظره من کاملن متمعن بود.فقط یه مسله بود بار اول که در حد یه آشنایی آبجیم و مامان رفتن خونشون مخالفت شدید کردن خانوادش(مامان و باباش)!!و در همین وقتیکه داشت جدا میشد ازم بمن گفت خودم خیلی باهاشون صحبت کردم و اصرار کردم با خانوادم ولی قبول نکردن(راستو دروغش پای خودش)!!نمیدونم چیکار کنم.شما میگید برید خواستگاری،نمیدونم برم یا نه،نمیدونم اون طرفو قبول کردن یا نه،نمیدونم کی بهم راست میگفت که قبول کردنش خانوادم یا نه!!؟؟پسره هم گفت من جواب گرفتم.شما میفرمایید چیکار کنم؟