ممنونم.:72:
اما یه سری ابهامات دارم که ممنون میشم برام روشن کنید.
به نتیجه نرسیدن ها تجربه های ساده زندگیست
بینهایت خواسته و بینهایت جواب منفی
ایجاد فضای عاطفی برای ابراز درخواست
مورد اول:همین؟تجربه های ساده زندگی؟گاهی بعضیاشون تجربه های ساده زندگی هستند اما بعضیاشون از حد تجربه ساده فراتر میرن.گاهی موضوعی که به نتیجه نمیرسه تاثیر زیاد و سرنوشت ساز روی زندگی فرد داره.خوب ممکنه بگین دوباره امتحان میکنه و یه راه دیگه رو انتخاب میکنه.اما نه...بعضی مسائل خیلی مهم اند نمیشه به راحتی ازشون چشم پوشی کرد یا گاهی جبرانشون ممکن نیست یا خیلی خیلی سخت و هزینه بر (ازهمه جهت) هست.پس همشون تجربه های ساده نیستن
مورد دوم:بله بصورت تئوری هر کس میتونه بینهایت درخواست داشته باشه و فرد دوم میتونه بینهایت مرتبه جواب رد بده...اما به من بگین مسئولیت و وظیفه شناسی و حق و حقوق کجای این معادله قرار میگیره؟گاهی ما عملا حق نداریم بینهایت مرتبه جواب منفی بدیم چون نقشی دارم،نقش پدر،مادر،همسر،فرزند،کارمن د،رئیس و...و این نقشها برامون مسئولیتهایی تعیین میکنه.و ما موظف میشیم بعضی خواسته ها رو انجام بدیم.
اگر ما ازپذیرش مسئولیتهامون با این عنوان که من حق دارم بی نهایت بار مخالفت کنم سر باز بزنیم عملا فشار این موضوع بر دوش دیگران خواهد افتاد.(من با این تیکش واقعا مشکل دارم)
مورد سوم:کاملا درسته که هر زمان درخواستی در فضای عاطفی صحیح و با مناسبترین الفاظ و حرکات و لحن گفته بشه زودتر و بهتر به نتیجه میرسه.اما گاهی عملا این شرایط مهیا نمیشه بنا به دلایل زیاد.مثلا...من ازبانک احساسم برای طرف مقابل زیاد خرج کردم و دریافتی کمی داشتم پس موجودی احساسی کم است...یا...شرایط محیطی چنان متشنج هست که عملا امکان ایجاد اون شرایط مناسب منتفی میشه...چون در رابطه بین درخواست کننده و شنونده درخواست عوامل مختلف هم تاثیر دارن
نمیدونم چه جوری منظورمو برسونم؟اگه لازم بود بیشتر توضیح میدم
بازم ممنون:72: