RE: من نمیتونم شوهرمو به عنوان یه تکیه گاه قوی ببینم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط صوری
سلام دوستان
مشکل من با خیلی از خصوصیات ظاهری و باطنیه شوهرم
ظاهرش مثل یه پسر بچس اصلا نمیشه به عنوان یه مرد کامل نگاهش کرد
فوق العاده لاغره شونه های کاملا ظریف و ضعیفی داره
و خیلی خصوصیات ظاهریه دیگه که میدونم نمیشه کاریش کرد پس بگذریم
ولی خصوصیات اخلاقیش
دقیقا مثل بچه هاس حرف زدناش افکارش دلخواسته هاش
سوتی دادناش
شوخی کردناش
.
.
.
حتی زمان سکس ازش بیزارتر میشم
اصلا احساس لذت از در کنار یک مردبودن در کنار یک جنس مخالف بودن ولذت تکیه کردن به همسر رو تجربه نکردم
در صورتیکه تمام وجودم نیازمندشه
چه کنم دوستان
به نظرتون بچه دار شم و احساسات جوونیم رو دفن کنم و با بچم خوش باشم؟
یا بازهم صبر کنم و مبارزه تا درست بشه؟
خیلی نا امیدم فکر میکنم درست نمیشه
میترسم به گناه بیفتم
میترسم یه روزی بهش خیانت کنم
من زن هاتیم
خیلی سعی میکنم جلوی خودمو بگیرم
ولی تازگیها تمایلم به حرف زدن و....با مردای دیگه بیشتر شده
برای اینکه یه وقت گناه نکنم نماز و دعا میخونم تا خدا دستمو بگیره
البته اینم بگم که من عاااااااااشقشم چون نجیبه سر به زیره مهربونه عاشقمه کاریه با غیرته.......
سلام
اولا ی چیزی!ظاهر ی مرد کامل چه جوریه؟
اگر چهار شونه باشه و قوی باشه میشه ی مرد کامل!
اخه تعریف شما از ی مرد کامل غلطهه
می تونید بگید ی مرد خوش هیکل نیست نه اینکه بگید ی مرد کامل نیست!!!
حالا بگذریم..
این چیزهایی که درمورد ظاهر گفتی و گفتی می دونی کاریش نمیشه کرد...
آخه چرا نمیشه کاریش کرد ..با رفتن به دوره های بدن سازی و ورزش می تونه خوش هیکل تر و قوی تر به نظر برسه و شونه هاش هم قوی بشه...
واقعا ورزش رو ورزیده شدن و قوی شدن هیکل خیلی موثره
شما تشویقش کنید بره بدن سازی ...و مطمئن باشید اگر ورزش رو جدی بگیره تغییر می کنه...
دیگه نمی دونم با چه چیزی در ظاهر همسرتون مشکل داری ولی اگر سنش هم نشون می ده می تونه یکمی ریش بزاره مثلا ...هزار جور راه داره
حالا ی مشکل دیگه اینکه از نظر جنسی هم ازش راضی نیستید ...فک کنم البته تو پست بعدی گفتین این مشکلم حل شده ..
ولی خواستم بگم در مورد مسائل جنسی هم چند تا کتاب مفید وجود داره که می تونید بهش معرفی کنید اون هارو بخونه
کتاب رازهایی درباره زنان
در مورد احساس تمایل به صحبت کردن با مردان دیگه...
و اینکه نکنه خیانت کنی....
اصلا به این چیزها فکر نکن شما میگی عاشق همسرت هستی و خیلی دوستش داری و نجیبه.و
آدم که به عشقش خیانت نمی کنه..یا عاشقش نیستی یا ترس از خیانتت اشتباهه
که من می گم این دومیه است
عزیزم به خدا توکل کن و بهش نزدیک ترشو تا این تمایلات رو راحت بتونی کنترل کنی.
دیگه درمورد اخلاق بچگانه اش
[b]می دونم دقیقا چی می گی ولی واقعیت اینکه خیلی از مردها رفتارهای بچگانه دارن
حتی پدر من با 57 سال سن هنوز گاهی رفتارهای بچگانه ای داره ..
باید سعی کنی همسرت رو همون جور که هست دوست بداری و وقتی ی رفتار مردونه ازش می بینی بهش بگو از این رفتارت خیلی لذت بردم و...
یعنی رفتار های مثبتی که توش می بینی خیلی ابراز رضایت و خوشنودی کن و بهش بگو تو خیلی تغییر کردی و از این رفتارت خیلی خوشم می اد...[b]
تشویقش که کنی یاد می گیره رفتارهای بچگانه اش رو کمتر کنه
و سرکوفت هم بهش نزن ...
فکر می کنم هنوز به بچه فکر نکنید بهتره چون اگر رفتارهاش رو اصلاح نکنه بعد به دنیا اومدن بچه شما احساس میکنید دو تا بچه دارید و بهتون بیشتر فشار می اد..
دوست عزیزم شاید تمام این راه هایی که می گم رفته باشی و به نتیجه نرسیده باشی
امیدوارم مشکلتون زودتر حل شه
:72::72::72:
RE: من نمیتونم شوهرمو به عنوان یه تکیه گاه قوی ببینم
ممنونم نازنین عزیزم که برام وقت گذاشتی و نظرات تو هم مثل بقیه برام کاملا ارزشمنده
ا وکی حتما به تمام راهها و نظراتی که گفته شد مجددا عمل میکنم
انشالله که اینبار نتیجه بده
هر چند تا وقتی که اون خودش نخواد ....
و البته خیانت به همسرم احساس درونیه منه نیازهای وجودیه من که شاید تو ذهنم تبدیل به خیانت بشه
خدارو شکر هنوز به عشقم و زندگیم پایبندم
دوست دارم
مرسی
RE: من نمیتونم شوهرمو به عنوان یه تکیه گاه قوی ببینم
پس جواب پربار من چرا غیب شد؟؟؟
عزیزم دوباره قلم رنجه میکنم واست چون خیلی با مزه ای ومن نیم ساعت از دستت قهقهه زدم
اونجا که با طنز جالبی راجع به مارمولک بازی شوهرت در گودال نوشتی
راستش هر دو شما را شدیدا درک میکنم چون من شبیه هر دوی شما هستم هم بچه بازی وحلزون بازی دارم هم دنبال یک شوهر مردونه وهات و... بودم والانم همینم....بچه بودن وهات بودن هیچ منافاتی نداره اتفاقا مردهای عاقل خیلی پیرمردی وسردن...فیلم سوتهدلان مرحوم علی حاتمی را ببین خیلی بهت کمک میکنه ...عشقشون را بفهم...نه شوهرت به اون وخیمیه نه تو به اون گرمی شهره آغداشلو...ولی عشقشونو حظ کن ناخودآگاه یاد اون افتادم
RE: من نمیتونم شوهرمو به عنوان یه تکیه گاه قوی ببینم
سلام
منم شديدا ورزش رو واسه ايشون و امثال ايشون مفيد ميدونم.بدنسازي خوبه ولي يه خورده خسته كننده هست.اگه كنارش يه ورزش رزمي رو شروع كنه خيلي عاليه .مثل تكواندو.هم بدن رو قوي ميكنه،هم روحيه مردونگي و جنگندگي و شجاعت و جسارت رو بالا ميبره!خود به خود وارد شدن توي همچين محيطهايي و بودن در كنار مردها و ورزشكاران و افراد قوي روي روحيه آدم خيلي تاثير ميذاره!!
واسه مسئله جنسي هم شايد برخي داروهاي هورموني بتونه كمك كننده باشه كه البته حتما بايد به يه متخصص مراجعه كنيد...
لطفا مشاورين محترم و روانشناسان و كارشناسان سايت و كساني كه جلوي اسم كاربريشون شونصدتا ستاره و تشكر و رتبه هست هم (اگه صلاح دونستند!!) تشريف بيارن و راهنمايي بفرمايند!!!
RE: من نمیتونم شوهرمو به عنوان یه تکیه گاه قوی ببینم
مهرداد و مادلین عزیز ممنون که برام وقت گذاشتید نظرات ارزشمندتونو خوندم مهرداد کاملا پیشنهادتو قبول دارم خیلی ازش میخوام که بره یه باشگاه و ورزش و شروع کنه فعلا که مقاومت میکنه امیدوارم بالاخره دست از لجبازی برداره
مادلین عزیزم خوشحالم که باعث شدم شاد بشی و ممنون که من و شوهرمو به اون فجیعی میبینی قربونت برم دیدم اون فیلمو عزیزم فقط هر جور حساب میکنم یه ذره متفاوت از اوناییم میدونی من و شوهرم اقلا سلامت عقلانی و اخلاقی داریم قربونت برم بازم ممنون از توجهت :46:
RE: من نمیتونم شوهرمو به عنوان یه تکیه گاه قوی ببینم
سلام دوست عزیز.برای هر مشکلی راه حلی وجود داره توی این 6سال یک بار هم شد برید پیش یه مشاوره هردو باهم منو همسرم با هم دوست بودیم زمان دوستی اصلا یه مرد رویای بود اما وقتی که ازدواج کردیم همه چی یه جور دیگه شد پس تو فقط نیستی.من دوستم دقیقا مشکل تورو داشت بهت توصیه میکنم فکرهای که بیشتر به معنی خودفروشیه از سرت بیرون کن صحبت با غریبه ها جز ضربه به خودت فایده ی نداره اونم مثل تو بود اما فکرهاش رو عملی کرد حالا من که دوست صمیمیش بودم حتی سلامش نمیکنم نابود شدشوهرش رفت ازدواج کردهمون مردا که فکر میکرد همدردش شدن دور انداختنش اون زندگیشو باخت .قبل اینکه همه چی رو از خودت بگیری باهم به یه مشاور مراجعه کنید هم برای رابطه جنسی هم برای مشکلای دیگه مسلما شوهرتم دوست نداره زندگی که 6سال نگه داشته خراب شه.درضمن برای ظاهرش همه چی درست میشه کافیه دکتر تغذیه بفرستیش من همسرم لاغر بود منم دوست داشتم همسرم ظاهر خوبی داشته باشه رفت دکترحالا داره اندازه 4نفرمیخوره توپول شده:227:خانم گل تا جای که توان داری زندگیتو نگه دار بعد رفتن به دکتر وقتی شک نداشتی به بچه فکر کن یه بچه ی ناز که احساس وعشق براتون بیاره.:43:
ارامش آن است که بدانی در هر گام دست تو در دست خداست
RE: من نمیتونم شوهرمو به عنوان یه تکیه گاه قوی ببینم
ممنونم اختر عزیزم کاملا صحبتت رو قبول دارم بهت این اطمینان رو میدم که تا زنده هستم بهش وفادارم و عاشقشم انشالله با توصیه های دوستان مشکلات حل میشه و احساس بد ازم دور میشه
RE: من نمیتونم شوهرمو به عنوان یه تکیه گاه قوی ببینم
خوشحالم به این نتیجه رسیدی همسرت رو دوست داشته باش و بدون هیچکس مثل همسرت به تو نزدیک نیست وتا اخر عمر کنارت میمونه همین که تورو به عنوان همسر انتخاب کرده یعنی انتخاب اون بودی وخواسته تا ابد تو قلبش بمونی.امیدوارم همه همه همه دوستا مشکلاشون حل بشه.:323:
به امید هوایی تازه تر:72:
RE: من نمیتونم شوهرمو به عنوان یه تکیه گاه قوی ببینم
سلام صوری جان خیلی ممنون که پاسخ دادی و خوشحالم که جنبه شوخی ات بالاست....دور از جون شما نه که بگم مثل اونایید نه...منظورم این بود از اونا که بدتر نیستید اونا عاشق بودن پس شما هم میتونید...من وشوهرم هم میتونیم.....اصلا سوته لان را ولش کن...به نظرم شوهر معصوم وپاکی داری با عشق همه چی آسون میشه به شرط اینکه صادقانه وقلبی باشه آدمی که مثل شوهرت پاک وصافه میتونه عمیقترین عشقها را به تو بدهد بازهم خوشحالم که تو لااقل اینقدرشوخ وبا جنبه ای
RE: من نمیتونم شوهرمو به عنوان یه تکیه گاه قوی ببینم
سلام دوست عزیز . می فهمم چقدر اذیت شدید اما باز خیلی خدا را برای داشتن شوهر اینطوری شکرگزاری کنید . اینقدر آدمهای خشن و از خودراضی هستند که شوهر شما در مقابلش خوبشون است
راستی تا زندگی تان 100 درصد محکم و مسائلتان حل نشده به فکر بچه نباشید . بچه را قربانی حل مسائلتان نکنید که در اینصورت مسائل بیشتر می شود.