RE: شوهرم ازم ایرادای دروغی میگیره
بچه ها من هنوزم این مشکلم حل نشده.:302::302:
دیگه به جایی رسیده که یک کلمه نباید حرف بزنم
دو ساعت برای اینکه من پیش دکتر برم تو ماشین تنهایی میشینه، اصلا هم شکایتی نمیکنه اما کافیه یک کلمه حرف بزنم هزار تا فحش بهم میده.:302:
دیگه طوری شده قبل از حرف زدنم ازش میپرسم میگم اگه یه چیزی بگم بهم فحش نمیدی؟به خدا حرف بدی نیس یک حرف کاملا معمولیه اما تو رو خدا فحش نده.
خسسستم دیگه:302:
RE: شوهرم ازم ایرادای دروغی میگیره
RE: شوهرم ازم ایرادای دروغی میگیره
چند تاشو میگم شاید یک کم خالی شم.
مامانشون ساعت یک زنگ زدن نهار بیابن خونه ما.از من پرسید بریم به کسی قول ندادی؟گفتم نه قول ندادم اما خودم نهار درست کردم اما بازم هرجور خودت صلاح میدونی؟اگه خودت میخوای بریم.
به مامانش گفت میایم خونتون.به منم گفت سریع راه بیفت.فقط بهش گفتم فقط یادت باشه واسه شام 30 نفر مهمون داریم باید زودتر برگردیم خیلی کار دارم.باشه؟چون تا حالا زیاد پیش اومده بود که رفتیم اونجا و ساعتها مثلا نشسته پای یک برنامه تلویزیونی و یا با وجودیکه من اصلا حال و روز خوبی نداشتم و به شدت دل درد داشتم باعث نمیشده یه دقه زودتر بیایم خونمون. همین باعث شد لباساشو بپوشه صدتا فحش بهم بده و از خونه بزاره بره.وقتی هم مانعش شدم از گردنم گرفت پرتم کرد اون طرف.
بعد از یک ساعت اومد منم از ترس سریع راه افتادم و با چشمای پف کرده قرمز رفتم خونه مامان شوهرم.
واقعا این جمله من انقد بد بود که باید صدتا فحش بشنوم؟
یا مثلا چند روز پیش بهش گفتم عابر بانکمو بهم بده برای پرداخت قسطهای خودم بهش داده بودم گفت لازم دارم بدون هیچ توضیحی .
منم گفتم خوب خودمم لازم دارم روم نمیشه بیام بهت بگم 5 تومن بهم بده هیچی پول تو کیفم نداشتم برای همینم گفتم بده که اومد پرت کرد جلوم منم برنداشتمش هیچی هم نگفتم.اما از شدت غصه داشتم میمردم.:302:
صبح بهش گفتم توروخدا جوابمو بدون فحش بده .قبول کرد.
گفتم چرا میگی لازم دارم اما اصلا نمیگی واسه چی؟مثلا واسه یکی از قسطای خودم هنوز میخوای؟ واسه بیمه میخوای؟ واسه چی میخوای؟ من نباید بدونم؟چرا اصلا باهام حرف نمیزنی؟چون حقوقم یه ذره از قسطام بیشتره تهش فقط اندازه یک پول توجیبی واسم میمونه. به خدا دو دقه هیچی نگفت بعد صدتا فحش بهم داد.:302::302:
میگم مگه میشه من به محض اینکه حرف بزنم تو فحش بدی؟چرا انقدر بی ادبی؟نمیتونی مثل یک ادم حرف بزنی؟که با فحشهای دیگه مواجه میشم.فحشهایی که بعید میدونم هیچ مردی به زن محجبه خودش بده هیچ مردی.:302::302:
اصلا هیچی به من نمیگه.مثلا برای یه کاری میره بیرون برای اینکه سر صحبتو باز کنم میگم رفتی فلان جا؟آره
خوب تموم شد؟نه
پس باید هنوز فردا هم بری دنبالش؟نه
کل حرف ایشون درهمین حد آره و نه هستش و بقیش هم فحش.
نمیدونم دوسم داره یا ازم متنفره؟
جمعه دلم گرفته بود واسه خودم یواشکی تواتاقم گریه میکردم اومد بوسم کرد به زور باهام بدمینتون بازی کرد و گفت بیا بریم بیرون یه چرخی بزنیم دلت واشه.رفتیم بستنی خوردیم و همه چی خوب بود تابرگشتیم خونه دیدم عصبانیه گفتم عزیزم چیزی شده؟ما که باهم خیلی خوب بودیم؟سرم دادمیزنه ازت متنفرم.من صدتا کار داشتم اما تو روبردم بیرون.میخواستم امروز تنهایی برم پینگ پونگ بازی کنم.میخواستم با دوستم باشم.اصلا من نباید ازدواج میکردم تو مانع پیشرفت منی.همیشه وقت منومیگیری.ازت بدم میاد ازت متنفرم و صدتا فحش بهم میده و میزاره از خونه میره و من میمونم و یک کوه غصه و استرس و اینکه خدایا واسه همیشه رفت؟یعنی برمیگرده یا نه؟
RE: شوهرم ازم ایرادای دروغی میگیره
يك وقت كه حالش خوبه باهاش حرف بزن بهش بگو وقتي باهات بد حرف مي زنه چقدر ناراحت مي شي و ازش سرد مي شي.
يثنا شما كه سر كار مي ري و درآمد داري چرا به ظاهرت رسيدگي نمي كني؟
RE: شوهرم ازم ایرادای دروغی میگیره
لیلاجونم به خدا بهش میگم.بهش گفتم وقتی فحش میدی خودتو بی ارزش میکنی پیشم.احساس میکنم خودتو داری بهم معرفی میکنی و میشناسونی؟ از تو که تحصیلکرده ای بعیده اما بیفایدس میگه اون حرفا رو تو عصبانیت زدم. چندوقتیه فحش دادن شده آب خوردن.
لیلا جون به خدا از نظر ظاهری هیچی کم ندارم.خیلی هم به خودم میرسم.همون جمعه که گفتم برات انقدر از موهای من و از هیکلم تعریف کرد نمیدونی!
باهام چند ساعتی خوبه و چند ساعتی شدیدا بده.اعصابم به هم ریخته دیگه.
:302:
RE: شوهرم ازم ایرادای دروغی میگیره
دوست من.
میدونم که خیلی سخته آدم از کسی که دوستش داره همچین چیزایی رو ببینه و بشونه.
ولی مطالبت رو که خوندم، حس کردم یه آزردگی و دلخوری عمیقه کهنه بینتون وجود داره و بیشتر از سمت همسرت.
دلخوریی که هیچ ربطی به قیافه و تیپ و خوشگلی و اینا نداره.
شاید این دلخوری رو اصلا خودت متوجه نشده باشی یا فکر نکرده باشی انقدر مهمه.
فکر کن و ببین آیا همچین چیزی بوده؟
میتونه حتی چیزای (از دید تو) ساده ای بوده باشه. مثلا: فلانی (یه آقایی) رو دیدی چه مرد موفقیه؟ خوش بحالشون!
RE: شوهرم ازم ایرادای دروغی میگیره
يثنا جون به نظرم فحش دادن داره براي شوهرت عادت مي شه بايد زودتر جلوش را بگيري. به نظرم ببرش پيش يك مشاور تا اون از مضرات فحش دادن به همسر براش بگه و بگه كه اين كار چه آسيبي به ريشه زندگيش مي زنه و خانمش را چقدر ازش سرد مي كنه.
نگفتم ظاهرت بده عزيزم گفتم همون مشكلات جزئي دندونات را هم رفع كن.
RE: شوهرم ازم ایرادای دروغی میگیره
سلام دوست عزیزم، امیدوارم خوب باشی، ببین شوهر من هم گاهی وقتها از خودش تعریف میکنه مثلا میگه من خیلی خوشگل و خوش تیپم تو میترسی منو از دست بدی آخه من خیلی کنترلش میکنم ولی چندروز پیش رفتم مشاور بهش گفتم ، بعد مشاور به من گفت افرادی که اعتماد به نفس پائین یا اعتماد به نفس کاذب دارن اینطوری هستن چون احساس میکنه تو بهش سرتری این حرفها را بهت میزنه. بعدش هم به شوهرت بگو اگه از هرچیز من ناراضی هستی بهم پول بده با درستش کنم مگه این همه مردا نیستن که چقدر واسه ظاهر زنشو هزینه میکنن تو هم مثل اونها. بخدا اشتباه میکنی بخاطر این چیزا گریه میکنی تو هم توی حرفها کم نیار.
RE: شوهرم ازم ایرادای دروغی میگیره
همدردی عزیز بارها به خاطر رفتار بدش علتشو ازش پرسیدم چون اگه دلیلشو بدونم برام خیلی راحت تره. اما فقط فحش میده ومیگه که من و تو به درد هم نمیخوریم تو استرسی هستی اما من بی خیالم.
تو مانع پیشرفت من شدی.آزادی هامو ازم گرفتی.
فکر کنم فقط به خاطر پول مهریه داره با من زندگی میکنه. کاش از شرت راحت شم.
هم میگه حتی وقتایی هم که ازت خوشم میاد و ازت تعریف میکنم دروغ میگم و هم میگه اون حرفای بد توعصبانیتم بود جدی نگیر.
هر چیزی رو به تعیین تکلیف ربط میده. توتلویزیون یه موضوع جالب بود صداش زدم بیاد ببینه میگه مکه تو کدوم شاهزاده ای که به من میگی بیا؟!
کلا باید حرف نزنم وگرنه فحش میشنوم.به خدا راست میگم.توروخدا حرفمو باورکنید.
خیلی هم از قهر کردن و رفتنش میترسم.
RE: شوهرم ازم ایرادای دروغی میگیره
سلام یثنای عزیز
ماجرای تو رو که خوندم یاد دوستی به نام azadeh_mm افتادم که دقیقا مشکلی همانند تو داشت و به دلیل شخصیت
وابسته و عدم اعتماد به نفس حتی باعث شده بود همسرش همواره تحقیرش کند و حتی خرج زندگی آزاده را ندهد و
برایش خانه ای تهیه نکند! تا اینکه آزاده باردار شد و واقعا از زندگی خسته شد!و به فکر درمان خودش افتاد!
آزاده از ضعف اعتماد به نفس شدید رنج می برد و برای خودش عزت نفس و احترام قائل نبود!
همسرش آزاده را دوست داشت اما آزاده با این رفتارها او را منزجر کرده و فراری داده بود! مردها کلا از زنهای آویزان و
بدون اعتماد به نفس خیلی خوششان نمیاید! پس مشکل ظاهر تو نیست عزیز جان! مشکل رفتار توست! او هم که
مهارت های ارتباطی لازم را بلد نیست دائم از ظاهر تو (که نقطه ضعف توست) سو استفاده می کند و غیره......
یثنای عزیز
اولین راه حل شما افزایش اعتماد به نفس است...این لینک را دنبال کن و قسمت اعتماد به نفسش را کار کن!
گام بعدی سکوت و صبر و درایت است و آویزان نبودن یا عدم وابستگی و رسیدگی به ظاهر خود!
تو باید او را تشنه خود کنی! مردها عاشق زنهایی هستند که به خودشان می رسند...کمی مغرورند...صبور و آرام و
بی نیاز رفتار می کنند! اینها مرد را تشنه زن می کند!
از طرفی تو در دل چهره او را تحسین نمی کنی! چهره آدمها که دست آدم نیست! او مخلوق خداست عزیز دل!
خودش نخواسته که این شکلی باشد! اگر تو بگویی که او را همین طور دوست داری و به او احساس غرور و افتخار
بدهی او عاشق تو می شود! مردت را عاشق کن! مردت را تربیت کن اما با سیاست زنانه! با حس غرور و افتخار
دادن به مردت! تو و مردت باید مهارتهای ارتباطی را بیاموزید! باید یاد بگیرید که درونتان را زیبا ببینید!
سرانجام آزاده ختم به خیر شد چون خودش به خودش کمک کرد و الان در کنار هم با فرزندشان زندگی می کنند!
یثنای عزیز
هنر زندگی کردن اکتسابی است و هرچه بیشتر این مهارت را بیاموزی بیشتر در زندگی موفقی!
شما بدترین حرف ها را به هم زده اید! حرمت ها را شکسته اید!
نیاز به خلوت و سکوت داری و ترمیم ضعف های شخصیتت! بعد که همه چیز نسبتا در تو بهتر شد باید در آرامش نه
برای محکوم کردن با او در یک فضای دوستانه و حتی عاشقانه به گفتگو بنشینی!
سرگذشت آزاده را در این تاپیک بخوان و و تک تک راهنمایی ها را با دقت بخوان!
نمیدونم شوهرم کی راست میگه کی دروغ؟؟نمیدونم کدوم حرفشو باور کنم!!!!
مطالب اعتماد به نفس این تاپیک را هم دنبال کن!
موفق باشی عزیز دل
همه تلاشت را بکن و مطمئن باش ان شاالله موفقیت از آن توست!
موفق باشی ;)
:72: