RE: غصه از درون .گریه در تنهایی
پریماه خانم گل به این فکر کن که به خاطر چی رعایت کردی و سرویس و حلقه ی ارزون تری برداشتی.
مطمئنن به خطر مادر شوهرت نبوده. به خاطر همسر خودت این کارا رو کردی.
از اون طرف به همسرت فکر کن. وقتی تو رو اینجوری ببینه میدونی چقدر اذیت میشه؟
اون الان داره تمام تلاشش رو میکنه و بازم نمیتونه جواب درخواستای تو رو بده. (هر چند درخواستای غیر عادی نداری.) اما به فکر روحیه ی همسرت هم باش. خیلی برای یه مرد بده که ببینه به خاطر شرایط مالیش خانمش ناراحته.
RE: غصه از درون .گریه در تنهایی
پریماه جان:
دچار مقایسه نشو!
به قول آقای Sci، ویترین زندگی دیگران فریبت نده. حاضر بودی خانواده همسرت کمک مالی می کردند، برات جشن آن چنانی می گرفتند، سرویس خداتومنی داشتی اما در کنارش همسرت بله قربان گوی پدر و مادرش می شد؟ منت گذاشته می شد سرت؟ ....
و باز به قول بالهای صداقت، چرا خودت را از همسرت جدا می کنی؟ چرا روبری همسرت می ایستی؟ شما حالا یک نفر دوتایی هستید. اگر تو نمی توانی چیزی برای خودت بخری، او هم نمی تواند. اگر تو احساس فشار می کنی، برای او چند برابر توست. اگر تو دلت می گیرد که خانواده اش سنگ تمام نگذاشته اند، او که پسر آن خانواده است. حتما بیشتر دلش گرفته ...همسرت را درک کن نازنین! روی ماهش را ببوس، خدایی تا خنده و مهربانی همسرت را داری، حیف نیست غم انگیز باشی؟! ....
می دانی که زمان را نمی توانی به عقب برگردانی و چیزی را عوض کنی. پس منطقی نیست که اوقات خودت و همسرت را به خاطر گذشته تلخ کنی. همه این مسائل را بزرگوارانه فراموش کن. بگذار به این حساب که دستشان آن موقع تنگ بوده ( تو که از ریز زندگیشان خبر نداری...) بگذار به این حساب که چون دیده اند پسرشان آن قدر با جنم و با عرضه است که خودش از پس هزینه هایش بر می آید، کنار کشیده اند.
خدا را شکر کن که همسری داری که با جان و دل دارد برای خوشبختی تو تلاش می کند.
قدر خودت، همسرت و زندگیت را بدان عزیز دلم :46::43:
RE: غصه از درون .گریه در تنهایی
همه ی این حرفارو میفهمم.درک میکنم.محبت همسرمو باتمام وجودم لمس میکنم..بخدا مهربونیش توی خونه موج میزنه...میدونم چقدر همسرم داره تلاش میکنه واسه آرامش منو زندگیمون.......
حق باشماست..خیلی دارم بچه گانه رفتار میکنم.افکارم اصلا پخته نیس...مدام دنبال بهانه جویی هستم........
خدا منو ببخشه..........
RE: دلخوری از خانواده همسر به خاطر عدم حمایت
دوست عزیز اینطور که برمیاد شما اخیرا مغزتون را ناخودآگاه طوری عادت دادید که به چیزی فکر کنه و این مساله رو به عنوان سوژه انتخاب کردید.یعنی مدام میخواهید احساس کنید که همه چیز کامل هست و عدم کمک مالی والدین همسرتان رو به عنوان از بین برنده کمال تلقی میکنید. در حالیکه اگر خدای ناکرده با همسرتان مشکلی داشتید با آن مشکل مشغول شده و این افکار به ذهنتان خطور نمیکرد. شما از این جنبه به قضیه نگاه کنید که همسرتان فردی متکی به خود هست و به این افکار که احساس خوشبختی تان را به هم میزند بها ندهید. ارزش شما به پول بیشتر خرج کردن خانواده همسرتان برایتان نیست ولی متاسفانه شما ناخودآگاه چنین برداشتی میکنید و احساس ارزشمند نبودن میکنید. در حالیکه از همسرتان هم راضی هستید ارزش در نحوه رفتار و برخورد شما با ایشان هست که با افکار منفی و پوچ او را هم آزرده نکنید.
RE: دلخوری از خانواده همسر به خاطر عدم حمایت(غصه از درون .گریه در تنهایی)
سلام پریماه خانم عزیز
من قبلا هم در تاپیکهای دیگه پستهای شما رو خوندم همیشه تعجب میکردم بخاطر رفتار شما وعکس العمل بزرگوارانه همسرتون منم خرید عروسی نداشتم مادر شوهرم چند تا لباس تنگ و گشاد زشت از مکه برام آورد و دیگه هیچی هنوزم داره میگه کلی لباس اوردم چرا بعضی هاشو نپوشیدی و شوهرم هم پشتشه
نمیدونم شما از زندگی چی میخوای اما فکر میکنم افکار مادی گرایانه داری که خیلی هم شدیده
آرزو داشتم همسری داشتم که پشتم بود هوامو داشت و خانواده اش مثل خانواده همسر شما بود
بهت بی احترامی کردن , پسرشونو علیه خودتو و خانوادت پر کردن یا معذرت میخوام به اینکه چند بار با همسرت تو هفته س.... داری کار دارن برو خدا رو شکر کن
همسرتو با این بهونه گیری ها خسته نکن جوری که دیگه حرفات براش مهم نباشه
ببخشید نتونستم جلوی خودمو بگیرم و ننویسم شاید پستم پاک بشه یا شما خوشت نیاد اما چون فکر کردم بهت کمک میکنه نوشتم یک سری به تاپیک من و بقیه دوستان بزنی بد نیست اینطوری قدر خانواده همسرت و همسرت رو بیشتر میدونی
RE: دلخوری از خانواده همسر به خاطر عدم حمایت(غصه از درون .گریه در تنهایی)
ممنون دوستای گلم.این تایپیک خیلی منو تکون داد.واقعا ممنون .خیلی روی من اثر داشت.حق باشماست...
خودمم قبول دارم...بهونه گیری های بیخودی میکنم.میدونم.......
RE: دلخوری از خانواده همسر به خاطر عدم حمایت(غصه از درون .گریه در تنهایی)
پریماه هیچ چیزی به اندازه ی آرامشی که تو در حین بغل کردن همسرت میگیری، مهم نیست!
از عشقی که موقع نگاه کردن به همسرت میگیری لذت ببر و بگو؛ خدایا! شکرت!:43:
و یادت باشه اگه همیشه تو از این موضوع شاکی باشی و گله کنی؛ کم کم از درون خودت این ناراحتی رو به سمت بیرون هم تراوش میکنی و خودبه خود دیگران هم چون از حساسیتت آگاه میشن؛ در مواقعی درست دست روی همین نقطه ضعفت خواهند گذاشت!
پس رضایت از زندگیت رو فریاد بزن!:46:
RE: دلخوری از خانواده همسر به خاطر عدم حمایت(غصه از درون .گریه در تنهایی)
احساس ما برآیند تعبیر ما از رویدادهای اطرافمون است.
RE: دلخوری از خانواده همسر به خاطر عدم حمایت(غصه از درون .گریه در تنهایی)
سلام پریماه جان
من پست های شما رو تو تاپیک های مختلف خوندم و ذهنیتی که از شما دارم یه خانم با سیاست و فهیم هست. چند روز پیش که این تاپیکو از شما دیدم واقعا جا خوردم!
پریماه جان باید خدا رو هزاران بار شکر کنی به خاطر همسرت که اینقدر تو رو می فهمه. کمتر مردی پیدا میشه که وقتی همسرش از خانوادش انتقاد می کنه طرف همسرشو بگیره جتی در مواقعی که حق کاملا با همسرش هست.
عزیزم مهم اینه که همسرت با توجه به وسع مالیش ازت دریغ نمی کنه و برای جلب رضایتت هر کاری می کنه و حتی میگه کمبودهای خانوادشم خودش برات جبران می کنه.
پریماه تا حالا این حرفا رو به کسی نگفته بودم ، من تو دوره نامزدی از خانواده همسرم کوچکترین چیزی ندیدم . حتی خونه خواهر شوهرمو برای عیددیدنی 6 ماه بعد عقدمون دیدم. :163:تمام مخارج عروسی و خریدهامونو با پول خودش ولی نه از صمیم قلب انجام داده بود طوری که تو اولین اختلافمون یک به یک بابت تمامشون سرم منت می ذاشت. فلان موقع برات النگو خریدم اما راضی نبودم ، فلان چیزو تو گفتی بخریم اما من دلم راضی نبودو .......
پریماه تو خیلی خوشبختی ، قدر خوشبختی تو بدون عزیزم.............:72:
RE: غصه از درون .گریه در تنهایی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پریماه
میدونم اشتباه میکنم..میدونم ذهنم درگیر مادیات شده...میدونم اشتباهه........
چجوری خودمو رها کنم...چجوری اروم بشم....چجوری دیگه مقایسه نکنم..............
سلام عزیزم خوبی؟
میخوام برای این سوالایی که گفتی این تاپیک خودت رو بهت معرفی کنم که دوباره بخونیش
http://www.hamdardi.net/thread-14398-page-2.html
یادت میاد دقیقا پارسال مثه همین روزها بود. یادت هست که چقدر دلتنگ بودی و چقدر احساس تنهایی میکردی؟ یادت هست که از روی دلتنگی رفتی با همون پسری که قول داده بودی که دیگه باهاش نباشی دوباره ارتباط برقرار کردی ؟یادت هست چه احساسهای بدی داشتی؟ اما الان که یه همسر خوب داری و خدا اون رو در شرایطی که واقعا نیاز داشتی بهت داد هنوز هم ناشکری میکنی!!!
پریماه جان اینقدر حساس نباش عزیزم .دلیل این رفتارشون هر چی باشه نباید باعث شه که تو اینقدر بهم بریزی .ببین گلم ممکنه که تو در اینده هم دوباره موردهایی رو چه در خانواده خودت و چه خانواده شوهرت ببینی که براشون بیشتر از تو خرج میشه اما نباید اینقدر خودت رو بهم بریزی .عزیزم ارزش اشک های تو بیشتر از اینهاست و به خاطر این موضوع ها اونها رو هدر نده
راستی پریماه جون در مسایل مالی چیکار کردی الان هم تمام مخارج با همسرت هست و حقوق خودت رو فقط پس انداز میکنی؟اون سفر مکه ای که چند وقت پیش بود که میگفتی شوهرت پول نداره که بلیطشو بگیره و میگفت که تو پولشو بدی چی شد؟اگه دوست داشتی جواب بده گلم:72: چون من هنوز هم در مورد این مسایل مالی که باید چطور بین دو طرف باشه به نتیجه نرسیدم