RE: دارم آب میشوم کاری از من بر نمیاد مطمئنم خیانت در کاره
[/از دوستان خوبم ممنون که راهنمایی کردند
دوستان عزیزم متاسفانه اگر کمترین دو دلی هم داشتم که شاید واقعا شوهر من راست میگه امروز متوجه شدم نه من درست حدس زدم. این خانم با شوهر من چهار سال دوست و ما هم با دوران عقد چهارسال که ازدواج کردیم.
و جالب اینجاست که دیشب پدر همسرم به شوهرم تماس گرفت و گفت که پسر بزرگش خانه خریده و ما میخواهیم مغازه بفروشیم و پول به ان بدهیم اما الا مشتری بد پیدا میشه داری به من پول بدهی که ایشان گفت خبرتان میکنم .پیش خودم گفتم الا میاد و بهم میگه منم کمکش میکنم گفت بهم و منم گفتم میخوای از داداش بگیرم تا بعد که برگرداندند بهش پس میدیم اون داره الا اما نخواست و گفت نمیخوام از اون بگیرم و عصر دیدم داره یواشکی با تلفنش حرف میزنه و کمک میخواست واسه گرفتن اون پول حتی میگفت چک و سفته هم میدم شک کردم رفتم نزدیکش صدا دختر رو شنیدم دیگه نمیتونم تحمل کنم با خودم گفتم اگر باردار بودم بچه ام میندازم ازش خواستم بگه پای تلفن کی گفت خسته ام نکن تو حساس شدی دوستم بود میخوای باهاش حرف بزنب
گفتم اره گفت پس ابروی من چی میشه مبگه رنش بهش شک داره دست انداختم گردنش گفتم امیر ما با سختی ازداواج کردیم من عاشق توام تو عاشقم بودی هنوزم هستی؟گفت اره و رفت حمام بخدا دارم میسوزم حتی نمیتونم گریه کنم کاش خانه خودمان بودیم حتی راضی به مشاوره رفتن نیست میگه کار ادم های بیکار من ککار کنم اما مطمئنم باردار باشم میندازمش size]
RE: دارم آب میشوم کاری از من بر نمیاد مطمئنم خیانت در کاره
سلام
عزیزم بهتره اول از همه ارامش خودت را بدست بیاری.
عزیزم یادت باشه که خیلی خوبه ادم عاشق همسرش باشه اما این عشق نباید باعث بسته شدن چشمات بشه و همچنین خیلی اعتماد خوبه اما در حدش و اعتماد کورکورانه فقط به خودت ضربه میزنه.
کاملا شرایطت رو درک می کنم و می دونم که در حال حاضر نمی دونی باید چیکار کنی
بهتره توی مدتی رفت و امد ها و تماس های همسرت رو تحت نظر بگیری بدون اینکه بهش گیر بدی.
مطمئن باش مردا توی جواب پس دادن خیلی راحت دروغ هم میگن
پس باید خیلی مهارت بخرج بدی.و فهمیدنش زمان بره.
توکل کن به خدا
امیدوارم که همه چیز مشخص بشه.
RE: دارم آب میشوم کاری از من بر نمیاد مطمئنم خیانت در کاره
چیزایی که باید بهت میگفتم رو قبلا گفتم،تنها چیزی که الان میتونم بگم اینه که ما ادما انقد اختیار نداریم که به راحتی جون یه انسان هر چند کوچیک،ضعیف و ناتوان رو بگیریم.
RE: دارم آب میشوم کاری از من بر نمیاد مطمئنم خیانت در کاره
عزیز من این همه گفتیم اشتباه کردید عروسی را خودتون گرفتید
اشتباه کردید این همه کمک مالی کردید خونه خریدید ماشین دادید و ...
باز میگی از برادرم قرض کنم بدم شوهرم بده ...
شما فقط یه جا میخواستید که حرف بزنید. در جواب پست دوستان فقط ی سری درد دل میکنید و ...
به جوابها دقت کن. به راه حال ها فکر کن
اینقد آویزون نباش. منت نکش ...... با پول شوهرت برنمیگرده
RE: دارم آب میشوم کاری از من بر نمیاد مطمئنم خیانت در کاره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط شب نم
عزیز من این همه گفتیم اشتباه کردید عروسی را خودتون گرفتید
اشتباه کردید این همه کمک مالی کردید خونه خریدید ماشین دادید و ...
باز میگی از برادرم قرض کنم بدم شوهرم بده ...
شما فقط یه جا میخواستید که حرف بزنید. در جواب پست دوستان فقط ی سری درد دل میکنید و ...
[size=large]به جوابها دقت کن. به راه حال ها فکر کن
[size=large]اینقد آویزون نباش. منت نکش ...... با پول شوهرت برنمیگرده [/size][/size]
سلام عزیزم منم با شب نم جان کاملا موافقم ا
گر شوهرت میخواد بره بگذار تا بره تا وقتی برای نگه داشتنش متوصل بشی به کوچک کردن شخصیتت به چشمش نمیای دیده نمی شی
عزیزکم اگر بارداری پس به دوران بارداریت فکر کن مادر من میگه دوران بارداری شیرینترین دوران برای یک مادر پس تلخش نکن تازه برگ برنده دست تو با کمی سیاست زنانه میتونی شوهرت و علاقه ان به خودت برگردانی خدا به تو الا یک امانتی کوچلو یک فرشته معصوم داده پس امانت دار خوبی باش و به نقاط مثبت خودت فکر کن نقاط مثبتی که تو داری و ان خانم نداره
منم برات دعا میکنم تا مشگلت حل بشه :72:
عزیزم شاید دادن این پست در اینجا بی مفهوم باشه اما من وقتی خیلی احساس دلتمگی میکنم میرم پیش بابام :311: اخه من بابی هستم بعد بابام برام این شعر میخونه من دلم ارام میشه
خدا کنه برای شما موثر باشه
لالا یت می کنم خوابت نمیاد
بزرگت کردم و یادت نمیاد
الا لا لا تو را دارم
چرا از بی کسی نالم ؟
لالالالاگل آلاله رنگم
لالالالا رفیق روز تنگم
خوابت کنم من
علی گویم و بیدارت کنم من
گل سرخ منی زنده بمونی
ز عشقت می کنم من باغبونی
تو که تا غنچه ای بویی نداری
همین که گل شدی از دیگرونی
لالالالا گلم باشی تو درمون دلم باشی
بمونی مونسم باشی به
وقت پیری عصای دستم باشی
یه وقت بیدار نشی از خواب قصه
یه وقت پا نزاری تو شهر غصه
لالایی کن مامان چشماش بیداره
مثل هر شب لولو پشت دیواره
لالالالا گلم باشی
انیس و مونسم باشی
بیارین تشت و آفتابه
بشورین روی شهزاده
که شاهزاده خداداده
همون اسمش خداداده
[/align]
RE: دارم آب میشوم کاری از من بر نمیاد مطمئنم خیانت در کاره
با سلام
نمیدانم انتقاد کردن در این تالار از همین تالار هم ازاده یا نه به من گفتند حالا که نمیتونی بری مشاوره این تالار کارشناسای خوب و راهنمایهای خوبی میکنن اما واس من دریغ از یک کارشناس شاید فکر کردین مشکل من مهم نیست اما بخدا اینجوری نیست
دارم از بین میرم نمیتونم با کسی حرفی بزنم شوهرم داره از حدش میگذرونه فکر میکنه من نمیفهمم نمیدانم یک گوشی و یک خط دیگه داره زمانی که میاد خانه خاموشش میکنه حتی پیامک هم به ان دختر اشغال داد که به ثابتم نه زنگ بزن نه پیامک حتی اگرگفتند امیر مرده فقط به ان خط زمانای که روشن هست یا اگر خودم از این خط زنگ زدم تو نه به هیچ عنوان
بخدا اگر باردار نبودم صبر نمیکردم طلاق میگرفتم اما شبها همچین خودش واسه خانواده ام لوس میکنه کارای من انجام میده که بهم میگن خوشبحالت. خواهرم رفته که با دختره حرف بزنه فهمیده دکترا را داره توی مشهد میخونه وتهران نیست خواستم از موقعیت استفاده کنم شوهرم برگردونم که قبض ۳۵۰هزار تومانی موبایلش دیدم و فهمیدم باهم روزانه بالای ۵ساعت حرف میزنند در صورتی که با من همان چند ساعتی که منزل اگر در ساعت اداری من تماس بگیرم گرفتم اگر نه که فقط یک تماس انم خوبی کجایی همین با اون چی میگه نمیدانم حالا توروخدااااااااااااااااا به چند تا سؤال من جواب بدید التماستان میکنم
.۱اگر عاشق من بود بخاطر من به خانواده اش پشت کرد هرچند موقتی پس چرا حالابه من خیانت میکنه
.۲اگر عاشق ان شده چرا بچه خواست پافشاری میکرد (البته از خواهرش شنیدم که پدرش گفته ارزوم دیدن بچه امیر کی میخواد پدر بشه پس)
.۳ چرا با من اینکارو میکنه و نقش بازی میکنه منی که حتی جشن عروسی کوچکی گرفتم از همه خریدهای عروسی گذشتم و کلی ساپورتش کردم والا هم مدعی که هنوزم بدون من نمیتونه زندگی کنه اینکار میکنه
من دیشب بر حسب اتفاق ایمیلی که به ان دختره اشغال و نفهم داده بود خواندم نوشته بود من دوستت دارم خودتم میدانی الا شرایط امدن ندارم من بیشتر از تو دلتنگتم میدانم انجا غریبی وتنها اما خدا داری امام رضا پیشته من به داشتنت افتخار میکنم و.....
باور کنید داشتم خفه میشدم عکس دختر دیدم تو ایمیل همسرم نمیتونم نا حق بگم قشنگ بود مطمئنا"میتونه انتخاب بهتری داشته باشه حتی نوشته بود اگر خواستم شوهر کنم با کسی میکنم که کمتر از تو دوستش داشته باشم تا تورو از دست ندهم
من با این بچه چکار کنم با خودم زندگیم باور میکنید شدم ۴۵کیلو دکترم گفته اگر روحیه ام بد باشه بچه ام پیش فعال میشه تصمیم داشتم سقطش کنم نتونستم شبها امیر باهاش حرف میزنه اینکاراش من گیج کرده بهم بگید مشکل همسرم چیه چرا دوگانه شده هم اون هم من میشه ؟
امیدوارم یک اینبار کارشناسای این تالار جواب منم بدن همینطور دوستای همراه و کوشای خوبم
RE: دارم آب میشوم کاری از من بر نمیاد مطمئنم خیانت در کاره
عزیزم برو مشاوره حضوری
اینجا خوبه اما نه به تنهایی
و تازه کار تو ریشه ای و اورژانسیه
یه کمک درست حسابی میخوای
RE: دارم آب میشوم کاری از من بر نمیاد مطمئنم خیانت در کاره
سلام هستي جان خوبي؟ ميدونم كه خوب نيستي
عزيزم چرا نميشيني با شوهرت صحبت كني؟بهش بگي ايميل ديدم قبض موبايل ديدم حتي دختره رو ديدم
داد و بيداد راه ننداز...عين دو تا ادم عاقل حرف بزنيد
از احساست بگو و نهايتا بگو ما هركدوم واسه ادامه اين زندگي مختاريم و ازاديم كه راه ديگه اي رو بريم من تو رو زندوني نميكنيم اما از دورويي بدم مياد صادقانه بگو هدفت چيه تا منم از سردرگمي در بيام و تصميم واسه ايندم بگيرم
به خدا جز اينكه باهم حرف بزنيد راه بهتري نيست
RE: دارم آب میشوم کاری از من بر نمیاد مطمئنم خیانت در کاره
سلام میدانم که الا باید حضوری برم پیش روانشناس اما عزیزم تو نوشته قبلم گفتم که شرایطم اصلا جور نیست به چند دلیل
اول که شوهرم نمیاد به هیچ عنوان بارها امتحان کردم میگه مگه دیوانه ایم من خودم یک پا روانشناسم بعد هم ما مشگلی نداریم
دوم هم شرایط الا دکتر به من استراحت مطلق داده و حتی از محل کارم مرخصی استعلاجی گرفتم گفتم که من وزنم شده چهل و پنج کیلو با قد بالای صدوهفتاد و پنج
بخدا دیشب انتقدر باهاش حرف زدم که قول داد با اون دختره اشغال بهم بزنه و مرخصی بگیره بریم مسافرت البته الا نه ماه های بعددی که من بهتر بشم اما یقین دارم که قولش مثل قول های قبلیش تو خالی
کاش فقط میگفت چرا اینکار میکنه و من از چی براش کم گذاشتم ای کاش میگفت :323:
RE: دارم آب میشوم کاری از من بر نمیاد مطمئنم خیانت در کاره
[size=medium][color=#C71585]
سلام عزیزم
درکت میکنم که چه روزای بدی داری میگذرونی اما عزیزکم مرگ یک بار شیون یکبار بگو و خودت خلاص کن
هستی جان تو الا باید به فکر ان فرشته کوچولوی درونت باشی که داره شکل میگیره و میخواد پا به عرصه این دنیایی بزرگ بزاره باید به شوهرت بگی همه چی .باید ان تکلیف خودش و تو و اون نفر سوم مشخص کنه
دلم میخواد خدا قدرتی به من میداد پوست این مردای اینجوری غلفتی میکندم میدادم دست زنش
امیدوارم آرامش به تو روی بیاره و شوهرا قدر این صبر و گذشت تو بفهمه