RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ourconsult
کسی که قصد ازدواج چند سال بعد را داشته باشد آشنائیش اگر هم در ظاهر به نام ازدواج باشد در باطن قصد ازدواج ندارد و هدفش ارتباط و صحبت با جنس مخالف برای تامین نیازهایش خواهد بود چراکه لزومی ندارد از هم اکنون برای چند سال بعد اقدام کنند .
بسیار زیبــــــــــــا:104: :104: :104:
فکر نمیکنید شما زیادی ساده لوحید؟ از کجا معلوم که همه ی اینها یه فیلم نباشه؟!:324:
شما از کجا اینقدر مطمئنید که ایشون به خانوادش گفته !تازه پدرشونم اومده تحقیقو اینحرفها...!
اون هم کسی که 6 سال دیگه قصد ازدواج داره نه الان!:300:
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farnaz1
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ourconsult
کسی که قصد ازدواج چند سال بعد را داشته باشد آشنائیش اگر هم در ظاهر به نام ازدواج باشد در باطن قصد ازدواج ندارد و هدفش ارتباط و صحبت با جنس مخالف برای تامین نیازهایش خواهد بود چراکه لزومی ندارد از هم اکنون برای چند سال بعد اقدام کنند .
بسیار زیبــــــــــــا:104: :104: :104:
فکر نمیکنید شما زیادی ساده لوحید؟ از کجا معلوم که همه ی اینها یه فیلم نباشه؟!:324:
شما از کجا اینقدر مطمئنید که ایشون به خانوادش گفته !تازه پدرشونم اومده تحقیقو اینحرفها...!
اون هم کسی که 6 سال دیگه قصد ازدواج داره نه الان!:300:
پدر ایشون اومده با پدر من حرف زده ...و پدرمم از اون موقه متوجه رابطه ی ما شد
من می خواستم ۶ سال بعد ازدواج کنم نه اون اقا ..خودش توی نامزد کردن و اینا عجله هم داشت
ولی هنوز شرایطش رو نداشت:(
ای کاش حرفاش دروغ بود که من راحت رابطه رو قطع می کردم:302:
اگر قصد بدی داشت این همه اصرار نمی کرد که به خانوادم بگم:( وخودش هم نمی کفت:(
با این شرایط روحی و تنها به خاطر نداشتن شرایط خیلی جدایی برام سخته:(
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
دوست خوبم
من مجددا می گم بزار بیان خواستگاری
این جوری جای هیچ تردید و پشیمونی احتمالی باقی نمی مونه
اگه بخواد گولت بزنه خوب می پیچونه و نمیان
اگه واقعا اکی باشه خوب خوبه
اگه شما الان نمی خوای ازدواج کنی به نظر من رابطه رو قطع کن و بزار اون پسر بره دنبال سرنوشتش
به نظر می رسه یکم نسبت به آینده استرس داری
به خدا توکل کن و اجازه بده بیان خواستگاری
گاهی پدر و مادرها چیزاییو می بینن که ما نمی بینیم
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
ببخشید!! شما که یه دخترین بهانتون چیه برای اینکه تا6 سال دیگه نمیخواین ازدواج کنین و فراهم نبودن شرایطتون؟!:303:
اگر شرایطی فراهم نباشه از طرف آقا پسره نه شما!شما که مسئولیت چرخوندن چرخ زندگیتون روندارین! آقا مسئولن.
اگر واقعا خانواده ها در جریانن که خب اونا خودشون میدونن چیکار کنن برای اینکه شما بهم برسید.میتونید نامزد بشید و بعد با کمک کردن و دلسوزی خانواده ها این وصلت رو هر چه زودتر انجام بدین و با امکانات نه چندان عالی برین سر خونه زندگیتون.البته بعد از چند سال نامزدی و عقدتون.
اینجوری حداقل میدونین که مال هم هستین و همش دغدغه ندارین.
در غیر اینصورت قطع این رابطه به صلاح شماست عزیزم.:305:
بعضی آدما حتی بعد از 1ماه تورابطه ،تغییر عقیده میدن و رنگ عوض میکنن حالا شما چطور میخوای بفهمی که این آقا بعد از 6 سال هنوز رو حرفشون هستند و تغییر عقیده نمیدن؟!
یه نمونش خواهر خودم که 7 سال! به پای یک نامرد نشست به بهانه ی فراهم نبودن شرایط و اینکه اون میخواست با فراهم کردن بهترین امکانات پا جلو بزاره آخرش آقا پسر چیکار کرد؟به خواهرم داشت تو آخرین سالهایی که موعد اومدنش به خواستگاری خواهرم بود خیانت میکرد ولی خواهرم غافل بود اون پسر بعد از 7 سال دیگه هیچ سراغی از خواهرم نگرفت و در همان سال با دختر دیگه ای ازدواج کرد.و خواهرم هم که عمرشو به پای اون نامرد گذاشته بود دیگه هیچ وقت ازدواج نکرد...:323:
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farnaz1
ببخشید!! شما که یه دخترین بهانتون چیه برای اینکه تا6 سال دیگه نمیخواین ازدواج کنین و فراهم نبودن شرایطتون؟!:303:
اگر شرایطی فراهم نباشه از طرف آقا پسره نه شما!شما که مسئولیت چرخوندن چرخ زندگیتون روندارین! آقا مسئولن.
اگر واقعا خانواده ها در جریانن که خب اونا خودشون میدونن چیکار کنن برای اینکه شما بهم برسید.میتونید نامزد بشید و بعد با کمک کردن و دلسوزی خانواده ها این وصلت رو هر چه زودتر انجام بدین و با امکانات نه چندان عالی برین سر خونه زندگیتون.البته بعد از چند سال نامزدی و عقدتون.
اینجوری حداقل میدونین که مال هم هستین و همش دغدغه ندارین.
در غیر اینصورت قطع این رابطه به صلاح شماست عزیزم.:305:
بعضی آدما حتی بعد از 1ماه تورابطه ،تغییر عقیده میدن و رنگ عوض میکنن حالا شما چطور میخوای بفهمی که این آقا بعد از 6 سال هنوز رو حرفشون هستند و تغییر عقیده نمیدن؟!
یه نمونش خواهر خودم که 7 سال! به پای یک نامرد نشست به بهانه ی فراهم نبودن شرایط و اینکه اون میخواست با فراهم کردن بهترین امکانات پا جلو بزاره آخرش آقا پسر چیکار کرد؟به خواهرم داشت تو آخرین سالهایی که موعد اومدنش به خواستگاری خواهرم بود خیانت میکرد ولی خواهرم غافل بود اون پسر بعد از 7 سال دیگه هیچ سراغی از خواهرم نگرفت و در همان سال با دختر دیگه ای ازدواج کرد.و خواهرم هم که عمرشو به پای اون نامرد گذاشته بود دیگه هیچ وقت ازدواج نکرد...:323:
ممنون از راهنمایی همه ی دوستان و شما فرزانه خانوم:)
من راستش دلم می خواد موقعی ازدواج کنم که به کار مشغول شده باشم و از همه نظرمستقل شده باشم
راستش حرفاتون خیلی مفید بود من تصمیم گرفتن که رابطم رو به تدریج ضعیف و نهایاتا قطع کنم که هم ضربه نخوریم هم اینکه ایشون به کار درسشون برسن منم همین طور البته و اگر شرایطش رو بدست اوردن و باز همدیگرو بعد ۵ سال خواستیم پا پیش بزارن
البته بگم که ما توی این ۴ سال همدیگر و به صورت حضوری کم دیدم چون من بدون خواستگاری نامزد کردن دوست نداشتم با ایشون قرارا بزارم و ارتباط ما اس ام اس وچت...
که میخوایم اینارو هم کم کم بزاریم کنار
به نظر شما ایرادی نداره که تدریجی کنار بزایم ؟:)چون یکدفعه قطع کردن خیلی سخته:) و واقعا هم تا الان تونستیم عملیش کنیم به کمک خدا و هین طور کم داره میشه
فقط ترس دارم ازینکه من یا ایشون بعد ۵ سال یکیمون نظرش عوض بشه:( ای کاش اگر قرار این رابطه سرد بشه یک طرفه نباشه:(نه اینکه یکیمون منتظر شه شرایط فراهم شه یکی ازدواج کنه:(
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
»اشکالی نداره تدریجی ... ؟می ترسم بعد 5 سال ازدواج کرده باشه.«
اینها نشونه های وابستگیه.
پ.ن:با موبایل اومدم نه تشکر نه نقل قول نه رتبه دارم برای شمام همینطوره یا نه؟
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
»اشکالی نداره تدریجی ... ؟می ترسم بعد 5 سال ازدواج کرده باشه.«
اینها نشونه های وابستگیه.
پ.ن:با موبایل اومدم نه تشکر نه نقل قول نه رتبه دارم برای شمام همینطوره یا نه؟
بله درسنه:)
ممنون از کمکتون واقعا کمکم کردید:72:
بله متاسفانه بدون اینکه متوجه عواقب این دوستی باشم ادامش دادم وحالت وابسته شدم:(
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
عزیزمن فرزانه نیستم فرناز هستم.
خواهش میکنم . فقط خواستم یه نمونشو که خودم دیدم وخواهرمه وجلوچشم خودمه روبه شما دوست عزیز گوشزدکرده باشم.:324:
اگر شما به مستقل بودن فکرمیکنید پس بهترین راه اینه که نه تنها به این پسر بلکه به هیچ مورد دیگه ای حتی فکر هم نکنید و دست نگه دارید و فقط به فکر درس و کار خود باشید.:303:
البته این طرزفکرشما بیشترشبیه طرزفکرپسراست که میخوان همه چی فراهم باشه بعد ازدواج کنن!!!
شما میتونید در کنار ازدواج هم به درس و کار مشغول باشید.
بهرحال توصیه ی من به شما اینه که ابتدا هردو با خانواده هاتون مشورت کنید ببینین اونها صلاح شما رو در چی میدونن.ولی اگر سعی کنید انقدر به خودتون سخت نگیرید میتونید همین الان حتی نامزد بشید.
ولی اگر چنانچه بامخالفت خانواده هاروبرو شدید و یا هنوز هم همان طرز فکر رو دارید حتی ذره ای بهش فکرنکنید.
اینکه رابطه داره کموکمتر میشه این خیلی خوبه تا اینکه کاملا قطع بشه درصورتیکه راهکارهای بالا کارساز نبوده باشه قطع اینرابطه فقط و فقط به نفع شماست اگر میخواید مث خواهرمن بعدها دچار افسردگی نشید و یا موقعیت های خوب دیگتون رو بخاطرش از دست ندید.
شادوپیروزباشی خواهرگلم:72:
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط farnaz1
عزیزمن فرزانه نیستم فرناز هستم.
خواهش میکنم . فقط خواستم یه نمونشو که خودم دیدم وخواهرمه وجلوچشم خودمه روبه شما دوست عزیز گوشزدکرده باشم.:324:
اگر شما به مستقل بودن فکرمیکنید پس بهترین راه اینه که نه تنها به این پسر بلکه به هیچ مورد دیگه ای حتی فکر هم نکنید و دست نگه دارید و فقط به فکر درس و کار خود باشید.:303:
البته این طرزفکرشما بیشترشبیه طرزفکرپسراست که میخوان همه چی فراهم باشه بعد ازدواج کنن!!!
شما میتونید در کنار ازدواج هم به درس و کار مشغول باشید.
بهرحال توصیه ی من به شما اینه که ابتدا هردو با خانواده هاتون مشورت کنید ببینین اونها صلاح شما رو در چی میدونن.ولی اگر سعی کنید انقدر به خودتون سخت نگیرید میتونید همین الان حتی نامزد بشید.
ولی اگر چنانچه بامخالفت خانواده هاروبرو شدید و یا هنوز هم همان طرز فکر رو دارید حتی ذره ای بهش فکرنکنید.
اینکه رابطه داره کموکمتر میشه این خیلی خوبه تا اینکه کاملا قطع بشه درصورتیکه راهکارهای بالا کارساز نبوده باشه قطع اینرابطه فقط و فقط به نفع شماست اگر میخواید مث خواهرمن بعدها دچار افسردگی نشید و یا موقعیت های خوب دیگتون رو بخاطرش از دست ندید.
شادوپیروزباشی خواهرگلم:72:
ممنون از راهنماییتون فرناز خانوم
فقط ممکنه دلیل این حرفتون رو هم بگید؟:) چه اشکالی داره مگه ادم نیازهاشو برای ازدواج به حداقل برسونه
که عشقش از روی نیاز نباشه؟
RE: از ادامه ی رابطه می ترسم
نه عزیزم من نمیگم اشکال داره.ولی اگر قرار باشه آدم در کنار درس و کار و پیشرفتش به امید یه نفر باشه و به مرور زمان اونقدر به طرف وابسته میشه که جدایی از اون براش جزو محالاته.حتی اگر زیاد وابسته هم نباشه بازم یه امیدی در دلش به اون خواهد داشت.
مااز آینده و اتفاقاتی که قراره بیفته خبر که نداریم و وقتیکه با اون طرف ازدواج نکنیم حالا به هردلیلی،خودمونیم که شکست میخوریم.برای این اینحرفوزدم که در دلت به امید کسی نباشی.مگر اینکه خواستگاری بصورت سنتی که همون لحظه طی مراحلی میتونید شناخت از هم پیدا کنید.
حالاشما چه کردید؟برای این مشکلتون با خانواده هاتون مشورت میکنید یا نه؟:72: