RE: کدام مهارات رفتاری در مقابل این رفتار استادم مناسب است که بکار گیرم ؟
سلام !
میگین بیخیال شو من بیخیالش شدم دوباره اومد به من گیرررررسه پیچ داد!:324::324:دوستام میگن میخواسته انتقام اون حرف های که بهش زدی رابگیره!!!(ازش بدم میاد)باورکنین ایندفعه اولین باری بودکه نتونستم جوابش رابدم:302::302:
تا5ساعت ناراحت بودم دیگه کلان بخوادسرکلاس هرچی بگه من جوابش رانمیدم چه درست بگه چه اشتباه:46:شایدبیخیالم شه
دوستام میگن هنوزمونده بازم بازهم حالت رامیگیره
نمیدونم چکارش کنم
RE: چرافک میکنن شهرستانی ها عقب افتاده اند
سلام srr72،
ببین دوست من.
دو حالت هست.
حالت اول: استاد شما واقعاً دید خوبی نسبت به شهرستانی ها ندارد.
خب طرز تفکرش اشتباه است. ولی از دست شما هم کاری بر نمی آید. یعنی شما نه موظف هستی که طرز تفکر او رو تغییر بدهی، و نه در جایگاهی هستی که این کار رو بکنی.
شما بنشین سر کلاس، همیشه محترمانه صحبت کن، شخصیت خودت رو به او نشان بده. سعی کن با رفتارت به او ثابت کنی که فکرش اشتباه است، و نه با جواب دادن و یا سرزبانی صحبت کردن.
اصولاً همیشه سعی کن با رفتار صحیح و سنجیده، به بقیه نشان بدهی که با شخصیت هستی.
و دیگر تو مسئول افکار دیگران نیستی!
حالت دوم: استاد شما دید بدی نسبت به شهرستانی ها ندارد. بلکه شما به هر دلیلی چنین احساسی کردی.
حالا به هر دلیلی (شاید شایعاتی که بین دوستان پیچیده) شما فکر می کنی که استاد افکارش اینطوری هست. پس خواسته یا ناخواسته ذهنت آلوده شده به افکاری که اشتباه هستند. حالا استاد هر کاری هم بکند و هر حرفی بزند، شما برداشت اشتباه می کنی.
می دانی چرا این فکر رو کردم؟
چون گفتی:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط srr72
مثلابحث درموردیه شرکت بزرگ آمریکایی بود بهش گفتم اینجوری واون جوری گفت مگه فک نمیکردم اسمش راشنیده باشی چه برسه این همه اطلاعات داشته باشی:311:
من اصلاً در این حرف قصد بدی نمی بینم!
و حتی استاد با این حرف کلی شما رو تشویق کرده!
و من هم شما رو تشویق می کنم! آفرین که اطلاعات عمومی خوبی داری که باعث شده استادت تحسینت کند!
حالا یا او واقعاً انتظار نداشته که یک دختر همسن شما چنین مسئله ای رو بداند،
و یا اینکه با این حرفش خواسته ارزش دانسته های شما رو زیاد جلوه بدهد.
در هر دو حالت از شما تشویق کرده و خواسته انرژی مثبت به شما منتقل کند.
حالا کمی روی حرفهای استاد فکر کن.
سعی کن مدتی با عینک خوش بینی به او نگاه کنی.
اگر این کار رو بکنی، چه حالت اول درست باشد، چه حالت دوم، شما دنیا رو خیلی زیباتر خواهی دید. آدم خوش بین حتی وقتی انرژی منفی بگیرد، انرژی مثبت پخش می کند.
آدم بدبین، حتی انرژی مثبت رو هم تبدیل به انرژی منفی می کند.
اگر باز هم سوال داشتی بنویس.
موفق باشی.
RE: کدام مهارات رفتاری در مقابل این رفتار استادم مناسب است که بکار گیرم ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط srr72
سلام !
میگین بیخیال شو من بیخیالش شدم دوباره اومد به من گیرررررسه پیچ داد!:324::324:دوستام میگن میخواسته انتقام اون حرف های که بهش زدی رابگیره!!!(ازش بدم میاد)باورکنین ایندفعه اولین باری بودکه نتونستم جوابش رابدم:302::302:
تا5ساعت ناراحت بودم دیگه کلان بخوادسرکلاس هرچی بگه من جوابش رانمیدم چه درست بگه چه اشتباه:46:شایدبیخیالم شه
دوستام میگن هنوزمونده بازم بازهم حالت رامیگیره
نمیدونم چکارش کنم
دوست من
روز پنجم ورود به دانشگاهم (يكي از دانشكده هاي دانشگاه تهران)يكي از اساتيدم كه الان بسيار نور چشم من هستند براي درسي پايه وارد شدن و با كلماتي شبيه شليك گلوله يكي يكي بچه ها رو مي تونم بگم ناك اوت كردن تا رسيدن به من:
شما چرا اومدين اين رشته؟(ما همه دانشجوياني بوديم كه با ليسانس هاي غير مرتبط اومده بوديم)من دلايلم رو گفتم و استاد مجاب شد و سر تفنگشو پايين آورد.
لازمه چن تا چيزو به تو دوست نازنين بگم:
ما چرا ميريم سر كلاس ميشينيم؟
كه چيز تازه اي بياموزيم .فارغ از اين كه مخاطبمون چه استاد و چه همكلاس ها راجع به ما چه فكر ميكنن.هدف ما از ورود به فضاي آموزشي در وهله اول اينه.منم مثه تو شهرستاني ام در دانشگاهي درس خوندم كه چه شهرستاني بودي و چه از دانشگاهي غير تهران اومده بودي در ابتدا به صلاحيت تحصيليت شك ميشد .
2.من اونقدر كار و درس داشتم و اونقدر عين ماركوپولو ميرفتم مي اومدم كه برام مهم نبود درباره ام چي فكر كنن اما سر انجام فهميدم كه مورد تاييدم اونم از جانب كساني كه برام بسيار ارزشمند بودن.استادام.اين كار از راه هديه دادن و تملق و ساعت ها تو اطاق استاد نشستن به دست نيومد . من عصر يا صبح به كلاس مي اومدم و شب برمي گشتم.تنها سعي كردم تلاش كنم صندلي كه روش نشستم صندلي يه دانشجو باشه نه بيشتر و نه كمتر. پس تو هم تا حد ممكن تلاش كن. براي جايگاهت نه براي نظر ديگران.
3.همه استادان ما خدايان بلامنازع معرفت و اخلاق نيستن. اونا متخصصين آكادميك رشته اي ان كه توش استاد شدن.معرفت بخش مهمي يه كه داره بي صدا در بسياري از رشته ها فراموش ميشه.اگر استاد دانش داشت اما خرد و معرفت استادي نداشت و بهت با پيشداوري هايي مثه: شهرستاني بودن.. دختر يا پسر بودن و.. و.. نگاه كرد تو نبايد هدف اصليتو كه علت حضورت در اون كلاسه فراموش كني.
4. و آخرهمه تهديد هايي كه تو زندگي ما هستن يه جور فرصت ان.. فرصت هايي براي شناخت : اول محدويت هاي خودمون كه كي و چطور مي رنجيم و مي شكنيم و طاقت چقدر بارو داريم و فرصت هايي براي شناختن محدوديت هاي اجتماعمون اگه اينجوري بدنيا نگاه كني.. اونقدر سخت نيست..