RE: دوباره من و مسایل جدیدم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sahra100
SCI برادر خوبم سلام
واقعا" از دست نمیدم .؟
نه واقعا از دست نمي ديد! تازه داريد به دست مي آريد...
اما هرگز فراموش نكنيد:
1. قوانين جديد خونه رو توافق كنيد
2. در اين دوران ارتباطات شما با خانواده خودتون احتمالا بيشتر مي شه، اولويت شما شوهرتونه و بايد آسودگي شما و ايشون و آرامش خونه با رفتاري جرات مندانه حفظ بشه
3. شوهر شما هميشه اولويت اول شماست...
سنم خیلی واسه بچه دار شدن کم نیست؟؟
نه خيلي هم مناسبه..
کارم چیکار کنم ؟
بعد از مدتي مرخصي مي گيريد. و بعد از زايمان ادامه مي ديد... به همين راحتي
نشد هم كلا خارج مي شيد و بعدا ادامه مي ديد
درسم چی میشه؟
درستون رو ادامه مي ديد.. امسال نشد سال ديگه!
استرس اتاق عمل دوران بارداری؟
اوه.. اشتياق زايمان و ديدار با كوچولويي كه قراره بياد رو باهاش عوض كن...
بعد بدنیا اومدنش چجوری باید بزرگش کنم ؟
هر آن كس كه دندان دهد نان دهد... خدا هست، شما هستي و شوهرت هم هست! و دوتايي خدا رو شكر سالم و سلامت... بزرگ مي شه خانم!
اینکه همش کنارم هست چیکار کنم ؟
لذت ببر!
جوونیم به هدر نمیره؟
به هيچ وجه.. به هيچ وجه... به هيچ وجه
يه رفيق پيدا مي كنيد، يه دوست خوب كوچولو! خيلي بستگي داره كه به عنوان يك انسان و دوست نگاهش كنيد و يا مزاحم! اگر به عنوان يك انسان نگاهش كنيد و عاشقش باشيد نه تنها مزاحم نيست، نه تنها جووني شما هدر نمي ره بلكه جووني شما رو چند برابر مي كنه..
ادم نا شکری نیستم از خدام خیلی ممنونم که بهمون لطف کرده و این هدیرو بهمون داده ولی این استرس ها دست خودم نیست
میشه بهم را حل بدید؟
ببينيد براي زندگي شما وجود اين آقا يا خانم لازم بود. حالا هر زماني كه مي خواستن تشريف بيارن، استرس تشريف فرمايي ايشون و شرفيابي شما دو نفر خدمتشون شما رو اذيت مي كرد.. خب كم چيزي نيست! و طبيعتا شما در دوره بارداري بايد آرامشهاي بيشتري داشته باشيد و زندگي رو ساده تر و با چالش كمتري سپري كنيد
حتما در تجهيزات و الزامات دوره بارداريتون يك مشاور روانشناسي هم بگذاريد كه شما رو ببيند و با او صحبت كنيد
به هيچ وجه خانواده ها رو درگير ماجراهاي خونه نكنيد
سعي كنيد تا جائيكه ممكنه مستقل از خانواده ها باشيد
شوهرتون در اولويت اول شماست، اعتبار ايشون رو به هيچ وجه در اين دوره خدشه دار نكنيد
توجه داشته باشيد كه شوهر شما هم بسيار نسبت به شما در اين دوره و توجه شما به خودش حساس خواهد شد
حتما از متخصص زنان خودتون و از طريق سايتهاي تخصصي، از روشهاي ارتباطات جنسي در اين دوران باخبر بشيد
كاملا جرات مندانه رفتار كنيد.. كار شما در اين وادي سخت تر شد و بايد بسيار جرات مند،صريح و قاطع باشيد
سخت نگيريد خواهر عزيزم...
مبارك باشه
RE: دوباره من و مسایل جدیدم
SCI عزیز ممنونم که کنارمید و پاسخ سوالاتم رو زود دادید
حتما" به نکاتی که شما و دوستای خوبم گفتید دقت میکنم و سعی میکنم شوهرم همچنان الویت اول زندگی باشه و اعتبارش حفظ شه
میام از شرایطم میگم لطفا" تنهام نذارید
واقعا" ممنونم
RE: دوباره من و مسایل جدیدم
صحرای گلم... ورود امانت الهی رو به زندگیت تبریک میگم. فقط می خواستم یک نکته که خودم بهش رسیدم بگم...
تولد بچه یک اتفاق نیست. اینطور نیست که مثلا اشتباه کنیم و بچه به دنیا بیاد. پشت تولد هر بچه، یک سرنوشت، یک کتاب مکتوب، یک خواست الهی و یک ماموریت نهفته هست. این قضیه اتقدر ساده نیست که تو بگی الان نمی خواستم 7-8 ماه دیگه بایستی میومد!!!! ... عزیزم! در تمام مواردی که دیدم فرزند ناخواسته ای بدنیا اومده دلیلی داشته و به خیر و صلاح اون خانواده بوده!... پس با لبخند ورود کوچولو رو خوشامد بگو و نگذار استرس مامان، نی نی رو ناراحت کنه....:46:
RE: دوباره من و مسایل جدیدم
سرافراز جان سلام
ممنون که برام نوشتی تو نوشتت حال خاصی بود . خداروشکر میکنم از بابت این هدیه ولی هم شوکم هم نگران که البته از صبح با حرفهای دوستای هربونم تو اینجا خیلی ارامشم بیشتر شده ولی این تغییر نقش هم نگران و ناراحتم میکنه هم خوشحالم . خوشحالم میکنه که خدا این لیاقت رو بهم داده که والاترین موجودش رو شکل بدم و ناراحت و نگرانم که این دوران رو چجوری میگذرونم ؟ بچم سالم؟ میمونه؟و .... بعد بدنیا اومدنش دست و پام بسته میشه اسمم میشه مامان یجور حس پیری انگار بهم دست میده نمیدونم چجوری باید بگم حسم ولی در هر حال خدارو واقعا" شاکرم
RE: دوباره من و مسایل جدیدم
واااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااای
سلام صحرا جون، سلام مامان مهربون
:43:
به خدا یه جوری شدم خوندم بارداری، اینقدر این چند روز تحت فشار بودم که نمیومدم تاپیکتو بخونم
صحرا جون، میگن دعای مامانها که باردارن خیلی گیراست
برای هممون دعا کن
برای زندگی خودت و اون کوچولوی خوردنی هم بیشتر از همه
برات یک دنیا خوشحالم
احساس خاله شدن خیلی باحالههههههههههه :311:
ووووووووووووی
جیگرشو بخورم
:227:
RE: دوباره من و مسایل جدیدم
سلام
صحرا جان واقعا به شما وشوهرتون تبريك ميگم
مطمئن باش خدا ميدونسته كه از پسش برمياييد براي همين اين كوچولو را هديه كرده
مباركتون باشه :310:
RE: دوباره من و مسایل جدیدم
شمیم عزیزم سلام
ممنون از تبریکت . امیدوارم هرچه زودتر این ارامش به جمعتون برگرده و مطمینم تو این قدر قدرت داری که دوباره همه چیو اروم و روبراه کنی . واسه همتون خیلی دعا میکنم و به فکرتونم . ممنون که به تاپیکم میای و تنهام نمیذاری :46:
تنهای نا امید عزیز اول از همه ممنونم از ابراز لطفت و محبتت بعدم امیدوارم هیچوقت مثل نام کاربریت نباشی که یه دنیا غم به ادم میده :43:
RE: دوباره من و مسایل جدیدم
دوستای خوبم سلام
یه راهنمایی میخوام ازتون . در جریان قطع رابطه ما با خانواده هامون فکر کنم بودید الان من هنوز بارداریم به مادر و پدرم نگفتم واین خبر و دوست دارم کنار همسرم بدم همسرمم از وقتی فهمیده بادارم بهچ عنوان بحث نمیکنه باهام
باهاش صحبت کردم که این خبرو باهم بدیم میگه تو خودت تنها برو بگو بعد یک هفته یه بنامه میذاریم منم میام باهات اونجا . من جوابی ندادم و نمیخوام تحت فشار بذارمش ولی اگه بگم توام باید بیای میاد باهام الان ولی این کار درست؟ تنها رفتنم درسته؟ ...
و موضوع دوم رابطه با فامیل که ما عاشوراها همیشه مراسم داریم و همه هستن حالا همسرم از الان داره میگه من یهو نمیتونم بیام روز عاشورا اونجا ازم نخواه بعدم تا وقتی کارم درست نشده نمیخوام برخوردی داشته باشم حالا بنظر شما من چه برخوردی واسه این دوتا موضوع داشته باشم؟ از طرفیم تو فامیل نمی خوام فکر کنن من همسرم مشکل داریم و من تو این مسایل باردار شدم لطفا" بهم کمک کنید
RE: دوباره من و مسایل جدیدم
به نظر من بهترین کار اینه که همون روز عاشورا که شلوغه و مراسم دارین بیاد، هم بدون دلیل نیست که خجالت بکشه و روش نشه ،هم پیش فامیل خوبه.
الان رو بزار طبق نظر خودش، بگو باشه پس من خودم الان تنهایی میرم اما روز عاشورا رو بیا باهم بریم.
RE: دوباره من و مسایل جدیدم
اخه روز عاشورا براش خیلی سخته فکر کنم چون هی همه میگن چه خبر چیکار میکنی ناراحت میشه و اصلا" دوست نداره اونجا بیاد پس چیکار کنم