RE: ~ فقط 1 هفته وقت دارم ~
جاذبه عزیز میدونی اگه یک مرد میومد اینجا وبرخلاف همه راهنمایی های ارزنده همش حرفهای خودشو تکرار میکرد و
این چنین ازشرایط بد واصلاح ناپذیر زندگیش حرف می زد ما خانوما چی فکر می کردیم؟همگی اولین چیزی که به ذهنشون خطور می کرد این بود که طرف زیر سرش بلند شده ، یکی رو نشون کرده وحالا داره توجیه می کنه وگرنه هممون می دونیم کاری نیست که نشد داشته باشه وهر زندگی قابل تغییر هست به شرطی که حداقل یکیشون
اراده کنه که زندگیشو میسازه!!!
یه کم تو تالار بگرد ببین چه جور زندگیهایی اینجا داشتیم که آخرش همه چی ختم به خیر شده واکنون هم حضور دارند آدم از خوندن خاطرات زیباشون غرق لذت میشه.
مشکل شما اینه که جز طلاق به هیچ چیز دیگری فکر نمی کنی حتی به عواقبش!!!!
RE: ~ فقط 1 هفته وقت دارم ~
ضمن اینکه با حرفهای داملا موافقم اما به نظر میرسه شما نسخه خودتون رو پیجیدید
دوستان هرچی میگن شما میگید نه نمیشه فقط جدایی
خوب پس اینجا چکار میکنید؟؟؟
ما که نه خانوادتون رومیتونیم ببینیم نه همسرتون که بهشون بگیم بابا بزارید این خانم جدا شه
عزیزم اگر مطمئنی خوشبختی تو تو جدا شدنته پس اینکارو بکن حتی اگه خانوادت طردت کنن ...برو یک جای دیگه زندگی کن نمیدونم کار کن و خرجتو در بیار تا نیازمند کمک اونها نباشی
میدونی خدا کنه ادم بخواهد یک کاری انجام بده ... دنیا هم جلوش بایستند انجام میده
اما شما هنوز تو شکی .. میگی خانوادم فامیل مردم .....
پس تکلیفت رو با خودت روشن کن
RE: ~ فقط 1 هفته وقت دارم ~
خانومی من درکت می کنم
واقعا هم درکت می کنم
مشکل اینجاس که اون ازدواجی که شما میگی هر روز سورپرایز و هیجان و ... درواقع میشه گفت وجود نداره. اگر هم وجود داره زن و شوهر ساختنش نه اینکه آماده بهشون تحویل داده بشه. اگر شوهر شما مشکل حادی داشت می گفتم حالا که دوستش نداری جدا شو. ولی چون نداره من می گم یه شانس دیگه به زندگیت بده. این بار با رفتار درست. عزیزم میدونم تقصیر شما نیست ولی این که تو زندگی شوهرت احساس می کنه دوستش نداری خیلی وحشتناکه. دروغ ها و ... هم از این سرچشمه می گیره. از این احساس بدش.
من یه پیشنهاد به شما دارم. بشین برای ما بنویس که زندگی ایده آل از نظر تو چیه و هیچی رو هم از قلم ننداز. چون من به شخصه احساس می کنم که چون ازدواجت تحمیلی بوده یه مقدار ایده آلیستی فکر میکنی و شاید در نظرت زندگی که با عشق شروع میشه گل و بلبل هست و هیچکدوم از این مشکلات شما رو نداره. تاپیک های تالار رو بخون که ببینی حتی زندگی هایی که با 4 سال دوستی و عشق و ... شروع شده مشکلات زیادی دارن. مشکلاتی بس فراتر از مشکلات تو. ما نمی خوایم کار پدر و مادرتو تکرار کنیم و تو رو هل بدیم به زندگی. ولی اگر معیارهاتو واسه زندگی مشترک بشناسی و اونهایی که واقع بینانه نیست را حذف کنی حتی اگر جدا شدی بازهم به دردت می خوره. اگر معیار هات ایده آلیستی باشه ترس از این میره که خدایی نکرده در ازدواج بعدی هم سرخورده بشی. اجازه بده افکارت را بشناسیم و کمکت کنیم. بعد تصمیم با خودته هیچکس به تو نمی گه بشین به زور زندگیتو بکن. ما فقط می خوایم جلوی اشتباهای آتی رو بگیریم . باشه؟:72:
RE: ~ فقط 1 هفته وقت دارم ~
وقتی شما دوستان و یاران عزیز که ذهنتون باز و فعاله جدایی رو بیهوده وطلاق رو منع میکنید از پدر مادرم چه انتظاریه.همه میخان آدم چشمشو رو واقعیت ببنده و کوتاه بیاد و بسازه.با کسی که هم کفو اون نیست فقط به این خاطر که طلاق حرومه و استدلالشون اینه که *حیف زندگیتوخراب کنی*. بیاید یه کاری کنیم یکی از دوستامونو با تمام خصوصیات و ویژگیهای اخلاقیش در نظر بگیریم بهتره این فرد از جمله دوستانی باشه که معمولا باهاش سر و سنگین هستیم و صمیمیتی بین شما نیست و خصوصیاتی داره که باب دندون ما نیست ,ببینید میتونید یکچنین فردیو با این ویژگیها بعنوان همسر انتخاب کنید و یه عمر با کسی که در تضاد اخلاقی با شماست وبه نوعی صمیمیت و علاقه ی لازمه در شما وجود نداره زندگی کنید.چون روانشناسها میگن همسر آدم باید مثل بهترین دوست آدم باشه.اینو میدونم که در زندگی برای ایجاد هماهنگیه جسمی و روحی گذشت زمان لازمه و برای موفق شدن باید بردبار بود.منم 2 سال صبر کردم .به نظرم ادامه دادن به یه زندگیه یکنواخت بیهودست و نتیجه ش این میشه که بذز بی اعتمادی رشد میکنه و زن و مرد برای جبران کمبودهاشون مجبورن فقط حسرت بخورن.همیشه طلاق بد و زشت نیست گاهی درسترین راه حله.معیارهای من برای یک زندگیه استاندارد:لیاقت احترام صمیمیت و رفاقت صداقت تفاهم و درک متقابل خلوص نیت خداترس وفاداری تحسین علائق دو طرفه عطوفت و مهربانی احترام و اعتماد غم خواری سازگاری ادب و نزاکت سخاوت :وقتی منم این خصوصیات رو در مرد زندگیم جستجو میکنم و فقط به 2 مورد ازینها دست پیدا میکنم میتونم ادامه بدم؟ احتمالا منم زن خوبی برای اون نیستم و نتونستم اونجور که باید و شاید راضیش کنم اما اونم هیچوقت سعی نکرد دل منو بدست بیاره.اصلا با این روش که مرد رو طبق میل خودمون تربیت کنیم موافق نیستم من نهایت در چند تا مورد کوچیک بهش کنم مثلا ادب یا احترام یا صداقت اما آدما که مثل رباط نیستن که ما بهشون برنامه بدیم تا طبق خواسته ی ما رفتار کنن.بهتره دیدمون رو راجعه طلاق تغیر بدیم.
RE: ~ فقط 1 هفته وقت دارم ~
خانمی من که گفتم بهت
اگه تصمیمت طلاقه که یا علی .... برو جلو
از خانواده و این چیزها هم باکی نداشته باش
اگه دوستان میگن طلاق نه ، واسه خاطر شما و زندگیتونه
*********************
به قول آقای SCI : تکلیف معلومه
موفق باشی
RE: ~ فقط 1 هفته وقت دارم ~
عزيزم ميشه بيشتر از خودت و شوهرت بگي چند سالتونه شاغلي ؟چند ساله ازدواج كرديد؟ ........شوهر ايده ال و زندگي ايده ال از نظر شما چيه ؟
ببين عزيز من كاملا ميتونم دركت كنم كه چي ميگي من خودم مثلا از اينكه يكي سيم جينم كنه شديدا بدم مياد ولي اگه اينكارو شخصي كه دوسش دارم بكنه يا مثلا روم حساس باشه بدم كه نمياد هيچي خوشمم مياد اينو گفتم تا بدوني كه ميدونم چي ميگي ولي عزيز من شما چه خوب چه بد چه تحميلي چه عاشقانه بالاخره ازدواج كرديد اشتباهتون اين بود كه اونموقع زيربار رفتيد و تسليم شديد .
به نظر من شما ايشون رو اصلا به عنوان شوهر و به چشم شوهرتون نميبينيد در واقع هنوز ايشون رو قبولش نكرديد .از اينكه اين ازدواج بهتون تحميل شده خشمگين هستيد از اينكه بهتون اجازه انتخاب ندادند و اين حق رو ازتون گرفتند عصباني هستيد ميخواهيد يجوري به همه ثابت كنيد كه انتخابشون اشتباه بوده و يجورايي ميخوايد ازشون انتقام بگيريد.اونموقع بخاطر ديگران وارد اين زندگي شديد الانم بخاطر ديگران داريد زندگيتون رو تموم ميكنيد ولي حداقل الان بخودت فكر كن بخاطر انتقام گرفتن يا ثابت كردن چيزي تصميم نگير .
شما چون از اول با ديد انتخاب تحميلي وارد زندگي شديد و همش با خودتو گفتيد كه دوسش ندارم دوسش ندارم اين جمله بار منفي داره خواه ناخواه رو ذهنتون اثر ميذاره بعداز اونور وقتي شوهرتون كوچكترين اشتباهي هم بكنه چون اون ذهنيته انتخاب تحميلي رو دارين برا همين اون اشتباه كوچيك تو ذهنت خيلي بزرگ جلوه ميكنه .
شوهر شما ميدونه كه دوسش ندارين خيلي از دليل رفتاراي غلطش از همين جا اب ميخوره مثل تجسس كردنش و خيلي چيزاي ديگه .رفيق بازي ميكنه چون محيط خونه رو گرم نميبينه چون حس نميكنه كه يكي براش منتظره
ميخواي زندگيت پر هيجان باشه خيلي خب خودت شروع كن به شوهرت ياد بده
براي يه مدت هم كه شده فكر كن انتخاب خودته همه ذهنيات قبليتو دور بنداز براي يه مدت براي زندگي كه ميخواستي خودت تلاش كن براي يه مدت گرم و پر محبت باش تو خونه بخودت برس باهاش با محبت رفتار كن سعي كن اشتباهاشو نديد بگيري شوهرت ميدونه دوسش نداري برا همين غرورش شكسته و خيلي اشتباهاش هم دليلش همينه غرورش رو بهش برگردون همه روياهايي كه برا زندگيت قبل ازدواجت داشتي رو همين زندگيت پياده كن كم كم شوهرتم بهت اعتماد ميكنه و رفتارش بهتر ميشه
ببين خانمي موفقيت و يا شكست زندگي شما براي پدر و مادرت هرچند كه مهمه ولي اولين تاثيرش روي خود شماست پس به فكر خودت باش سعي نكن بخاطر انتقام گرفتن از اونا بخاطر اينكه حق انتخابو ازت گرفتن به خودت ضربه بزني
طلاق بد نيست ولي بعد از طلاق هم خبري نيست به شرايط بعد از طلاق هم فكر كن بعضي زندگيا رو ميشه درستش كرد سعي خودتو بكن اگه نتونستي اونوقت برا طلاق هيچ وقت دير نيست همه تلاشتو بكن تا بعدا از اينكه فرصت داشتي و تلاش نكردي افسوس نخوري گلم
تا وقتي هم زندگيت درس نشده بچه دار نشو
باهاش حرف بزن يه مدتي رو ازش بخواه تا تنها باشي و فكر كني و با خودت خلوت كن هر چي تو دلت هست رو بنويس تا اروم شي بعدا يه تصميم اساسي بگير شما الان خسته اي و عصباني با اين وضع تصمييم نگير خانمي
موفق باشي گلم:72:
RE: ~ فقط 1 هفته وقت دارم ~
من که گفتم اگر بینی که نابینا و چاه است ....
صمیمیت و صداقت و تحسین و ... اینها چیزی نیستند که وقتی ازدواج می کنی همینطوری از اول اتوماتیک بهت داده بشن. یکی می گفت میدونی چرا چمن های این ور حصار پرپشت تر و سرسبز ترن؟ چون بیشتر بهشون آب داده شده. شما هم هر زندگی رو می بینید که اینها رو داره بدونید که بیشتر بهش رسیدگی شده و تلاش شده. من اشتباهی رو در زندگیم کردم واسه همین دارم به شما میگم که مواظب باش این اشتباه رو تکرار نکنی. ممکنه همین مشکلات ریز و درشتی که با همسرتون دارید در زندگی بعدی هم تکرار بشه ایندفعه برعکس بشه. شما صمیمیت بخواید و اون بهتون نده. تضمینی نیست. ما فقط وظیفه خودمون دونستیم که بگیم وگرنه اختیار زندگی شما دست ما که نیست بگیم طلاق بگیر یا نگیر.شما اگر می خواید طلاق بگیرید باید اولا وضعیت مالیتون درست باشه و درآمد داشته باشید چون خانواده تون به احتمال زیاد از شما حمایت نخواهد کرد ( حداقل یه مدت اینطوری خواهد بود) . ثانیا به قول آقای فرهنگ باید رو تصمیمتون استوار باشید و تردید نکنید و خانواده تون این را بدونن که این حرف اول و آخر شماست.
RE: ~ فقط 1 هفته وقت دارم ~
نقل قول:
نوشته اصلی توسط جاذبه
وقتی شما دوستان و یاران عزیز که ذهنتون باز و فعاله جدایی رو بیهوده وطلاق رو منع میکنید از پدر مادرم چه انتظاریه.همه میخان آدم چشمشو رو واقعیت ببنده و کوتاه بیاد و بسازه.با کسی که هم کفو اون نیست فقط به این خاطر که طلاق حرومه و استدلالشون اینه که *حیف زندگیتوخراب کنی*. بیاید یه کاری کنیم یکی از دوستامونو با تمام خصوصیات و ویژگیهای اخلاقیش در نظر بگیریم بهتره این فرد از جمله دوستانی باشه که معمولا باهاش سر و سنگین هستیم و صمیمیتی بین شما نیست و خصوصیاتی داره که باب دندون ما نیست ,ببینید میتونید یکچنین فردیو با این ویژگیها بعنوان همسر انتخاب کنید و یه عمر با کسی که در تضاد اخلاقی با شماست وبه نوعی صمیمیت و علاقه ی لازمه در شما وجود نداره زندگی کنید.چون روانشناسها میگن همسر آدم باید مثل بهترین دوست آدم باشه.اینو میدونم که در زندگی برای ایجاد هماهنگیه جسمی و روحی گذشت زمان لازمه و برای موفق شدن باید بردبار بود.منم 2 سال صبر کردم .به نظرم ادامه دادن به یه زندگیه یکنواخت بیهودست و نتیجه ش این میشه که بذز بی اعتمادی رشد میکنه و زن و مرد برای جبران کمبودهاشون مجبورن فقط حسرت بخورن.همیشه طلاق بد و زشت نیست گاهی درسترین راه حله.معیارهای من برای یک زندگیه استاندارد:لیاقت احترام صمیمیت و رفاقت صداقت تفاهم و درک متقابل خلوص نیت خداترس وفاداری تحسین علائق دو طرفه عطوفت و مهربانی احترام و اعتماد غم خواری سازگاری ادب و نزاکت سخاوت :وقتی منم این خصوصیات رو در مرد زندگیم جستجو میکنم و فقط به 2 مورد ازینها دست پیدا میکنم میتونم ادامه بدم؟ احتمالا منم زن خوبی برای اون نیستم و نتونستم اونجور که باید و شاید راضیش کنم اما اونم هیچوقت سعی نکرد دل منو بدست بیاره.اصلا با این روش که مرد رو طبق میل خودمون تربیت کنیم موافق نیستم من نهایت در چند تا مورد کوچیک بهش کنم مثلا ادب یا احترام یا صداقت اما آدما که مثل رباط نیستن که ما بهشون برنامه بدیم تا طبق خواسته ی ما رفتار کنن.بهتره دیدمون رو راجعه طلاق تغیر بدیم.
جان دلم !:72:وقتي آدم در يه موقعيت گيره مشكلات موقعيت هاي ديگرو نمبينه. شما از مشكلات خانمهاي عزيزي كه از همسرشون جدا شدن باخبري؟مشكلات بعضي شون( دوتا از دوستانم)چنان زياد بود كه ناچار شدم تو محل كارام براشون شخصا براي حل مشكلاتشون حتي دعوا كنم..برغم اين كه هر دو شون هم پاك بودن هم بسيار قدر و قوي بودن...
دوم دوستان به جا اشاره كردن عزيزم .. جدا بشي كجا ميري خونه والدينت؟مطمئني مي توني اونجا با آرامش زندگي كني؟
سوم ازدواج يه شوخي كوتاه نيست عزيزكم يه پيونده..و هميشه پاره كردن از ترميم بوجود آوردن راحت تره..
سوم ما تو رياضي يه چي داشتيم بهش مي گفتيم نقيض نما يا پارادوكس
شما برامون نوشتي من همسر خوبي براش نيستم اما او هم..
خوب عزيزكم كي بالاخره بايد قدم اولو برداره؟گمانم از روز نخست اين پيوند با خشم و اندوه شكل گرفت و طرفينش برا بهبودش قدمي برنداشتن. به ما اينو بگو مي خواي آخرين تلاشو بكني و برا اولين و آخرين بار ظرفيت هاي اين زندگي رو بسنجي يا به خاطر تحميل خانوده ات مي خواي همچنان بجنگي ؟ بگو تا بگيم!
RE: ~ فقط 1 هفته وقت دارم ~
اتفاقا طلاق برای شما خیلی هم خوبه اما میدونید من ار چی میترسم؟با این استدلالهای شما اگر روزی پدر و مادر شما و همسرتون راضی به طلاق بشن و شما و همسرتون از هم جدا بشید میاید تو این تالار تاپیک میزنید که چرا پدر و مادرم منعم نکردن و نگفتن جدا نشو!
دوست عزیز من اصلا کاری به جدا شدن یا نشدن شما ندارم شما صلاحیت داری هر تصمیمی رو که مطمئنی درسته بگیری اما به شرط این که
1.اصول صحیح تصمیم گیری رو بلد باشی.
2.اون قدر به خودت و تصمیماتت مطمئن باشی و اعتماد به نفس داشته باشی که منتظر تایید هیچ کسی نباشی و نظر دیگران برات مهم نباشه.
3.به جای حرف زدن عمل کنی!
اگه این سه پارامتر رو در خودت میبینی و حقیقتا همه جوانب رو بررسی کردی... بسم الله
RE: ~ فقط 1 هفته وقت دارم ~
مساله ی من تحمیل خانوادم نیست بحث من سر این موضوعه که اونها در اون برهه ی زمانی ریش و قیچی رو گرفتن به دست و من هم بهشون اعتماد کردم (چون چاره ی دیگه ای نداشتم)واسم کسی رو انتخاب کردن که من نمبپسندیدم و حالا2 سال ازون گزینشه اشتباه میگذره فکر میکنم دیگه وقتشه که اشتباه رو تصحیح کرد.شک نکنید اگر انخاب پدر مادرم مناسب بود قدردانشون بودم و با هر نفسم خدارو شکر میکردم .اما الان هر نفسی که به داخل میبرم درده که بیرون میآد.سابینای محبوبم ,با مثالی که زدی موافقم اما در صورتی که اون گیاه زمینشو داشته باشه ,گیاهی رو در نظر بگیر که تو کویره و خشکیده ,بنظرت آخرش چی میشه؟وقتی شخصی ذاتا دروغگو باشه من نمیتونم شخصیتشو تغیر بدم نهایت میتونم به این باور برسونمش که رو دروغهاش قسم دروغ نخوره,سیرت زشت رو نمیشه به این راحتیها زیبا کرد,زمان زیادی میطلبه .چرا ما زنها باید مثل مادربزرگامون تو زندگی خودمونو پیر کنیم بخاطر اینکه یکی دیگرو بسازیم پس خودمون چی میشیم.تو یکی از تایپیکها از *دانه*که بعنوان مشاور نام برده شده بود در نقد از یکی از همراهان این چنین نوشته بود که:........عزیز شاید بهتر باشد بجای اینکه فقط افرادی که به تالار همدردی مراجعه میکنند را سرززنش کنیم و در برابر حرفهایشان دائم از واژه ی نه استفاده کنیم ,همدردی چاشنه ی آن کنیم و...........من نیز با دانه ی عزیز موافقم چون من در90 درصد مواردی که در باب اختلاف و جداییه یامسائلی از این قبیل [/size][color=#1E90FF]که بقیه مطرح کردن دیدم که همه به نوعی فقط تاکید روی پایداری و سازش میکنن.حتی دیروز تو یکی از قسمتها خوندم که زنی 40 ساله با وجود ابنکه شوهرش 5 سال زن دیگری اختیار کرده بود و علنا و در حضور بچه ها شوهر این خانم اعلام کرده بود که به اون زن علاقه داره و ...........اما باز هم اکثریت نظر میدادن که شوهرت خوب میشه و صبور باش سرش به سنگ میخوره یا با 2 تا بچه کجا میخوای بری با وجود اینکه اون خانم گفت من از نظر مالی مشکلی ندارم.چرا ما همش فکره کوتاه اومدن هستیم من نتیجه گرفتم سازش و گذشت زیادی بدیهایی هم داره.که بیشتر از همه ما خودمون لطمه میبینیم.به عقیده ی من طلایی ترین کلید حل مشکلات *علاقه و تفاهم*است.من درنادیده گرفتن لغزشها و احترام و ادب به همسرم هیچ چیزی کم نذاشتم .این بزرگترین امتیازیه که به همسرم دادم.من دوست دارم خودم باشم چرا همیشه باید از کارها و حرفاش تو جمع خجالت زده و انگشت نما بشم اصلا و ابدا معنیه راز داری و مسائل خصوصی رو درک نکرده من تلاش کردم اما تلاشم در همین حد موثر بود که ایشون دیگه جلوی من از دعواهامون به کسی حرفی نمیزد و وقتی من نباشم جیک و بیک زندگیمونو پیش همه میگه.گاهی ادامه ی 1زندگی به معنای مرگ تدریجیه و ترک اون حداقله حداقل باعثه نجات یکی از اونها میشه.[size=medium][size=small]