مرد حسابی دختر مردم شش سال پات وایستاده بعدش تو بهش گفتی اگه فوق قبول نشی میری یکی دیگرو میگیری!!!!!!!! قباحت داره (حتی اگه واسه شوخی گفته باشی یا بخوای تحریکش کنی درس بخونه)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
نمایش نسخه قابل چاپ
مرد حسابی دختر مردم شش سال پات وایستاده بعدش تو بهش گفتی اگه فوق قبول نشی میری یکی دیگرو میگیری!!!!!!!! قباحت داره (حتی اگه واسه شوخی گفته باشی یا بخوای تحریکش کنی درس بخونه)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط یک زن امیدوار
اولا خیلی خیلی ممنون. واقعا لازم بود اینا رو بهم بگن. البته من اینا رو میدونم ولی نمی دونم چطوری جبران کنم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط آتنــــــا25
جواب سوالا: آره داشتیم 3 ساله که رابطه داریم.
حق با شماست من خیلی بد گفتم خیلی بد کردم. خودشم اینو می گه که تو دوره اینجوری شده نه تو یک روز. می گه هر دفعه می خواستم جدا شم اما از جدایی می ترسیدم و نمی خواستم برم از طرفی دلم می شکست اما صدام در نمی یومد. اشتباه کرده یهو ریخته بیرون اگه همون اول اینکارو می کرد منم همون اول دیگه ادامه نمی دادم. انصافا اینا رو یادم میارم بیشتر داغون می شم. اون برا من هرکاری کرد خیلی خیلی کمکم می کرد. منم خوب بودم اما بدی هم خیلی داشتم.
دوست خوبم می شه بهم بگی راهش چیه؟ من الان هم دنبال کار هستم ولی درس هم می خونم. از خانواده ام هم قول گرفتم به محض اینکه کار پیدا کردم بریم خواستگاری. اما راستش خیلی نگرانم.می ترسم. میگم یعنی می شه دوباره مثل گذشته بشیم؟( منظورم اینه حتی بعد از ازدواج می شه مثل قبل بشیم و واسه هم بمیریم؟) می دونی الان فکر می کنم که همچین خراب کردم که دیگه نشه درستش کرد. یعنی می شه؟ راهش چیه؟
دیروز باهاش صحبت می کردم می گه اون موقع از رو بچگی اشتباه می کردم می گفتم زود ازدواج کنیم الان اصلا دوست ندارم ازدواج کنم. (شما بگین این حرف دلشه یا می خواد منو تنبیه کنه؟) به نظر خودم حرف دلش نیست.من می گم عشقی که بین ما بود بلاخره ما رو بهم می رسونه. چون عشقمونم امتحان پس داده( مطمنم اونم عاشق من بوده) پس بر می گرده! نظر شما چیه؟
حتما می رم سر کار. فقط بگید این رابطه می تونه مثل اولش یا بهتر از اون بشه یا نه؟ و بگبد که این حرفها و تغییرات دوباره می تونه عوض شه؟ به نظرتون می شه عشق رو فراموش کرد؟
( دیروز که صحبت می کردیم می گفت این چیزی که الان هستو خیلی دوست داره. راحته. برا خودشه. لازم نیست به کسی جواب پس بده یا اجازه بگیره. می گفت خیلی برا ازدواج زوده. می گفت اگه اگه اگه دوستش دارم صبر کنم شاید شاید شاید بتونه فراموش کنه و برگرده.)
(یک دوست داره که تو شهرستان دانشجوست. فقط با اون صمیمیه اون از اول اول دوستیمون در جریانه همه چی هست و کاملا هم منو هم انو می شناسه. به دوستش گفته بود می دونم دارم اشتباه می کنم. می دونم هیچکس واسه من امیر نمی شه . می دونم پشیمون می شم. اما الان اصلاً نمی خوام به هیچ چیز فکر کنم. و گفته بود این اخلاقای امیره و نمی تونه درستشون کنه)
اطلاعات اضافی دادم که خوب راهنماییم کنید. منتظرم. بیشتر از چیزی که فکرشو کنی ازت ممنونم
اییییییییییییییییی خدااااااااااااااااااااااا . بخدا می دونم . به مولا می دونم اشتباه کردم می دونم خراب کردم.نقل قول:
نوشته اصلی توسط عشق خاموش
شماااااااااااااا بگید چطوری درستش کنم؟؟ چطوری جبران کنم؟؟ چیکار کنم؟؟
سلام دوباره.مدت رابطه ی دوستی شما بسیار طولانی شده من با همسرمم 2 سال رسما نامزد بودم داشتم دیوونه میشدم! مگه میشه 6 سال با کسی دوست بود و بعد فقط به خاطر یه فوق لیسانس بی ارزش این قدر ازش حرف شنید و یهو عوض شد؟ نه خییییییییییییییییییر
ایراد رو باید در جاهای دیگه پیدا کرد!خانمها دوست ندارن بلاتکلیف باشن.هیچ خانمی دلش نمیخاد بعد از 6 سال بشنوه که اگه فوق قبول نشی میرم با یکی دیگه دوست میشم!ایشون الان احساس کرده که شما به چشم یک همسر بهش نگاه نمیکنی روحیه ی خانمها حساستر از اون چیزیه که فکر کنی پس فقط یک راه منطقی داری واونم همونیه که قبلا گفتم رسما برای خواستگاری از ایشون اقدام کن این خودش بزرگترین قدمه.
در مورد برگشت عشق و علاقه هم یه چیزیو از من بشنو:علاقه ای که در زمانی دوستی تجربه میکنی یک هزارم عشقی نیست که پس از ازدواج به دست میاری.(چون من به شخصه اینو تجربه کردم)
به ترسهات غلبه کن.موقعیتتو بسنج (اونجوری که شما گفتی موقعیتت چندان هم بد نیست) به جز علاقه سایر شرایط ازدواج رو هم بررسی کن و بعد بطور رسمی اقدام کن.
(در مورد رابطه ی جنسی پیش از ازدواجتونم اینو بگم که نمیدونم در چه حدی بوده اما اگر در حد روابط بین زن و شوهر واقعی بوده حتماااااااااااااااا باید برای خواستگاری از ایشون زودتر اقدام کنی.)
موفق باشی
سلام
خوب است که شما به خودتان آمده اید...دوستان صحبت های بسیار خوبی نموده اند..فقط
می خواهم چند کلمه از احساسات آن خانم برایتان بنویسم...
او الان دارد با خود فکر می کند که 6 سال تمام او را فریب داده اید و دائما دنبال بهانه ای برای فرار
از مسئولیت بوده اید و 6سال تمام از او سو استفاده کرده اید!!
به این فکر می کند که بااحساساتش بازی کرده اید و عزت نفس و حس پاکی درون او را از بین
برده اید...او در هم شکسته برای همین از همه چیز حتی خودش متنفر شده و احساس شکست
دارد...ضمنا شما دائما با توجیه شرایطتان در این 6 سال بر سر تمام کارهای خود کلاه شرعی
گذاشته اید و دختر خانم الان احساس می کند که چون پدر ندارد شما هر کاری خواسته اید
با او کرده اید و این حرف آخر باعث شده که غرورش شدیدا جریحه دار شود و به این فکر کند
که شما هیچ ارزشی برایش قائل نیستید در حالیکه او حتی از پاکی و نجابت دخترانگیش
گذشته!!!...خودتان جای او بودید چه حالی داشتید؟...حق ندارد به شدت بهم بریزد به نظرتان؟
دیگر برای تمدید دوستی با او تماس نگیرید زیرا او احساس می کند که می خواهید از او باز
سو استفاده کنید!!!
اگر می خواهید او برگردد تنها یک راه دارید!
کار را دیگر بهانه نکنید و هرچه زودتر شرایط رفتن به خواستگاری را فراهم کنید . مصرانه پای او
بایستید و این روزها حسابی به کارهایتان فکر کنید و به خوبی ها و گذشتهای او!
او اگر اصرار شما و ایستادگیتان را ببیند کم کم ناراحتی اش برطرف می شود و ممکن است تا
چند وقت برای شما ناز کند اما باید همواره نازش را بخرید تا به خواستگاریتان جواب مثبت دهد!
اگر عهد محکمی با پروردگار ببندید و شروع کنید و شرایط را مهیا کنید و هر چه سریعتر به
خواستگاری او بروید خداوند هم کمکتان می کند...خانم ها را می توان برگرداند به شرطی که
مهارت های زندگی کردن را بیاموزید و گوهر ارزشمند عشق و محبت را با رفتارهای خام و
کودکانه از بین نبرید!
با مطالعه مقالات این سایت بهتر می توانید مهارت های زندگی را بیاموزید!
هرچه زودتر کاری مناسب حتی پاره وقت بیابید تا بتوانید به خواستگاری بروید و بعد در دوران
نامزدی کار بهتر هم بیابید!
در مورد درس خواندنش هم او را همانگونه که هست بپذیرید نه آنطور که می خواهید باشد!
در خصوص کارهایتان در زندگی هم همواره به این موضوع قبل از هر کاری فکر کنید که به
ازای برخی تصمیمات مثل درس خواندن چه بدست می آورید و آیا ارزشش را دارد که به خاطر
درس خواندن و مدرک گرفتن ارزش های انسانی و تعهد و مسئولیت را زیر پا بگذارید؟
خداوند را در همه امور در نظر بگیرید!
امیدوارم به جای افسوس خوردن فکری مناسب و انتخابی به جا و خدا پسندانه داشته باشید
تا دل او را بدست بیاورید تا خداوند هم از شما راضی باشد!
مانند یک مرد محکم و با اقتدار او را طلب کنید البته از راه درست و از طریق خواستگاری رسمی
از یک بانوی محترم و متشخص!!!...آه و ناله را هم تمام کنید و از همین حالا شروع کنید
موفق و سعادتمند باشید
اوووووووووووووووف عالی بود
خیلی ممنون. خیلی خیلی ممنون. شما درست می گید. از یه جای حرف هر کدوم بیشتر خوشم اومد. یکی اینکه میشه همه چیزو درست کرد.یکی اینکه عشق بعد از ازدواج خیلی بزرگتر و قدرتمند تره. خیلی ممنونم. امروز که عید بود از امام علی خواستم زود زود مقدمات رو آماده کنه. امروز پدرم هزجا می رفتیم می گفت می خوایم واسه امیر زن بگیریم .قند تو دلم آب می شد. دنبال کار هستم. مطمنم که عشقم خیلی خیلی ریشه دار تر از این حرفاست که با این بادها بلرزه. همش دارم به مراسم فکر می کنم. مثلاً دفعه اول که میاد خونمون یا من می رم خونشون یا عقد و نامزدی و... هزار تا نکته و مراسم که همشون می تونن برای من فرصتی باشن برای جبران گذشته و نشون دادن عشقم. انقدر با مامانم مشورت کردم میگه نگران نباش فقط درستو بخون و بفکر کار باش.
راست می گین مدرک اصلا ارزش نداشت ولی خدارو شکر این مشکل قبل از ازدواج پیش اومد تا من سرم به سنگ بخوره و قدر خانومم و عشقمو بدونم.
تورو خدا برام دعا کنید. محتاج دعای تک تک شما هستم. امیدوارم زود زود خبرای خوبو براتون بگم. :72:
سلام داداش
از رفتار و کارت خیلی خوشم اومد
اینکه اینجور با جدیت دنبال رفع مشکلات خودت هستی و به فکر همسر آیندت هستی :104:
گفتنیهارو کسایی که تجربهای خیلی بیشتری از من دارن گفتن
حالا مونده که تو بهشون عمل کنی
باور داشته باش اگه توی این راه قدم برداری میبینی که خدا هم بهت کمک میکنه
خدارو شکر شرایط سخت تشکیل زندگی رو هم داری و مثل من از همه جا رونده نیستی.....
من میگم همین هفته قرار خواستگاری رو بذارید
حداقل یه جلسه
بعد از محرم و صفر هم یه مراسم میگیرید
خونه هم که داری,تا یه کار خوب پیدا کردی با مراسم ساده میرید خونتون
سلام دوست خوبم
بهترین و عاقلانه ترین راه همینه که دوستان گفتند ( زودی برو خواستگاری ) اما قبل از اینکه مراسم عقد را بگیرید حتما چند جلسه مشاوره برید بالاخره در این مدت 6 سال خیلی حرفها و خیلی حرکات خارج از مرز صورت گرفته که اینها هم برای خودت و هم برای شریک زندگیت حساسیت و به مرور زمان وسواسیت می آورد
موفق باشی :72::72::72::72::72:
[align=justify]دوستان کامل و خوب گفتن که باید چکار کنی، این گوی و این میدان. اگر احتیاج داره کمی تنها باشه بزار فکرش یکم راحت باشه، خواسته های گذشتت را تعدیل کن و بزار یکم آرامش بگیره، اون الان فکرش خسته ست. به خواستش احترام بزار و عمل کن. حیفه واقعا دختر به این نازنینی رو از دست بدی.
راستشو بخوای یکم گند زدی هـــــــــــــــــــــــا اما میشه درستش کرد.
البتــــه یکم خرج داره ، امــــــــــــــــا اگه بخری جواب میده.
میدونی که چیو میگم؟
نــــــــــــاز ...
نــــــــازشــــــــو بایـــــــــد بخـــــــری ...
چشمتم کـور دندتــــم نـــرم، تا تو باشی دیگه این دخترو اذیت نکنی (ناراحت نشیا، تو هم مثه برادرم :D )
سعی کن دیگه هم این خانوم قنــــــاریتو اذیت نکنی
[/align]
اییییییییییییییییییییییی جاااااااااااااااااان اللهی من فداش بشم.
بچه ها من خیلی حس خوبی دارم . خیلی توپه. همش به چیزای خوب فکر می کنم.
دعاام کنید. . به یک سوال دیگه هم جواب بدید. البته این سوال الان برای پیش اومد.
می خواد فعلا باهاش کاری نداشته باشم تا افکارشو مرتب کنه و فکر کنه. مطمنم عاشقمه و بهم فرصت میده.
اما باید قبول کنیم که هم داغونه و هم خیلی تنها. بچه ها نکنه رقیبی چیزی پیدا بشه؟؟....
البته من دعا می کنم اما اینو بگید که این درسته من اصلا کاری بهش نداشته باشم؟ تو این اواخر یه دونه اس تو عید قربان دادم یکی هم عید غدیر و بعدی هم می خوام 9.9.90 بدم. این همه فاصله و دوری از یک نگاه خوبه از یک نگاه شاید بد و خطرناک باشه.. حالا کدوم بهتره؟؟؟ شما بگیید.
منتظرم
اينقدر وسواس بخرج نده برادر من..ساده و سريع.. گل .. خانواده ..خاستگاري.. فعلاً به اين چيزا فكر نكن. اگر دوست صميميش بهت گفته كه عمده نگراني اون از بروز اخلاق توست بايد نشون بدي عكس اينه..و خواهشا ديگه كسي رو كه دوستته يا دوستش داري:[b]جز به خاطر خوبي هاش در وهله اول دوست نداشته باش"
تحصيلات .. پول زيبايي و همه در درجه دوم اهميت قرار دارن!