RE: شش ماه فرصت هم تمام شد و چیزی عوض نشد...سردرگمم
نقل قول:
من برخلاف همه فکرمی کنم دیگه وقت پایان این زندگی رسیده.شما به حد کافی تلاش کردی،حتی خودت رو هم تغییر دادی،مشاوره رفتی،ازبزرگترا کمک خواستی،فرصت دادی وباهمه رفتاراش تا کردی اما ایشون درست نشد.
به نظرمن تمومش کنی بهتره.تلاش برای تغییر تنها وقت تلف کردن هست وبس.منظور من فقط تهدیدنیست جدایی کامله.چون اگردرحد تهدید باشه مثل بارقبل دستپاچه میشند وبازهم درصدد تغییر نظرت برخواهن اومد.
می بخشی که انقدر رک حرف میزنم ولی شما باید به خودت هم فکر کنی.تاکی میخوای پایه زندگیت رو براساس حرف دیگرون بندکنی؟
من نه کارشناس افتخاری هستم نه غیر افتخاری و نه هیچکس
منم مشکلات خودمو دارم
این تالار هم کمکم کرده ولی هیشکی نمیتونه بگه که نقص و عیب نداره
چرا نمی تونی مستقل فکر کنی
اگه این یک راهی که خانوم آنی گفتن راهی باشه که شماو هستیتو به آتیش بکشه چی؟
اگه بعدا پای یک بچه وسط بیاد چی؟
نمی دونم این تالار چرا یک عادت بد داره و اونم اینه که به طرف اینقد میگن که مشکل از توئه و تو باید این کارو بکنی اون کارو بکنی و .... انگار هیچ حد تعادلی نیست
انگار نه انگار که تو هم یه آدمی و به حد کافی خودتو خورد کردی هزار راه نرفته رفتیییییییییییییییییییییی ییییییییییییی
زیباییتو از دست دادی غرورتو ...
کوتاه اومدی و ......
من میگم طلاق بگیر
چرا که این آقا رو بنا به گفته خودتون از هیچ لحاظ مناسب نمی بینم
RE: شش ماه فرصت هم تمام شد و چیزی عوض نشد...سردرگمم
[size=medium]منم قبول ندارم که سابینا بره توی زندگیش ..
پسری که در قبال همسرش و زندگیش از اول زندگی که اینقدر همه زوجین برای آغازش ذوق و شوق دارن اینطور بی انگیزست که حتی دنبال کارم نمیره چطوری بعدها می خواد مسولیت زندگی مشترک رو قبول کنه؟؟؟؟
آنی عزیزم ببخشید ولی زندگی و تلاش برای زندگی یه چیز صد در صد دو طرفه هست .مگه میشه یه طرفه همه چی رو ساخت؟؟ پس نقش زن و مردی و مادر و پدری این وسط چی میشه!!!!!!!!!!
من اصلا منظورم این نیست که سابینا جدا شه یا بمونه .این تصمیمی هست که در نهایت خودش میگیره اما فکر نمی کنم زیر ساخت های کنونی برای شروع این زندگی مشترک کافی باشن .وقتی می دونی آب گرمکن خرابه و آب حموم یخه یا آب قطعه حموم رفتن کار عاقلانه ای به نظر نمیاد!
با تمام علاقه ای که به آنی عزیزم دارم ولی فکر نکنم ایده خوبی باشه ...
RE: شش ماه فرصت هم تمام شد و چیزی عوض نشد...سردرگمم
سلام به همگی دوستان
امروز برادرم زنگ زد و با هم یک ساعت حرف زدیم، ایشون پیشنهاد کردن که من عجله نکنم و فرصت بدم و اول از همه تکلیف خودم رو با خودم درمورد ایران بودن و یا خارج روشن کنم و بعد به محمد اعلام کنم که مثلا من نمیخوام برم خارج یا ...
حرفهای عاقلانه ای زد و به نظرم منطقی بود ... گفت زندگیتو کلی ببین، از دور بهش نگاه کن و خوب جوانب همه کاری رو بسنج، گفت به هیچ عنوان فعلا سر کار نرو و اگر هم گفت بهش بگو که که تو برو یک سال کار کن و در یک کاری بمون تا من هم کار کنم ... قراره الان من فکر کنم ...
در ضمن دوستان من اینجا نظرات همه رو می شنوم و روشون فکر می کنم
از همون اول هم به خانوم آنی علاقه زیادی دارم و نکته نظراتشون رو همیشه عاقلانه دیده ام و می بینم و هرگز دوست ندارم بخصوص در تاپیک من ذره ای بی احترامی به خانوم آنی بشه
هر کسی می تونه نظرش را بگه روی چشمم ولی لطفا احترام همدیگه را نگه داریم ....
الان باید قوامو جمع کنم و از اون جدول های تصمیم گیری بکشم و امتیاز بدم تا ببینم چی پیش میاد ... ضمنا من به خارج رفتن علاقه زیادی دارم و سخته که از این هدفم چشم پوشی کنم ولی باز هم زندگی زناشویی برام در اولویت هست... چون محمد هر چی که هست انتخاب خود من بوده و همه دردسرهاش هم پای خودمه ... چه زندگی و چه طلاق
RE: شش ماه فرصت هم تمام شد و چیزی عوض نشد...سردرگمم
دوستان عزیز،
یک خواهش از شما داشتم.
ممکن است در رابطه با این تاپیک و یا هر تاپیک دیگری نظر شخصی ما با نظر بقیه متفاوت باشد.
متاسفانه در یکی دیگر از تاپیک ها این اتفاق افتاده بود که دو نظر متفاوت بر تاپیک حاکم شده بود و این روند ادامه پیدا کرده و باعث سردرگمی صاحب تاپیک شده بود.
برای جلوگیری از انحراف این تاپیک از شما خواهش می کنم که به بحث و مخالفت با یکدیگر نپردازید. و به خصوص وقتی یک کارشناس پاسخی می دهد و پستش با آن همه تشکر تایید می شود، بهتر است برای جلوگیری از بحث و انحراف تاپیک و سردرگمی مراجع، به مخالفت با او پست نزنیم.
در ضمن، این هم خواسته شخصی من از شما هست. هیچ وقت کسی را تشویق به طلاق نکنید!!
در این خصوص این تاپیک را مطالعه کنید.
قسمتی از نظر مدیر همدردی را می گذارم:
نقل قول:
توصيه مستقيم به طلاق معمولا از طرف مشاور انجام نمي شود. بيشتر به مراجع كمك مي شود تا بررسي دقيقي از سود و زيان و نتايج راههاي مختلف را به طور صحيح داشته باشد. تصميم گيري با خود مراجع هست، چون او هست كه بايد تبعات تصميم خود را بپذيرد. اگر مشاور براي او تصميم بگيرد او نمي تواند مسئوليت راهي را كه انتخاب كرده است بپذيرد.
با اين حساب مشاور گام به گام همراه مراجع به او كمك مي كند كه سود و زيان و مزايا و معايب انتخابهاي مختلف را دقيق ارزيابي كند و تغييرات مختلفي را كه امكان اعمالش هست را بيازمايد تا بهترين تصميم را بگيرد.
از شما متشکرم.
RE: شش ماه فرصت هم تمام شد و چیزی عوض نشد...سردرگمم
سلام بر سابینای توانمند
سابینا جان . شما در این موقعیت به دو چیز بسیار نیاز داری .
1 - روبرو شدن با خودت و معیارها و برنامه هایت به طور جدی و سپس آنالیز دقیق وضعیت و حتی احتمالات و مشورتهای پزشکی و مشاوره خانواده به طور حضوری برای اشراف دقیق برخودت ، توانائیها ، اهداف ، روحیات و خواسته ها و برنامه های واقع بینانه ات برای یک زندگی مشترک .
2 - تقویت مهارت تصمیم گیری .
شما اگر روند و راه را در این شش ماه درست و به خوبی با نظر به دو گزاره بالا پیش برده بودی ، باید الآن به تصمیم می رسیدی .
با نظر برادرتان موافقم . شما اول از همه جوانب تکلیفت را با درون و برون خود مشخص کن . خود را آنالیز کن و موارد بالا را در خود بیاب و لیست کن حتی نقطه ضعفهایی که نیاز داری روی آن کار کنی ( مثلاً ترس در تصمیم گیری ) و ..... ( درونی ).
بعد هسرت را واقع بینانه و بدون سوء گیری و با دیدن همه نقاط قوت و ضعفی که از آن شناخته ای آنالیز کن و موارد را لیست کرده و امتیاز بندی داشته باش . شرایط و موقعیت بیرونی خود و همسرت را دقیق و واقع بینانه روشن کن و نسبت زندگی مشترک خودت با این شرایط و موقعیت را بخوبی بسنج ( میزان تاثیر گذاری شرایط مطلوب و نامطلوب را باید دقیق بسنجی تا بتوانی نسبت تواناییها و تعامل مشترک خودت و همسرت با لحاظ اینکه هرکدام جای خود باشیدرا دقیق ببینی ).
توجه کن همسرت را همینگونه که هست ببینی و فکر تغییر و ... را از سر بیرون کن . همینی که هست را ببین و بپذیر البته واقع بینانه و بدون سوء گیری ( این خیلی مهمه و البته سخت ) برای واقع بینانه دیدنش ف بی طرفانه او را آنالیز کن و بشناس ( به عنوان یک شخص ثالث که گویی هیچ نسبتی با شما نداره و از دور ببینش )
اینها را که مشخص کردی اگر متغیر زمان برایت مسئله نیست . بین سه تا شش ماه وقت در نظر بگیر . در این مدت شما کاملاً در جایگاه زنانه خودت باش . در هیچگونه مسئولیت همسر نه وارد شو نه حتی دخالت و نظر و جهت دهی داشته باش و نه موضع بگیر . یعنی به کمک یک بزرگتر نقشش به عنوان شوهر و مرد زندگی را بهش یاد آوری کنید و نقش خود را هم به عنوان زن زندگی در حضورش یادآوری کن ( عدم اشتغالت را هم جدی مطرح کن و از کارت مرخصی برای مدت چند ماه یا یک سال بگیر و مسئولیتش در رفع نیازهای مالیتان را یادآوری کنید و در این مدت هم محترمانه و حتی عاطفی ... مطالبه کن ) و شما پای بندی خودت به نقشت را اعلام و به وی هم اعلام کن که در مسولیتها و نقشش هیچ دخالتی نمی کنی و فقط نظاره گر خواهی بود و حتی موضع گیری و قضاوت هم نخواهی کرد و به برنامه ها و نقش خودت خواهی پراخت و در پایان مهلت تصمیمت را اعلام خواهی کرد .
در این فاصله شما روی خودت کار کن . از فکر همسرت ، کارهایش و حتی اگر به نقشش عمل نکرد بیرون بیا . سابینا فقط متمرکز روی نقطه ضعفها و پاشنه آشیل های آسیب پذیرش شود،برای واقف شدن دقیق بر آنها و بعد تلاش در جهت رفع آنها . از جمله نقاط آسیب پذیری که بنده پیشنهاد می کنم روی اون زوم کنی و بهش بپردازی ترس هایت است . ترس از ازدواجت با ایشان ، ترس از جدایی ، ترس از حرف مردم . ترس از ...... و همچنین ضعف تصمیم گیری شما . مهارت تصمیم گیری را به طور جدی در خود تقویت کن و برای این منظور توصیه می کنم تاپیک « بهترین شکل تصمیم گیری » رادقیق بخوانی .
تاکید می کنم در این مدت هیچ واکنش و موضع گیری نسبت به عملکرد همسرت و چگونگی ایفای نقشش نداشته باش . فقط نظاره کن و بشناس و هرچه هست بپذیر که همین است که هست .
از اونچه باب میل و معیارها و خواسته هات نیست ناراحت نشو . چون قراره واقعیت را همانطور که هست ببینی ، بپذیری و بعد متناسب با آن تصمیم بگیری . اگر قرار باشه این روند رو طی کنی ( مشاهده ، آنالیزوشناخت واقع بینانه و منصفانه ، ) تا به تصمیم درست برسی نباید قضاوت و موضع گیری و حتی حس مثبت و منفی نسبت به آنچه مشاهده می کنی نشان دهی ، چون قراره به این شکل تو به تصمیم برسی .
وقتی این مدت شما هم روی نقش زنانه خودت باشی و کار کنی و ضعفهایت را اصلاح کنی .... در موقعیت تصمیم گیری ، خودت را هم بهتر خواهی دید و با خودت کنار خواهی آمد و تصمیمی روشن و رضایت بخش خواهی گرفت
برایت آروزی موفقیت در طی این روند دارم
.
RE: شش ماه فرصت هم تمام شد و چیزی عوض نشد...سردرگمم
سلام عرض می کنم
تشکر دارم از شما hamed65 عزیز
خانوم سابینا تصمیم گیرنده اصلی هستند که چه راهی رو واسه زندگیشون انتخاب کنند
من کارشناس نیستم حتی جمله بندی هام هم مثل شماها استادانه نیست
جمله هام کاملا سادست
ولی فرقی رو که پست های شما و فرشته مهربان هست با پست های مورد نظرم زمین تا آسمون تفاوت داره
شما ها کسی رو مجبور به انجام کاری نمی کنید
راه رو نشون میدید
کمک در مورد بالا بردن مهارتهای تصمیم گیری و بهترین تصمیم در شرایط موجود
و اینکه لیستی از مزیت ها و معایب هر روش رو نوشتن و فکر کردن.....
موندم حالا اگه خانوم سابینا به درخواست مادر زنش واسه ادامه این زندگی تن بده و بگه که آره این راه رو هم امتحان کردم و .....
اگه حل نشد و ....
اونوقت میان و میگن بهش که مثلا با اومدن بچه زندگیت بهتر میشه حالا بیا این روشم امتحان کن و ...........
بازم میگم ایشون خودشون تصمیم می گیرن
موفق باشید
RE: شش ماه فرصت هم تمام شد و چیزی عوض نشد...سردرگمم
سلمسابینا جان من همیشه تاپیکهات می خونم و خیلی دوست دارم که تو هم لذت حوشبختی را بچشی- دوست عزیزم از هیچی نترس فکر می کنم بیشترین موردی که ازش نگرانی این است که این دومین باری است که عقد کردی و این زندگی آن چه می خواستی نبوده است و این که باید بسوزی و انتخاب خودت بوده- همه اشتباه می کنند شما فقط نیستس خیلی ها از شماهم بیشتراشتباه کردند ولی امیدشان از دست نداده اند خدا این موارد در کنار شما قرار داده است که درس بگیری ولی درس نگرفتی - دیگر الان هم جامعه داره به بلوغمی رسد و شما بخاطر انتخاباتتان سرزنش نمی کند پس از دید دیگران نترسید تا بهتر بتوانید برای زندگیتان برنامه ریزی کنید- ازدواج یک هندوانه در بسته که تا به آن وارد نشوی خودش را نشان نمی دهد شما هم نامزدتان براساس شرایط انتخاب کردید دیگر نمی دانستید که مستقل نیست یا بیاخساس استیا مشکل دارد- تا آن چه که می توانید سعی خودتان را کنیدتا در آینده پشیمان نشوید ولی نگران هم نباشید و مطمئن باشید خدا بهترینها رابرایتان می خواهد- براتان آرزوی بهترینها را دارم :227:
RE: شش ماه فرصت هم تمام شد و چیزی عوض نشد...سردرگمم
عزیزان از همه تون متشکرم
چقدر راهنماییهای دقیق و خوبی دادید و چقدر زحمت کشیدید
من قبول می کنم ترس و ضعف در تصمیم گیری دارم که باید بشینم و سنگهامو با خودم وابکنم
دو هفته به خودم وقت می دم در این راستا .... که فکر کنم ونتایج رو اینجا هم بنویسم
از طرفی دوستان یک تصمیمی گرفتیم من و محمد، قراره هفته آینده بریم تهران و من خیلی دوست دارم برای مشاوره برم پیش آقای سنگتراشان...ولی نمیدونم چطور باید وقت بگیرم، چون احتمالا ما دو سه جلسه می خوایم وقت بگیریم، اگر دوستانی که مراجعه کردن کمک کنن خیلی ممنون میشم فقط سریع چون ما 23 حرکت میکنیم ...
RE: شش ماه فرصت هم تمام شد و چیزی عوض نشد...سردرگمم
سابینا،می تونی از طریق ارتباط با ما در تماس باشی.
RE: شش ماه فرصت هم تمام شد و چیزی عوض نشد...سردرگمم
تماس گرفتم از طریق ارتباط با ما، کاشکی یکی از دوستایی که شارژ داره پیغام بده بهشون