نمیشه تنها بری باهاش حرف بزنی یه جوری قانعش کنی ! تنهابرو باهاش حرف بزن ببین حرفش چیه اگه هم نشد پدربزرگی ریش سفیدی کسی نیست پادرمیونی کنه:305: مشکل خیلی حادی ندارین:72:
نمایش نسخه قابل چاپ
نمیشه تنها بری باهاش حرف بزنی یه جوری قانعش کنی ! تنهابرو باهاش حرف بزن ببین حرفش چیه اگه هم نشد پدربزرگی ریش سفیدی کسی نیست پادرمیونی کنه:305: مشکل خیلی حادی ندارین:72:
[align=justify]آیا خانواده ایشون تا بحال اقدامی برای حل اختلافات شما انجام دادن؟
ایشون فقط میگن طلاق؟ آیا تا الان اقدامی هم برای طلاق انجام دادن یا منتظر هستن شما پا جلو بگذارید؟
بهرحال ایشون هرچقدر هم ناراحت باشن، باوجود خصوصیاتی که ازشون گفتین، بعنوان فردی که اکثر فامیل روشون حساب باز میکنن و ایشونو بعنوان فردی بادرایت میشناسن، رفتار درستی انجام ندادن.
قبلا هم برای مراسم عقد شمارو توی موقعیت انجام شده قرار دادن و الان هم برای ازدواج. شما هم یه طرف قضیه هستین، در زندگی مشترک باید هر دو با مشورت هم برای زمان و مکان مراسم به توافق برسید. اینکه ایشون شرایط را مسکوت نگه داشتن نشونه پختگی و مردانگی نیست.
من فکرمیکنم از خانواده شوهرتون دعوت کنید تا یه شب به منزل شما بیان (و تاکید کنید که حتما همسرتون و پدرش هم حضور داشته باشن) و یه بزرگتر هم که هر دو طرف قبول دارن دعوت کنید و صحبت کنید. برای هر تصمیمی گفتگو لازمه. [/align]
بهتره با یه مشاور مشورت کنید
سلام دوستان تشکر از توجهتون
ایشون خودش را پهان میکنه هر بزرگی هم که میره صحبت میکنه میگه مشکلی نداریم و خودمون حلش میکنیم
با خالم ( مادر ایشون ) بارها صحبت کردم ؛ گریه کردم و گریه کردند و توسط خالم فقط پیغام میده بیا توافقی طلاق بگیریم بعد میگیم توافقی یعنی چطوری ؟ میگه مهریت را ببخش وگر نه همینجوری میزارمت تا موهات مثل دندونات سفید شه !!!
غیر از اینکه دوستش دارم و بارها هم پیغام براش دادم ( خودش را که نشون نمیده ) ترس عجیبی دارم که برچسب مطلقه روم بخوره و توی محلی که ما زندگی میکنیم به سادگی کسی خواستگار دختر یا زن مطلقه نمیشه
ونه تنها برای اون دختر بلکه بقیه اعضای خانواده هم سرخورده میشن نه برای دختراشون میرن ونه به سادگی به پسراشون زن میدن
توی محلمون یکی دو مورد داشتیم که کلا از این محل رفتند
بازم نیازمند راهنمایی دوستان هستم
به نظر من شما باید به یک طریقی با ایشون صحبت کنید.یعنی حتی مادر ایشون هم نمیتونه برای صحبت راضیش کنه؟نظر خانواده اش در مورد این تصمیم پسرشون چیه؟عکس العمل خانواده ی شما چی بوده؟
[align=justify]رفتار ایشون از رفتار یه انسان بالغ به دور هست. متعجبم چطور شخصی با چنین رفتاری مورد تایید یه فامیله!!نقل قول:
ایشون خودش را پهان میکنه هر بزرگی هم که میره صحبت میکنه میگه مشکلی نداریم و خودمون حلش میکنیم
با خالم ( مادر ایشون ) بارها صحبت کردم ؛ گریه کردم و گریه کردند و توسط خالم فقط پیغام میده بیا توافقی طلاق بگیریم بعد میگیم توافقی یعنی چطوری ؟ میگه مهریت را ببخش وگر نه همینجوری میزارمت تا موهات مثل دندونات سفید شه !!!
حتی اگرم خودش بخواد مسلما قانون اجازه نمیده کسی رو انقدر بلاتکلیف بزاره. ایشون حتما میدونن که قوانین در چنین موقعیتهایی برای خانومها هم کم نزاشته. و اگر ایشون بخوان اینظوری پیش برن، شما هم میتونید از راه قانون باهاشون برخورد کنید. 6 ماه بلاتکلیف گذاشتن همسر، درخواست نفقه و به اجرا گذاشتن مهریه و ... و ... و ...
اگر بتونید با مشورت خالتون توی خونه اونها یه مجلسی با حضور یه بزرگتر تشکیل بدید بدون اینکه از قبل به همسرتون اطلاع بدید که مبادا خودشو قایم کنه و توی عمل نجام شده بزاریدش، و باهاش صحبت کنید ببینید آخه مشکلش چیه!
حتی اگه با بزرگتر هم نشد خودتون تنها با خالتون هماهنگ کنید یه زمانی که پسرش خونست بدون اینکه بفهمه برید خونه خالتون باهاش صحبت کنید.
اگرحتی اونموقع هم حاضر به گفتگو نشد، حداقل میتونید با اعلام آمادگی برای طلاق توافقی (البته سوری نه واقعا) به این بهونه ببینیدش باهاش صحبت کنید، اون موقع دیگه باید خودشو نشون بده. ولی اگر صحبت در کنار بزرگترها باشه خیلی بهتره. مخصوصا برای ایشون که ظاهرا به هیچ صراطی مستقیم نیست!
مشکلش فقط قضیه اختلاف با پدرتون سر زمان عروسی بوده یا چیزای دیگه هم هست!؟ چنین بهونه یی برای گرفتن تصمیم طلاق به این زودی خیلی دلیل کوچیک و بی ارزشیه! اگر مشکلشون به پدرش و پدرشما مربوط میشه ایشون که از اول میدونستن خانواده ها با هم اختلاف دارن، باید اون موقع شرایط را درنظر میگرفتن و بعد برای خواستگاری اقدام میکردن.
همونطور که خودتون اشاره کردین اگر طلاق در محل شما هم برای دختر و هم برای پسر اینقدر تابو هستش پس قطعا برای ایشون هم بعد از طلاق صورت خوشی نخواهد داشت.[/align]
سلام
عزیزم یکم غیر عادیه که حتی حاضر نیست شما رو ببینه ( شما تقصیری نداشتید)
دوم اینکه نداشتن رفت و امد دو خانواده هم بی تاثیر نیست
تو می تونی به سادگی بری خونشون و وادار به صحبتش کنی
اگر نتونی باهاش حرف بزنی همینطور روزهات و عمرت رو بی خودی هدر میدی پس هر جور که شده برو پیداش کن خارج از کشور که نرفته !
و اینکه این همه ماااااه شما رو نخواسته ببینه و حتی یه زنگ هم نزده خیلی عجیبه بخاطر همین برو سنگ هاتو باهاش وا کن تا به توافق برسید بالاخره تکلیفت معلوم میشه
و از این سردرگمی نجات پیدا میکنی
موفق باشی
اگه بتونید خودشو ببینید بهتره،یه جوری با خانوادش هماهنگ کنید و ببینیدش و رو در رو صحبت کنید،آخه مگه میشه 6 ماه؟
توکلتون به خدا باشه.اما حتما رو در رو باش صحبت کنید