RE: چطور ناراحتیم رو کاهش بدم؟
ابر بهاری عزیز سلام
نوشته هایتان را با دقت چند بار خواندم...شما همسرتان را دوست دارید و او هم معلوم است که
شما را خیلی دوست دارد و این یعنی فکرهای بیهوده دیگر مانند جدایی و غیره را از ذهن خود دور
کنید!
شما می خواهید مسئله را حل کنید پس به دنبال راه حل باشید نه پاک کردن صورت مسئله!!!
من بعد از مطالعه مسائل و زندگی بسیاری از افراد به این نتیجه رسیده ام که بسیاری از انسانها
به دلیل اینکه با هم صحبت نمی کنند و خواسته هایشان را به هم نمی گویند دجار مشکلات زیادی
می شوند!!!...از طرفی وقتی هم با یکدیگر صحبت می کنند چون مهارت های زندگی و صحبت
کردن با یکدیگر را نمی دانند یا دعوایشان می شود و یا ترجیح می دهند با هم صحبت نکنند!
تا کنون شده به همسرت بگویی که نیاز داری از تو قدردانی شود و یا شده به گونه ای متفاوت
توجه همسرت را جلب کرده و به گفتگو با او به دور از تشتج بنشینی؟
شما اگر اعتماد به نفست را افزایش دهی قطعا در شما تمام این حس ها به وجود می آید و
خودت را ارزشمند می دانی و این حس احترام و ارزش و افتخار در تو در رفتار و گفتارت نمایان
می شود و در گفتگو با همسرت و بیان اینکه دوست داری این نکات را از زبانش بشنوی او را در
این امر یاری می رسانی!
ضمنا دلخوری را هرگز در دلت نگه ندار چون اگر روی هم جمع شوند باعث می شود شما به این
حس که الان داری برسی!...
چرا همسرتان بیحوصله یا بدخلق است؟ به خاطر نوع شغلش است یا نوع تربیتش؟
تا حالا شده برای همسرتان کارهای غافلگیر کننده انجام داده باشید تا او را ذوق زده کنید؟
به کجا دنبال آرامش هستید؟
آرامش در درون ماست و اگر به این آرامش برسید و بدانید از زندگی چه می خواهید و درست
و متفاوت با همسرتان ارتباط برقرار کنید قطعا تغییراتی در رفتار همسرتان خواهید دید!
دلتنگی شما نشان از علاقه به همسرتان را دارد پس راهش را برای درست ابراز کردن این
علاقه به هم باید بیابید!
چقدر اهل مطالعه و شناخت روحیات مردان هستید؟
چقدر مقالات این سایت را خوانده اید و تا چه حد سعی نموده اید محبوب مردتان باشید؟
من در شما سرگشتگی و حیرانی می بینم!...سعی کنید خودتان به یک ثبات و آرامش به
خاطر خودتان برسید و خودتان را دوست بدارید و به خود احترام بگذارید و بعد تاثیر آن را در
همسر و زندگی مشترکتان ببینید!
اگر میتوانید سی دی تکنولوژی فکر دکتر آزمندیان را از اینترنت سفارش دهید و به وسیله
دستورالعمل های آن آرامش و اعتماد به نفستان را بیابید و راه برقرای ارتباط با انسانها را یاد
گرفته و مسائل زندگیتان را به واسطه خواندن مقالات سایت همدردی حل کنید و راه متفاوت
زندگی کردن را یاد بگیرید و برای همسرتان نیز متفاوت باشید و اگر لازم شد بعد از همه این
کارها با همسرتان نزد یک مشاور خوب که در سایت معرفی شده بروید
مسئله شما قابل حل است به شرطی که همتتان برای شروع تغییر از خودتان بلند باشد!
خوشبخت و سعادتمند باشید
RE: چطور ناراحتیم رو کاهش بدم؟
این واکنشش کپی شوهر من بود:311::311:
من اولا با این رفتار به حد انفجار می رسیدم و مسلسل وار از زحمات و مشقات کار خونه و لیست کارایی که کردم وتازه سر دردم داشتمو بچه هم بوده و تو هم کمک نمی کنی و.. .می گفتم و می گفتم ..
و همیشه هم بی نتیجه بود اما تازگی ها فهمیدم یه لبخند و اگه شوخ طبع باشی یه شوخی بهتر جواب می ده مثلا اگه الان این حرفو بهم بزنه میگم عزیزم حواست کجاست این که جزو دکوره خونه س !تازه دکوراسیون مدرنش کردم بهش دست نزنیا!!تمیزی بقیه خونه و عطر غذارو بچسب.
یه حقیقتی رو یه کی از بچه های تالار گفت که میبینم راستم گفت :
تقصیر خود ماست که هر کوچک ترین حرف مردارو جدی میگیریم!!فکرتو رو چیزای مهم تر متمرکز کن مثلا علایقت
RE: چطور ناراحتیم رو کاهش بدم؟
ضمن تایید صحبتهای دوستان.اول میخام توجه تونو به نکان مثبت زندگیتون جلب کنم:1.رفاه نسبی 2.سر به راه بودن و کاری بودن همسرتون(اگر سری به بقیه تاپیکها بزنید متوجه منظورم میشید.چه بسا خانواده هایی که درگیر مشکلاتی مثل اعتیاد یا بی مسئولیتی آقایون هستن.) 3.حضور عشق در زندگیتون(چون نمیتونید دوری همسرتونو تحمل کنید) و صدها نکته ی مثبت دیگه که در زندگی شما وجود داره و خیلیها در آرزوش هستن.
اما به نظر من مشکل اصلی شما دو چیزه:1.خودتونو به درستی نمیشناسین.در جایی دنبال ارامش میگردین که هرگز بهش دست پیدا نمیکنید.اعتماد به نفستون زیاد بالا نیست. 2.راه درست گفتگو بین خودتون و همسرتونو پیدا نکردین.
اگر روی این دومورد کار کنید و کمی هیجان و شور و شوق رو خودتون(نه همسرتون!) وارد زندگی مشترکتون کنید مطمنم خیلی خوشحالتر و موفقتر خواهید شد.
برای این کار هم میتونید از مشاور کمک بگیرید و هم میتونید از مقالات این سایت و یا با سرچ در اینترنت استفاده کنید.اما اینها همه یک شرط داره عزمتونو جزم کنید و دیگه هم به جدایی فکر نکنید چون واقعا به نظر من حیف این زندگیه.
موفق باشید:72:
RE: چطور ناراحتیم رو کاهش بدم؟
bahar.ghamgin عزیز. از دقت و حوصله ای که به خرج دادی ممنون ام
فکر می کنم توی مسائل زندگی کند ذهن هستم.می شه لطفا راهنماییم کنید
اول اینکه خودمم نمی دونم چطور می تونم کسی رو که توی تمام خوشی ها حالم رو می گیره دوست داشته باشم.
دوم اینکه حق با شماست مهارت صحبت کردن و اعتماد به نفس ندارم و حتما تقویتشون می کنم
سوم اینکه چرا باید برای اینکه کسی از آدم قدردانی کنه ازاش بخوایم که اینکار رو بکنه. مگه اینطور نیست که اگر کاری رو برای کسی انجام بدی و ازات قدردانی نکنه یا حالتو بگیره دیگه اون کار رو براش انجام نمی دی؟
چهارم همسرم هم به دلیل کاراش که پر استرس هست و هم به صورت خانوادگی خلق اش تنگه.
قبلا خیلی در مورد مردها مطالعه می کردم که در مورد پسرهای قبلی که گاهی توی زندگیم بودن خوب جواب می داد ولی در مورد همسرم همه اش جواب برعکس می ده.
مقالات این سایت رو خیلی خوندم و از اینکه این همه مورد بدتر از خودم می بینم خجالت می کشم که مشکل ا م رو اینجا بنویسم. ولی اگه لطف کنید و منو تنها نذارید و کمک ام کنید و در موارد بالا راهنماییم کنید ممنون می شم.
bahar89 عزیز. از حرفت منم خنده ام گرفت :311:
یه چیزی نوشتی که کاش می شد بیشتر توضیح بدی. "مردارو جدی می گیریم" به نظر تو چطور می شه کسی رو که دوست داری جدی نگیری. من می تونم حرف یه رهگذر یا غریبه رو جدی نگیرم ولی حرف همسرم برام مهمه.
در ضمن به نظر تو فرق نمی کرد اگه همسرم حرف مثبت بهم می زد. تا اینکه الان حرف منفی می زنه و من باید نادیده بگیرم؟ خوب این دل آدم رو می شکنه
تو چطور یادگرفتی که از حرف همسرت دل شکسته نشی. می شه به من هم یاد بدی؟
یک زن امیدوار عزیز
از اینکه نکات مثبت زندگیم رو بهم یادآوری کردید خیلی روحیه گرفتم. ممنون ام
فقط یه سوال دارم. چطور با این همه نکات مثبت من تا این حد ناراحت هستم؟ و چطور می تونم دلیل اش رو پیدا کنم و از بین ببرم
RE: چطور ناراحتیم رو کاهش بدم؟
دوست عزیزم.دلیل ناراحتی شما و حتی خوشحالیتون نباید وابسته به وقایع بیرونی باشه(البته مسلمه که وقایع خیلی بزرگ منظورم نیست.مثلا اگه کسی عزیزی رو از دست میده نمیشه بهش بگیم ناراحت نباش اما در مورد مسائل عادی زندگی خصوصا روابطتون با همسرتون این خودتونید که میتونید احساساتتونو کنترل کنید).
به نگاهتون به زندگی عمق بدید.به دنبال اهداف بزرگتر باشید.نعماتیکه خدا بهتون داده رو هر روز برای خودتون یادآوری کنید.
اگر کاری رو برای همسرتون انجام میدین به خاطر این انجام بدین که خودتونو خوشحال کنید نه این که ایشون از شما قدردانی کنه.به این ترتیب اگه واکنش خوبی هم نبینید ناراحت نمیشید.شما یک پایه ی این زندگی مشترکید پس با کارهای خوبتون اول به خودتون لطف کردید نه به همسرتون.
همسرتون مسلما ویژگیهای مثبت خیلی زیادی داره شروع کنید یواش یواش ازش به خاطر خوبیهاش تشکر و قدردانی کنید.محبت رو به صورت علنی و زبانی وارد زندگیتون کنید باور کنید محبت راه خودشو پیدا میکنه و همسرتونم کم کم یاد میگیره که قدردان شما باشه.
شما تمرکزتونو گذاشتین روی معایب کوچیک و مشکلات ناچیز زندگیتون.به خاطر همینم خوشحال و خوشبخت نیستین.این توجه رو معطوف کنید به خوبیها و محاسن زندگیتون.تلاش کنید تا زیباییهای جدید به زندگیتون اضافه کنید.و اصلا به افکار منفی اجازه ظهور ندین.
روی اعتماد به نفستون کار کنید.
صبور باشید و انتظار نداشته باشید که یک روزه همه چیز درست شه.فقط هر روز که میگذزه سعی کنید کار درست رو انچام بدید و به خاطر روز خوبی که داشتید شکر گزار باشید.به این ترتیب بعد از مدتی میبینید که احساس خوشبختی تمام روزهاتونو پر میکنه.
ارتباطتونم با خالق هستی پر رنگ تر کنید.خدا جای خالی همه نداشته ها رو پر میکنه.
موفق باشید:72:
RE: چطور ناراحتیم رو کاهش بدم؟
مرسی از راهنمایی هاتون
خوب من از امروز می خوام به گفته های شما عمل کنم. لطفا منو تنها نذارید تا کم نیارم.
می خوام به خاطر خوبی هاش ازاش تشکر و قدر دانی کنم. راستش رو بخواید وقتی که می خوام به خوبی هاش فکر کنم فقط بدی هاش یادم میاد.
باورم نمی شه. هیچی یادم نمیاد.....:302:
مثلا اینکه یه خونه خوب و نو برای زندگیمون اجاره کرده. مثلا اینکه ماشین داریم و هر جا که بخوایم بریم راحت می تونیم بریم....:302:
راستش حاضرم پیاده برم ولی با اون توی یه ماشین نشینم
آهان فهمیدم مثلا اینکه وقتی میره خرید خوراکی هایی که من دوست دارم رو برام می خره
امشب که اومد خونه از چی تشکر کنم؟
RE: چطور ناراحتیم رو کاهش بدم؟
دوست عزیز گفتم به نگاهتون در زندگی عمق ببخشید!ایا تنها خوبیهای زندگی مشترک وهمسرتون همینهاست؟
به افکار منفی از قبیل این که فقط بدیهاش یادم میاد اجازه ظهور و بروز ندید:305:
براس شروع میتونید از این که همسرتون برای زندگیتون تلاش میکنه ازش تشکر کنید.
برای این که وقتی میره خرید چیزهایی که دوست دارید رو میگیره .
با دقت بیشتری به زندگیتون نگاه کنید..
افرین:104:
RE: چطور ناراحتیم رو کاهش بدم؟
دوست عزیز احتمالا شناخت کمی از مردان داری . چون توقعاتی که از شوهرت داری براحتی حاصل نمیشه و جای اینکه اینقدر ناامید باشی بایید تلاش کنی تا شوهرت رو سر راه بیاری. از حرفهات شدیدا بوی خستگی میاد. باید سنگهاتو با خودت وا بکنی و برنامه ریزی در زندگیت داشته باشی. اما بیشتر از شوهرت توضیح بده تا بتونیم دقیق تر راهنمائیت بکنیم. همیشه امیدوار باش بالاخره جایی هست که تو در آن آرامش داشته باشی سعی کن آنجا را پیدا کنی و آرام بیاسایی.
RE: چطور ناراحتیم رو کاهش بدم؟
ابر بهاری عزیز یه سوال همسرت از همون روزای اول این طور بود؟یعنی به قول تو ضد حال می زد و حال گیری می کرد؟
RE: چطور ناراحتیم رو کاهش بدم؟
بله دوستان از همون روز اول همه اش حال منو می گرفت.
حتی از همون روز خواستگاری. ما سنتی ازدواج کردیم. دفعه اول که با مامانش و خواهرش اومدن خونمون همه خیلی گرم و صمیمی با هم سلام و احوالپرسی کردیم فقط اون با وجودی که چشماش از رضایت برق می زد خیلی سرد برخورد کرد. بعد از اون هم از نظر احساسی خیلی سرد و دستوری برخورد می کرد ولی از نظر کاری و مالی خیلی مایه میذاشت.
بخاطر همین برخوردهاش چند بار سعی کردم رابطه رو بهم بزنم ولی نذاشت و انقدر قول های مختلف داد که آخرش رضایت دادم. البته از اون روز خیلی خیلی تغییر کرده. هنوز با خانواده خودش همونطور سرد برخورد می کنه ولی من انقدر که باحاش کلنجار رفتم با من خیلی بهتر رفتار می کنه.
("یک زن امیدوار" عزیز الان که فکر می کنم میبینم این هم یکی از نقاط مثبت همسرمه که نادیده گرفته بودم)
راستی دیشب از اینکه برای زندگیمون تلاش میکنه ازاش تشکر کردم. خیلییییییییییییی خوشش اومد، البته بازم زیاد به روی خودش نیاورد ولی من فهمیدم که خوشحال شده و از اینکه تونستم اونو خوشحال کنم منم خوشحال شدم.
دیشب به حرف های خودم بیشتر گوش کردم. احساس کردم توی هر حرف ام یه کنایه ای بهش می زنم، دلیل اش هم اینه که از دستش دلخورم و ضد حال هایی که قبلا بهم زده باعث می شه اینطور رفتار کنم.
مثلا هر وقت بهش زنگ می زنم می گه "دستم بنده حالا کار دارم...." و هر وقت هم که به خودم می رسم خیلی بی تفاوت رفتار می کنه.... در عوض دیروز که بهم زنگ زد و گفت که راستی دیشب یادم رفت موهاتو بگم مبارکه، منم یکهو گفتم حالا فعلا کار دارم و زودی تلفن رو قطع کردم...
واااایییی..... هر چی بیشتر می نویسم بیشتر از خودم خجالت می کشم. می بینم که خودمم خیلی مقصرام. اصلا نمی دونم چطور کارمون به اینجا کشید.
من فقط از همسرم توقع داشتم یه برخورد معمولی داشته باشه. مثلا وقتی براش کاری انجام می دم تشکر کنه. مثلا کارهای شخصیش رو (مثل ریختن چایی برای خودش یا آوردن موبایل اش) وظیفه من ندونه. امکانات زندگیمون رو بینمون مساوی تقسیم کنه. نظر من رو در مورد مسائل مشترکمون بپرسه. مثلا در بعضی موارد آسایش و راحتی من رو قبل از راحتی خودش در نظر بگیره. به نظر شما اینها توقع زیادیه. natali عزیز مگر رفتار زن ها و مردها با هم در این موارد متفاوته که شما میگید باید مردها رو شناخت؟ مگر عکس العمل هر انسانی در این موارد اینجوری نیست. به نظر من مردها هم اینها رو می فهمن ولی وقتی در مقام شوهر آدم قرار می گیرن رفتارشون عوض می شه و به خودشون حق می دن این طور بی تربیت و بی ملاحظه رفتار کنن...
همین هاست که منو خسته کرده و آرامش ام رو بهم می زنه. دلم می خواد یه راهی پیدا کنم که هم این رفتارها رو کم کنه و هم وقتی که این موارد پیش میاد اینطوری بهم نریزم و نذارم اینطور روی زندگیم تاثیر بذاره