RE: یکی بیاد منو روانکاوی کنه
ممنوم که نظر دادین نه اصلا آدم توداری نیستم دلیلی نمیبینم به هرکسی راجعبه مسائل و مشکلات زندگی شخصیم بگم
چند دوست صمیمی دارم که مشاور هستن ولی دوست صمیمی که بخوام همیشه باهم باشیم ندارم آخا اخلاقای خاصی دارم که کسی نمیتونه باهام صمیمی بشه (البته از نظر دیگران)
من سرگرمیم کاره ولی هم سن و سالام سرگرمیایی دارن که برا من بی ارزشه و یه جورایی وقت تلف کردن بنظرم.
من از لحاظ خانوادگی همیشه در تصمیم گیری و تفریحاتم آزادتر بودم تا همسن و سالام برای همین نمیتونم با همه بجوشم
زندگی یعنی درگیر شدن برای فهمیدن؛ اگه بخوام مسائل برام اهمیتی نداشته باشن باید زندگی مرده و راکدی رو داشته باشم و من از اینجور زندگی ای عذاب میکشم
RE: یکی بیاد منو روانکاوی کنه
من کودک درونم رو خیلی دوست دارم وهر وقت که اذیتش میکنم باهام قهرمیکنه باید کلی ممن کشی کنم تا آشتی کنه
راجعبه تصویر کودکیم من همیشه یه بچه تخصه شیطون که همش در حال اذیت و ازار و شیطونی با کوچکترا و زبون ریختن برا بزرکترا بودم بطوری که حتی الان که 22سالمه هروقت با یکی از اشناهای بچگیم (فامیلا و بزرگترای اون زمان) برمیخورم فقط و فقط از شیطنتای من میگن که چقد بچه شون رو اذیت کردم یا چقد براشون زبون میریختم و چقد شیطنت میکردم و از این حرفا
نمیدونم این تصاویر که واقعی هم هستن برای ارتقاع تواناییهای کودک درونم کافیه یا باعث سرخوردگیش میشه
نمیدونم چرا بعضی اوقات (که خیلی هم کم پیش میاد) چرا استرس میگیرم مثلا بیشتر درمورد همسرمه که همیشه بعد از قهرای طولانی مدتمون اون زنگ میزنه تا برم پیشش یا بیاد دنبالم یابریم باهم حرف بزنیم و من بعد ار اولین مکالمه بعداز اشتیمون جوری استرس میگیرم که به شدت میلرزم نمیدونم دلیلش چیه دلتنگیه ؟ ترسه ؟ یا ...؟
RE: یکی بیاد منو روانکاوی کنه
سلام!
با این عنوانی که روی تاپیکت گذاشتی... یعنی امثال من حرف نزنن
ولی راستش حیفم اومد چیزی ننوشته از تاپیکت خارج بشم. روانکاوی که نه ولی حرف که میتونیم بزنیم مثل دو تا خانوم متشخص!!!!!!!!!!!
نقل قول:
مثلا بهم میگن همه جا نظرتو نگو یا اگه بگم دیگران ناراحت میشن چون به میل اونا نیست
خب معلومه چرا دوست داری نظرتو همه جا بگی، اصلا چه لزومی داره؟ تا حالا به لحن صحبت کردنت توجه کردی؟ گاهی اوقات آدما ناخواسته از لحن ما برداشت های ناخوشایندی میکنن و ناراحتشون می کنه!
نقل قول:
اگه از کسی ناراحت بشم بهش میگم ولی در اکثر موارد باعث کدورت یا تلافی طرف میشه
(به زبون خودم : حرف زور تو کت من نمیره) اگه خواسته یا حرف نامربوطی بزنه کسی قبول نمیکنم و اعتراض میکنم
چیزا و رفتارایی که از دیگران دوست دارم یا بدم میاد رورک میگم
:104:
خوبه که احساساتتو با آدما در میون بذاری اصلا خوب نیست که ناراحتی ها رو تو خودت جمع کنی. رک صحبت کردن خوبه. ولی خیلی به شرایط محیطی و اونی که مخاطب شماست بستگی داره! خود شما مگه همیشه تو زندگیت خوشحالی ؟ همیشه همه چی بر وفق مرادته؟ مشکلی نداری؟ از کجا میدونی اونی که داره با صحبت های رک شما بمباران می شه تو شرایط مناسبیه؟ ازکجا مطمئنی که یه مشکلی که از دید شما پنهان مونده اونو تو شرایط روحی آسیب پذیری قرار نداده؟
رک یعنی بی پرده صحبت کردن و اصل قضیه رو بازگو کردن. و هرگز با لحن محبت آمیز و ملایمت منافاتی نداره.
به آدما این اطمینان رو بده که دوستشون داری و قصدت از بیان حرفات کمک به بهبود شرایطه!
نقل قول:
خسته شدم بسکه دیگران بهم گفتن تو که خودت میتونی پس چه نیازی به حضور ما هست
به این فکر کن که چرا این حرفو ازشون میشنوی؟ اگه این حرف تنها یک نفره نه ولی اگه تا حالا از چند نفر اینو شنیدی یعنی باید به خودت رجوع کنی.
اصلا منظورم این نیست که اشکال از شماست و خدای نکرده دختر تکرو و سرکشی هستی:163: (اگر بودی این حرف اونا ناراحتت نمیکرد)
منظورم اینه شاید تو ظاهر و رفتارت اینو بهشون القا میکنی. یه خورده انعطاف... استقبال از شنیدن نظراتشون... حتی گاهی اوقات وانمود کردن به اینکه نمیدونی تا فکر کنن که کمک هاشون واقعا مؤثره...
مستقل ترین آدما هم به مشاور احتیاج دارن مشاورای خوب!!!!! و میدونی از کجا پیداشون میکنن؟ با گوش دادن به همه نظرات!!!!!!!! کمک دیگران را رد نکن.
نقل قول:
خسته شدم بسکه تنهایی کشیدم
دیگه میخوام راحت باشم میخوام بدون دغدغه همه چی به خودم برسم فقط و فقط به خودم و بس
اینکه بخوای فقط به خودت برسی فقط تنهاترت میکنه!
دختر خوب! بپذیر که شما فقط یک طرف یه رابطه ای. طرف دیگه آدم یا آدم هایی هستند که ممکنه مثل شما فکر نکنند.
به ندرت کسایی به پستت می خورن که بخوان به لایه های زیرین شخصیتت پی ببرن و کشف کنن که زیر نقاب نیلوفری که خیلی رک مخالفتشو ابراز میکنه و گهگاهی اونا رو می رنجونه، یه دختر صاف و صادق نشسته که برعکس تفکر اونا خیلی هم مهربونه!:72:
مردم اکثرا با ظاهر قضاوت میکنن. نمی گم بشو همونی که اونا می خوان. ولی یه خورده انعطاف پذیر تر چه ایرادی داره؟
در آخر هم باید اینو بگم که من به این اعتقاد دارم که تو روابط انسانی به ندرت 4=2+2 میشه!
شما یه حرفی میزنی یا یه کاری میکنی بعد از اون دیگه از کنترلت خارج میشه! و این ذهن و شرایط طرف مقابله که عکس العمل رو مشخص میکنه. پس احتیاط خیییییییییییییییییییییلی لازمه!
زندگی مطابق میل و نظر دیگران جهنمه. ولی در کنار دیگران زندگی کردن نه تنها سخت نیست بلکه خیلی زیباتر هم هست!
سرت چطوره؟ درد گرفته؟
ببخشید خیلی طولانی شد
ولی فقط خواستم کمک کرده باشم:46:
RE: یکی بیاد منو روانکاوی کنه
مرسی گلم ممنون از صحبتها و راهنماییات
نقل قول:
نقل قول:
مثلا بهم میگن همه جا نظرتو نگو یا اگه بگم دیگران ناراحت میشن چون به میل اونا نیست
نقل قول:
خب معلومه چرا دوست داری نظرتو همه جا بگی، اصلا چه لزومی داره؟ تا حالا به لحن صحبت کردنت توجه کردی؟ گاهی اوقات آدما ناخواسته از لحن ما برداشت های ناخوشایندی میکنن و ناراحتشون می کنه!
منظورم مواردیه که درمورد خودمه که دوروبریای من توقع دارن کوتاه بیام من نمیتونم ساکت بشینم تا دیگران برام تصمیم بگیرن ومن هیچی نگم اصلا شیوه تربیتیم این نبوده والان که ازدواج کردم به مشکل برخوردم با تصمیم گیری مشترک مشکلی ندارم ولی اینکه کسی بخواد نظراتشو بهم تحمیل کنه نمیتونم کوتاه بیام فکرمیکنم حق خودمو ضایع کردم
آره این حرفت درمورد من صدق میکنه و خیلی جاها ناخواسته خیلی ها رو رنجوندم چکارکنم این مدلیم دیگه.دلم صافه ولی اکثرا ازم یه دیو میسازن بخاطر حرفام
.
نقل قول:
رک صحبت کردن خوبه. ولی خیلی به شرایط محیطی و اونی که مخاطب شماست بستگی داره! خود شما مگه همیشه تو زندگیت خوشحالی ؟ همیشه همه چی بر وفق مرادته؟ مشکلی نداری؟ از کجا میدونی اونی که داره با صحبت های رک شما بمباران می شه تو شرایط مناسبیه؟ ازکجا مطمئنی که یه مشکلی که از دید شما پنهان مونده اونو تو شرایط روحی آسیب پذیری قرار نداده؟
به آدما این اطمینان رو بده که دوستشون داری و قصدت از بیان حرفات کمک به بهبود شرایطه!
حرفتو قبول دارم ولی من که نمیتونم همیشه خودمو بذارم جای دیگران
تو بعضی موارد پیش میاد که منم توشرایط خوبی نیستم ونمیتونم شرایط طرف مقابل رو مدنظر بگیرم و حرف منطقی رو میزنم که باعث کدورت میشه ولی طرف حق رو به خودش میده اینجور مواقع عکس العمل مناسب چیه؟
یه جورایی شخصیتم مثل مرداست و بیشتر مواقع دوست داشتنم رو باکارام نشون میدم تا با حرف.
نقل قول:
نقل قول:
خسته شدم بسکه دیگران بهم گفتن تو که خودت میتونی پس چه نیازی به حضور ما هست
به این فکر کن که چرا این حرفو ازشون میشنوی؟ اگه این حرف تنها یک نفره نه ولی اگه تا حالا از چند نفر اینو شنیدی یعنی باید به خودت رجوع کنی.
اصلا منظورم این نیست که اشکال از شماست و خدای نکرده دختر تکرو و سرکشی هستی (اگر بودی این حرف اونا ناراحتت نمیکرد)
نسبت به سنم و دوستان و اعضای خانواده ام از تواناییهای ببالاتری برخوردارم که باعث میشه توقع دیگران ازم بیشتره
مثلا درمورد پول و خرج زندگیم: من حدوده 3ساله که تو یه استان دیگه و به دور از خانواده زندگی میکنم و فقط 6ماه اول از بابام پول گرفتم و بعدش دیگه خودم نخواستم و حالا این توقع بوجود اومده که بابام از زیر همه مسائل مالی من شونه خالی میکنه و وظیفه خودش نمیدونه
یا اینکه شاید هفته ای یکبار باهام تماس بگیرن و وقتی علت رو میپرسم توجیه میارن که خیالمون ازت راحته !
نقل قول:
نقل قول:
خسته شدم بسکه تنهایی کشیدم
دیگه میخوام راحت باشم میخوام بدون دغدغه همه چی به خودم برسم فقط و فقط به خودم و بس
منظورم از تنهایی کشیدن بار زندگیه که از نتهایی به دوش کشیدنش خسته شدم
دارم کم کم این مسئولیتها رو به موظفاش (پدر مادر و همسرم) برمیگردونم و میخوام چندوقت بی مسئولیت زندگی کنم یعنی مثل دخترای سن خودم آزاد و بی مسئولیت بشم
نقل قول:
مردم اکثرا با ظاهر قضاوت میکنن. نمی گم بشو همونی که اونا می خوان. ولی یه خورده انعطاف پذیر تر چه ایرادی داره؟
در آخر هم باید اینو بگم که من به این اعتقاد دارم که تو روابط انسانی به ندرت 4=2+2 میشه!
شما یه حرفی میزنی یا یه کاری میکنی بعد از اون دیگه از کنترلت خارج میشه! و این ذهن و شرایط طرف مقابله که عکس العمل رو مشخص میکنه. پس احتیاط خیییییییییییییییییییییلی لازمه!
زندگی مطابق میل و نظر دیگران جهنمه. ولی در کنار دیگران زندگی کردن نه تنها سخت نیست بلکه خیلی زیباتر هم هست!
مییشه این رو برام بازتر کنی میخوام یاد بگیرم
مرسی از وقتی که برام گذاشتی:72: :46: :43:
RE: یکی بیاد منو روانکاوی کنه
بعضی وقتا مثل امروز زیادی حساس میشم مثلا امروز به چند تا تاپیک سر زدم و هزکدوم انرژی منفی داشتن حالمو بدکردن یه جور خاصی میشم یه حالت تهوع شدید میگیرم:163: و حالت سردرگمی بعد سریع از اون محیط میام بیرون و سعی میکنم حال و هوامو عوض کنم
نمیدونم چمه؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
چندوقته اینجوری میشم (حالت تهوع رو میگم) و چندوقته که اصلا اشتها ندارم تو دوهفته 4تا5کیلو وزن کم کردم
کودک درونمو خیلی دوست دارم عاشق شیطتناشم :311: :104: :227:
اعجوبه است :43::46::310:
تعجب نکنید که چرا این موضوعات اینقد به هم بی مربوط و پراکنده هستن.
چون من دارم رو خودم کار میکنم و تمرکزمو گذاشتم رو رفتار خودم که بفهمم چه جوریم و نظر شما دوستان رو راجعبه این شخصیت بدونم و بدونم ایا سالمه یا نه؟ برا همین از هرچیز که جلو چشمم میادو حس میکنم مینویسم
ممنون از وقتی که برام میذارید:72::72::72::72::72:
RE: یکی بیاد منو روانکاوی کنه
دو باره سلام
نقل قول:
حرفتو قبول دارم ولی من که نمیتونم همیشه خودمو بذارم جای دیگران
تو بعضی موارد پیش میاد که منم توشرایط خوبی نیستم ونمیتونم شرایط طرف مقابل رو مدنظر بگیرم و حرف منطقی رو میزنم که باعث کدورت میشه ولی طرف حق رو به خودش میده اینجور مواقع عکس العمل مناسب چیه؟
ببین اینایی که بهت میگم حالت ایده آل قضیه است. مثل مدلی که از روش نقاشی میکشن. حتی تابلو لبخند ژکوند هم نسبت به مدل واقعی(مونالیزا) کامل نیست. منظورم اینه که انسان کامل و ایده آل الگوییه که ما باید خودمونو بهش نزدیک کنیم. گاهی اوقات خیلی دور از واقعییت به نظر میرسه ولی اصلش اینه! راه درست همیشه دشوار بوده و یک شبه هم بدست نمیاد.
حالا بریم سر موضوع شما: وقتی که همه چی آرومه و شما خیلی خوشبختی:310:!!!!! کاری نداره که ملاحظه دیگرانو بکنی و حواست به این باشه که نرنجونی شون. مرد اونه که وقتی حالش خوب نیست رو رفتارش کنترل داشته باشه یا حداقل اون لحظه کار خاصی نکنه.
اصلا چه لزومی داره وقتی ناراحت و عصبی هستی سر مسائل مهم زندگیت هم با دیگران بحث کنی؟ بذار به خودت مسلط بشی و تنش ازت دور بشه و اون وقت منطقی با دیگران مذاکره کن. به کسی که نسبت به شما جبهه گرفته حتی محبت هم نمیشه کرد چه برسه...
بحث من آدم های بیماری که نسبت به همه چی بدبینن و جبهه میگیرن نیست، ولی سعی کن کسایی که برات مهمن و تو زندگیت تأثیر گذارن ذهنیت مثبتی نسبت بهت داشته باشن و این کاملا دست شماست اگه بخوای!
نقل قول:
مردم اکثرا با ظاهر قضاوت میکنن. نمی گم بشو همونی که اونا می خوان. ولی یه خورده انعطاف پذیر تر چه ایرادی داره؟
در آخر هم باید اینو بگم که من به این اعتقاد دارم که تو روابط انسانی به ندرت 4=2+2 میشه!
شما یه حرفی میزنی یا یه کاری میکنی بعد از اون دیگه از کنترلت خارج میشه! و این ذهن و شرایط طرف مقابله که عکس العمل رو مشخص میکنه. پس احتیاط خیییییییییییییییییییییلی لازمه!
زندگی مطابق میل و نظر دیگران جهنمه. ولی در کنار دیگران زندگی کردن نه تنها سخت نیست بلکه خیلی زیباتر هم هست!
مییشه این رو برام بازتر کنی میخوام یاد بگیرم
خب ببین شما یه حرفی رو به یه نفر میزنی و بر اساس ذهنیت خودت میخوای که همون برداشتی که شما انتظار داری رو بکنه، اما شما تو ذهن اون آدم نیستی نمیدونی حرفت ممکنه چه بازخوردی داشته باشه. شاید اصلا اون منظوری که طرف برداشت کرده نداشته باشی! پس چکار میشه کرد؟ همیشه یه جایی برای بازگشت بذار. به قول مهندس ها یه فرجه ای برای خطا باقی بذار. منظورتو واضح بهش برسون و همون جور که قبلا گفتم بهش اطمینان بده که نیتت خیره! محبت صحیح راهشو به هر دلی باز میکنه! ( واسه شما که اهل عملی نباید سخت باشه)
خلاصش اینکه انسان ها حتی اگر بخوان هم نمیتونن از اجتماع دور بشن و اگر دقیق نگاه کنی میبینی که هم زیستی مسالمت آمیز با دیگران ( همسر، فرزند، والدین، خواهر، برادر، همکار، همکلاسی، همسایه، همشهری و....) هدفیه که همه به نوعی و با روش های خودشون (درست یا غلط) برای رسیدن بهش تلاش میکنن. ایشالا که با روش درست به هدفت برسی:43:
راجع به پست آخرتم نظری ندارم ولی مطمئنا یه مشاور خوب میتونه راهنماییت کنه
RE: یکی بیاد منو روانکاوی کنه
عزیزم به تالار خوش اومدی یه تاپیک باز کن بایه عنوان مناسب مثلا ترس از اینده و زندگی مشترک
اونجا راهنماییت میکنیم:72:
RE: یکی بیاد منو روانکاوی کنه
مرسی دانوب عزیز
آره من میخوام ایده آل باشم ولی برام سخته که همیشه بهترین باشم مثلا مامان بابام یا همسرم اینقد ازم تعریف میکنن که خودم عصبی میشم اغراق نمیکنن حقیقت رو میگن ولی من دوست ندارم یه ریز جلو همه تکرار کنن
ولی یه وقتا هم که من خراب میکنم بهم میگن تو که اینقد خوبی چرا بعضی وقتا اینجوری خراب میکنی (خودم پذیرش اشتباهمو دارم ولی دلم نمیخواد پدرو مادر و همسرم که عزیزترینهام هستن ازم رنجیده خاطر بشن) ؛ .
بعضی جاها بعضی موارد پیش میاد که من دارم حرف منطقی میزنم وهمه هم قبول دارن ولی این وسط یکی که تو زندگیمم تاثیرگذاره برای همون حرف منطقیم چون به نفع خودش نیست ناراحت شده و برام دردسر درست کرده من که نمیتونم از حق خودم برای یکی که خودش مشکل داره بگذرم آخه یکی دودفعه گذشتم و بعدش برام شد وظیفه دراین مورد چکارکنم؟
نقل قول:
ولی سعی کن کسایی که برات مهمن و تو زندگیت تأثیر گذارن ذهنیت مثبتی نسبت بهت داشته باشن و این کاملا دست شماست اگه بخوای!
مثلا برای همین افراد بهم میگن آدم یه دنده ای هستی درصورتی که گفتم کوتاه اومدنم درنظر اونا یعنی وطیفته
نقل قول:
خب ببین شما یه حرفی رو به یه نفر میزنی و بر اساس ذهنیت خودت میخوای که همون برداشتی که شما انتظار داری رو بکنه، اما شما تو ذهن اون آدم نیستی نمیدونی حرفت ممکنه چه بازخوردی داشته باشه
خوب ادما شخصیتای متفاوت دارن چه جوری میشه حرفی بزنی که به مزاق همه خوش بیاد؟ منم که شخصیت همه رو نمیشناسم به اون جمعی هم که وارد شدم در زندگیم تاثیر گذارن من باید چه جوری برخورد کنم؟
نقل قول:
شاید اصلا اون منظوری که طرف برداشت کرده نداشته باشی! پس چکار میشه کرد؟ همیشه یه جایی برای بازگشت بذار. به قول مهندس ها یه فرجه ای برای خطا باقی بذار. منظورتو واضح بهش برسون و همون جور که قبلا گفتم بهش اطمینان بده که نیتت خیره! محبت صحیح راهشو به هر دلی باز میکنه!
همینجوری برخورد میکنم ولی بعدها میفهمم پشت سرم همه جا گفته این دختره چقد ازخودراضی و پررو هست
بازم ازت ممنونم نظر لطفته بازم راهنماییم کن:46: :72:
RE: یکی بیاد منو روانکاوی کنه
همه میگن تو باید مرد میشدی تا زن
همسرم میگه تو یه پسربچه چهارده ساله مغروری که داری تو بچگیت سیر میکنی با غرور بچه گانت
این یعنی چی؟:302: