RE: رفتارهای پدرشوهرم عجیبه!!!
عزیزم گذشت و فداکاریت اشتباه نبوده مطمئن باش نتیجشو می بینی.تو به رفتارت ادامه بده.دیگران هم میدونن یا خواهند دونست همه حرفای پدر شوهرت غلطه.کاری که تو باید کنی اینه که تمرکزتو از روی پدر بزرگت برداری.اصلا هم پیش شوهرت گله نکنی این طور که معلومه شوهرت منطقیه و این رفتارهای پدرش از چشمش دور نمی مونه
RE: رفتارهای پدرشوهرم عجیبه!!!
mahi91 عزیز
گذشت و فداکاری شما ستودنیست و شما باید همیشه خودت باشی و اصلا مثل دیگران رفتار
نکنی اما اگر به حرفهای قبلم دقت کنی محبت اندازه دارد!
محبت و لطف نمودن بیش از اندازه آن هم در مقابل افرادی که قدر دان نیستند باعث می شود که
افراد فکر کنند وظیفه مان است و روز به روز متوقع تر شوند و این یک واکنش طبیعی است!
پس از این به بعد در محبت کردن یا لطف نمودن به دیگران کمی حد تعادل را رعایت کنید و اگر قدر
دان محبت هایتان نبودند و در عین حال قصد داشتند که شما را مورد تخریب قرار دهند تا کم کاریها
و کم لطفیهای خودشان یا اطرافیانشان را بپوشانند حتما با لحنی مهربان و صمیم به آنها متذکر
شوید که این وظیفه شما نبوده و شما لطف کرده اید که این کار را انجام داده اید تا به مرور زمان
عقب نشینی نمایند.
برایت یک نمونه مثال عملی می آورم تا بدانی که منظور من چیست :
((عموی بزرگ من رفتاری مشابه پدر شوهر شما با مادر من داشت...مادر من همانند شما زنی بسیار
مهربان و صبور بود که بالطبع آن این صبر ایشان باعث متوقع شدن عموی من در گذشته شده
بود...پدر من مادر پیری داشت که سالها پیش به علت بیماری سرطان و نداشتن دختر همواره
مادر من به همراه زن عموی دیگرم او را پرستاری می نمود و عموی بزرگ من و همسرش از نگهداری او ممانعت می نمودند و
بهانه عمویم این بود که زن من جوان است و نمیتواند این کار را انجام دهد !!!!...مادر من گلایه ای نداشت اما پس از مرگ
مادربزرگ من عموی من تا مدتها هر وقت زن عموی کوچکم را میدید از او بابت نگهداری مادرش
تشکر می کرد اما مادر من را که می دید در جمع می گفت وظیفه اش بوده!!!!
مادر من منتظر قدر دانی نبود اما مادر من از این رفتار عمویم که این کار را وظیفه مادرم
می دانست به شدت ناراحت بود!...3سال پیش که من ناراحتی بسیار مادرم را بعد 20 سال
دیدم علت را جویا شدم و با توجه به حرف استادم که می گفت اگر انسانی قدر محبتی را
ندانست و زبان به اعتراض گشود او را آگاه کنید که این تنها یک لطف بوده نه وظیفه! تصمیم
گرفتم در مهمانی بعد که همه فامیل جمع بودند و مسلما باز هم این حرف عمویم تکرار میشد
خودم بحث را وسط بکشم و از مادرم بخواهم در خصوص این جریان صحبت کند و قبل از اینکه
عمویم بخواهد چیزی بگوید شروع کردم به قدردانی از مادرم جلوی همه و گفتم من دوستی
دارم که حتی حاضر نیستند مادر خودشان را نگه دارند و کار مادر من یک نوع فداکاری بوده و
همه جمع بار دیگر از مادر من تشکر کردند و عمویم گفت وظیفه انسانی انجام داده اما من
گفتم بله عموجان اما انسانیت گوهریست که خیلی از انسانها در این زمانه آن را فراموش
کرده اند و این آخرین باری شد که عمویم این حرف را زد و حسابی حواسش را جمع کرد!))
mahi91 عزیز محبت و لطف را به جا و به اندازه انجام بده و با احترام و ادب یاد آور شو که لطف
می کنی تا دیگران فکر نکنند وظیفه ات است و سعی کن برخی انسانها را در حین ignore
کردن - یعنی انگار وجود ندارند و مهم نیستند - محبت را به قاعده انجام دهی!
تدبیر و درایت را در تمامی این مراحل فراموش نکن!
باز هم می گویم قرار نیست همه از ما خوششان بیاید پس اینقدر حساس نباشید!
موفق باشی