RE: رفتارهای غلط من در زندگی مشترک
مرسی از زن امیدوار به خاطر تاپیکت خیلی عالیه اینجوری به ما هم کمک کردی که بییاین نقاط ضعفمون رو بگیم و دیگه تکرارش نکنیم و به نقطه قوت تبدیلش کنیم
اشتباهات من و زن امیدوار خیلی شبیه
من اشتباهات زیادی داشتم
سیاست زنانه نداشتم و همه رو مثل خودم بی ریا میدیدم
مسائل مالی تو زندگیم باعث شد که از نقش خودم خارج بشم و بجای زن بودن و عشق دادن به همسرم و براورده کردن نیازاش؛مرد شده بودم و دنبال حل مشکلات مالیش بودم (سهم و نقشها رو قاطی کردم)
حرمت همسرم و خانواده شو از بین بردم
زود عصبی میشدم و کنترل حودمو ندارم و بخاطر مسائل کوچک تشنج ایجاد میکردم
همیشه خانواده همسرم رو مقصر میدونستم و به همسرم و خانواده اش هم این حرف رو میزدم
اجازه دادم مسائل زندگیمون به بیرون از خونه کشیده بشه و دیگران در زندگیمون دخالت کنند
RE: رفتارهای غلط من در زندگی مشترک
یکی از بزرگترین اشتباهات من تو زندگیم قرض گرفتن پول از پدرم بود که بارها خودمو برای این کارم سرزنش کردم و از شما هم می خوام حتی مبلغ ناچیزم تو زندگیتون از پدر و مادرتون قبول نکنید چه برسه به.....
چون واقعا یه فتنه میشه جای کمک تو زندگیتون
RE: رفتارهای غلط من در زندگی مشترک
اشتباه دیگه من توی زندگی مشترکم این بود که یادم میرفت (و الانم گاهی میره) که همسرم وقتی میاد خونه ممکنه اونقدر روز سختی رو گذرونده باشه که همون دقیقه اول متوجه تغییرات خونه و من نشه.من بارها و بارها در بدو ورود همسرم درصورتی که کاریو فراموش کرده بود یا تغییری متوجه نشده بود با سیلی از کلمات غر مانند! بهش خوشامد میگفتم!والان میفهمم که این اشتباه محضه:302:
RE: رفتارهای غلط من در زندگی مشترک
اشتباه من اینه که زود قضاوت می کنم.و خیلی بد بینم.
اشتباه من اینه که به خودم ارزش قائل نمی شم.
اشتباه من اینه که در برابر مادر شوهرم نمی تونم بگم نه
اشتباهم این بود که در نامزدی هرچی مادر شوهرم گفت قبول کردم الان حرص می خورم
اشتباهم اینه که نمی تونم گذشته رو فراموش کنم.
اشتباهم اینه که زود گریم در می یاد.نمی تونم بدون اینکه گریه کنم حقمو بگیرم.حتی اشک منو مادر شوهرمم دیده.و گاهی می زنه تو سرم:302:
اشتباه من اینه که اعتماد به نفس ندارم و همش می گم نمی تونم
RE: رفتارهای غلط من در زندگی مشترک
اشتباه من تو زندگي كه تازه شروعش كردم اينه كه وقت ناراحتي فقط سكوت مي كردم و همسرم رو سردرگم و عصبي مي كردم .اينجوري هر دومون دلخور مي شديم.
اشتباه من اينه كه گاهي پشتشو جلو بقيه خالي مي كرد:163:م و ميذاشتم همه توي جمع بفهمن كه من ازش دلخورم.(چكار احمقانه اي:163:)
اشنباه من اين بود كه اگه شوهرم عيبي توي جمع داشت بجاي قايم كردنش بزرگترش مي كردم!!
RE: رفتارهای غلط من در زندگی مشترک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته سفيد
اشتباه من تو زندگي كه تازه شروعش كردم اينه كه وقت ناراحتي فقط سكوت مي كردم و همسرم رو سردرگم و عصبي مي كردم .اينجوري هر دومون دلخور مي شديم.
اشتباه من اينه كه گاهي پشتشو جلو بقيه خالي مي كرد:163:م و ميذاشتم همه توي جمع بفهمن كه من ازش دلخورم.(چكار احمقانه اي:163:)
اشنباه من اين بود كه اگه شوهرم عيبي توي جمع داشت بجاي قايم كردنش بزرگترش مي كردم!!
فرشته سفيد:
دقيقا به همين دلايل كه گفتي شوهرت سعي مي كنه خودش را در جمع و جلوي ديگران برتر نشون بده.
RE: رفتارهای غلط من در زندگی مشترک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
اشتباه من اینه که در برابر مادر شوهرم نمی تونم بگم نه
اشتباهم این بود که در نامزدی هرچی مادر شوهرم گفت قبول کردم الان حرص می خورم
رایحه جان با اجازه ات من یکی از رفتارهای غلط شما رو میگم.(میبخشیدا بدون منظور و فقط چون دوستمی و دلم میخاد زندگی عالی ی ی ی داشته باشی)
:بیش از اندازه به مادر همسرت فکر میکنی! حتی اینجا که قرار فوکوس فقط روی خودمون باشه شما نه نگفتن به مادر همسرت را اشتباه عنوان کردی.اما مشکل اصلی این نیست!مشکل یا نداشتن رفتار جرات مندانه است یا حساسیت زیاد به مادر همسرتون.و در هر دو حالت شما باید بیشتر از همه روی اعتماد به نفست کار کنی.
:72:
RE: رفتارهای غلط من در زندگی مشترک
یک زن امیدوار عزیز واقعا ممنون از راهنمائیت
خوب منو شناختی خیلی روش حساسم. چون دائم باهاش در ارتباطم.آخه در برابر هیچ کس جز اون متوجه ضعفم نمی شم.اشتباه من اینه که از اول نتونستم مخالفت کنم حالا خیلی سخته. وقتی نظرمو بگم و مخالف نظرش باشه باید منتظر عکس العمل شدید باشم.من ازش می ترسم
RE: رفتارهای غلط من در زندگی مشترک
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رایحه عشق
یک زن امیدوار عزیز واقعا ممنون از راهنمائیت
خوب منو شناختی خیلی روش حساسم. چون دائم باهاش در ارتباطم.آخه در برابر هیچ کس جز اون متوجه ضعفم نمی شم.اشتباه من اینه که از اول نتونستم مخالفت کنم حالا خیلی سخته. وقتی نظرمو بگم و مخالف نظرش باشه باید منتظر عکس العمل شدید باشم.من ازش [size=medium]می ترسم[/size]
رایحه جان با این که هدف من از ایجاد این تاپیک یک چیز دیگه بود اما چند تا نکته تو نوشته ات هست که شاید بهتر باشه خودتم بهشون توجه کنی:1.اگر واقعا این جوریه ودائم باهاش در ارتباطی سعی کن ارتباطتو باهاشون کم کنی.نمیدونم شاید شما هم از این دسته زوجهایی هستی که نزدیک مادر همسرشون زندگی میکنن اما بازهم اگر مدیریت کنی میتونی ارتباطتو سامان بدی.(برای خودت سرگرمی ایجاد کن مثلا کلاس ورزش دوره با دوستانت وغیره)
2.به جای ترس از مادر همسرت روی نقطه ضعفت کار کن.البته منظورم این نیست که بی ادب باش و مرتب بهش نه بگو.بلکه سعی کن به قول دوستان جرات مندانه ولی با احترام نظراتتو بهش بگی.
3.در نظر داشته باش مادر همسرتم بک زن.درست مثل شما زمانی دختر خونه پدرش بوده و بعد عروس خانواده ی همسرش!از کره ماه که نیومده!مثل همه ی آدمها خوبیها و بدیهایی داره(حتی مثل پدر و مادر خودمون) و از همه مهمتر هر بدی هم که داشته باشه یکی از بزرگترین خوبیاش اینه که پسری رو تربیت کرده که الان همسر شماست پس حداقل به خاطر همسرت که پسر ایشونم هست (و شما ها رو بهم ارتباط میده) سعی کن کمتر بهش حساسیت نشون بدی.
موفق باشی
یکی دیگه از رفتارای غلط من که دیروز متوجه شدم و به همسرمم حق میدم به خاطر انجام دادنش ازم ناراحت باشه اینه: هرگز هرگز هرگز ز ز ز ز ز ز فکر نکنم دیگران همسر بهتری دارن و یا از من خوشبخت ترن! حالا چطور شد به این موضوع پی بردم یکی از اقوام نزدیک من مدت کمی بعد از ازدواج من با یک آقایی ازدواج کرد که عالم و آدمو از شرح کمالات و تحصیلات و ثروت و خانواده اش کر کردن! یک طوری شده بود که هر کس میخاست از نحوه ی گزینش صحیح همسر تو خانواده ی ما یاد کنه این دختر خانم نمونه بارز کسی بود تونسته بود بهترین مرد دنیا رو به دست بیاره(چون خود این دختر خانمم شزایط آنچنانی نداشت متاسفانه به نظر فامیل این کارش بزرگترین کار بشریت بود!) منم کم کم در اثر حرفهای اقوام و البته اعتراف میکنم کوته فکری خودم و این که مدام همه تو گوشم میخوندن فلانی که نه اله بود و نه بله ببین چه شوهری تور کرده تو که هم اله بودی و هم بله این چه شوهری بود گیرت اومد!!(امان از دست این فامیلا) یه حسی بهم دست داد.ناخودآگاه بهم تلقین شد که اون خانم از من خوشبخت تره و همسر اون خانم از همسر من بهتره.
تا این که دیروز خبر رسید که اون خانم مذکور و همسر از همه سرترش دارن از هم جدا میشن و کاشف به عمل اومده که آقای متخصص چشم پزشکی یک انترن سال هفتمی با وضع مالی معمولی و اخلاق زیر معمولی بیش نبوده و این قدر دراین یک سال بعد از عقد دختر خانمو اذیت کرده که میخاسته خودکشی کنه!(البته من از شنیدن این خبر خیلی متاسف شدم چون این خانم یکی از فامیلای نزدیکه منه و واقعااز ته دلم میخاستم خوشبخت باشه) اما درس بزرگی گرفتم:هرگز هرگز فکر نکنم که دیگران همسر بهتری دارن یا از من خوشبخت ترن.
RE: رفتارهای غلط من در زندگی مشترک
اشتباه من اینه که همیشه وقتی ناراحتم سکوت میکنم و این خیلی همسرمو عذاب میده کاش میتونستم حرفاودلخوریهامو راحت به زبون بیارم
همیشه به نکات و حرفای تلخ همسم فکر میکنم
و بزرگترین اشتباهم اینه که همیشه به جدایی فکر میکنم
و اشتباهی که همیشه داشتم اینه زیادی زندگی رو جدی میگیرم