RE: تصمیم به ازدواج با یک دختر نابینا و مخالفت مادرم
سلام دوست عزیز،
به تالار همدردی خوش آمدی.
شما در شرایط خاصی قرار دارید و به نظر من باید کاملاً به دور از احساسات تصمیم گیری کنید. و همینطور باید در خصوص رابطه ی خود با آن دختر، با توجه به شرایط او، بیشتر احتیاط کنی.
البته من ابتدا بدون در نظر گرفتن نابینایی او مطالبی رو می گویم:
شما الآن به مشکل برخوردی، و این مشکل نارضایتی خانواده ی شماست. با وجود اینکه رضایت خانواده برای ازدواج شما مهم است، این را در نظر نگرفتی. خودت با دختری ارتباط برقرار کردی، و حتی به او علاقه مند شدی و احتمالاً او را هم درگیر احساسات کردی. و حالا می بینی که مادرت مخالف است. الآن در شرایط سختی قرار گرفتی. اگر دختر را انتخاب کنی، دل مادر را شکستی. اگر حرف مادر را گوش بدهی، دل دختر را شکستی.
شما می بایست در ابتدای آشنایی و دیر دیرش وقتی که به این نتیجه رسیدی که شاید این دختر برای ازدواج مناسب شما باشد، همان اول موضوع رو با پدر مادرت در میان می گذاشتی، و همینطور دختر خانم با پدر مادرش. یعنی قبل از اینکه پای احساسات وسط بیاید، باید قضیه را رسمی می کردید. آن وقت می توانستی به این فکر بیفتی که چطور رضایت مادرت را به دست بیاوری، بدون اینکه از این نگران باشی که در صورت پشیمان شدن از ازدواج، دل دختری را بشکنی.
و حالا با توجه به نابینایی ایشون، شما باید اول با یک مشاور و روان شناس صحبت کنی و ببینی که آیا واقعاً در انتخاب خودت مطمئن هستی و آیا واقعاً نابینایی او برای شما مهم نیست، یا اینکه این انتخاب شما برخواسته از احساسات است.
اگر به این نتیجه رسیدی که با عقل و منطقت او را می خواهی، و احساسی تصمیم نمی گیری، سعی بکن مادر پدر را با همان دلایل منطقی راضی کنی.
و همینطور به هیچ وجه دختر را از این بیشتر وابسته به خودت نکن. بلکه سعی کن احساسات رو کمتر کنی و سعی کنید هر دو منطقی باشید. بدان که چنین اتفاقاتی برای هر دختری سنگین تمام می شود، به خصوص او که شاید کمی حساستر باشد.
شما می توانید با هم خوش بخت بشوید، به شرط اینکه واقعاً این انتخاب آگاهانه صورت بگیرد و همینطور با دلایل منطقی پدر مادرت را راضی کنی.
مقاله های ازدواج در این تالار را مطالعه کن و ببین واقعاً او چند درصد از معیارهای شما را دارد.
موفق باشی.
RE: تصمیم به ازدواج با یک دختر نابینا و مخالفت مادرم
برادر گرامی سلام
من هم با حرفهای آقای hamed65 بسیار موافق هستم و ضمن تایید صحبت های ایشان این را
هم می دانم که آقایان تا حدی می توانند در مقابل مخالفت های پدر و مادر شان تاب بیاورند و بعد ممکن است خسته بشوند و در
مورد کیس شما ممکن است باعث تحقیر یا توهین به آن خانم تمام شود که این بسیار بد است!
شما نسنجیده عمل کرده اید و مهمترین تصمیم زندگیتان را - آن هم یک انتخاب خارج از باور عرف (البته نه دین یا غیره) -
با آنها از ابتدا مطرح ننموده اید...شاید مادر شما پسرش را می شناسد و با علم بر اینکه ممکن
است شما کم بیاورید و آن دختر معصوم در آینده دچار مشکلات عدیده ای شود مخالفت نموده است...برآیند حرفها به
ظاهر مثبت است اما باید از خطر احساسی عمل کردن به صورت نا خود آگاه برحذر باشید و برای
متوجه شدن این موضوع حتما با یک مشاور زبده به صورت حضوری مشورت کنید تا ایشان شما را
از این بعد بررسی کنند و مطمئن باشید اگر به صلاحتان باشد به شما راهکارهایی برای جلب
رضایت مادر خواهند داد...در این مدت سعی کنید دختر خانم بیش از این به شما وابسته نشود
تا ضربه نبیند!
موفق باشید
RE: تصمیم به ازدواج با یک دختر نابینا و مخالفت مادرم
ممنونم از صحبتهای همه ی دوستان
کماکان به انتظار نظرات مفید خواهم موند ضمن اینکه حتمن پیش یک مشاور هم خواهم رفت
اما یک نکته رو باید عرض کنم
من به این سایت اومدم برای گرفتن مشاوره و جالبه که می بینم دوستانی که قصد مشاوره دارند خودشون عجولانه و یک طرفه به قاضی می رن !
هرچند این موضوع به نظرم اهمیت چندانی نداره ولی جهت اطلاع دوستانی که همه ی مردان رو به یک چوب می رانن باید عرض کنم که ابراز علاقه ی اولیه از سمت دختر خانم بوده و من نسنجیده به کسی ابراز علاقه نکردم ! ( هرچند من هم منکر علاقه م به ایشون نبوده و نیستم و به نظرم در این روابط به هر حال یک طرف باید نظرش رو ابراز کنه و خیلی به رسوم جا افتاده که شروع کننده باید حتمن پسر باشه مقید نیستم ولی چون دوستان من رو متهم به درگیر کردن احساسات یک دختر کردند این مسئله رو عرض کردم )
ضمن اینکه دوستان توجه کنن که "علاقمند شدن" لااقل در نوعی که علاقه ی بین ما رو شامل میشه چیزی نیست که من بتونم دکمه ش رو بزنم و از اون لحظه به بعد علاقمند بشم و یا دکمه ش رو بزنم و خاموش بشه !
لااقل در مورد خودم مطمئنم ایجاد این احساس اولیه کاملن غیر ارادی بوده و دست من نبوده که تصمیم به علاقمند شدن بگیرم !
البته نظرات داده شده در مورد درستی یا نادرستی رفتار من یا دختر و ... حتمن مفید و با ارزشه ولی اگر بین نظراتی که در ادامه داده میشه نظراتی هم باشه که بتونه من رو در زمینه حل اختلاف با مادرم و راهکارهای احتمالی برای دعوت مادرم به نگاه منطقی باشه هم خوشحال تر خواهم شد
ممنون از همه :72:
RE: تصمیم به ازدواج با یک دختر نابینا و مخالفت مادرم
دوست عزیز،
از صحبت های من دلگیر نشوید.
منظورم این بود که با توجه به شرایط خاص دختر خانم، شما باید قبل از اینکه وارد این رابطه می شدید، حتماً با خانواده ات راجع به این مسئله صحبت می کردید و می دیدید که آیا از شما حمایت می کنند یا خیر.
در همین انجمن اختلاف با خانواده در انتخاب همسر تاپیک های زیادی پیدا خواهید کرد و می توانید پاسخ های کارشناسان را مرور کنید.
موفق باشید.
RE: تصمیم به ازدواج با یک دختر نابینا و مخالفت مادرم
آقای jey سلام
دوست عزیز قصد من و دوستان دیگر اصلا ناراحت کردن شما و همه را به یک چوب راندن نبود!
بهرحال اگر شما چنین برداشتی داشتید من از شما معذرت می خواهم...
ببینید من هم شرایط مشابه شما را داشتم!یعنی روبرویی با سرسختی بسیار مادر پسر...
اگر شما همه جوانب را بررسی نموده اید چند راهکار بسیار خوب به شما پیشنهاد می کنم که
ما انجام دادیم...البته ما به نتیجه نرسیدیم!....من و آقا پسر تلاش زیادی برای جلب رضایت مادرشان
کردیم اما وقتی مادر پسر تا مرز سکته رفت و به هیچ صراطی مستقیم نشد برای سلامت ایشان
از هم جدا شدیم و هر دو مدتهاست که مجرد به زندگی خود ادامه می دهیم!
چرا از برادرتان یا کسی که مادر حرفش را بخرد کمک نمی گیرید؟
در این مدت سعی کنید تا آرامش خانه بهم نریزد که باعث فجایع بسیاری می شود!
صبر و حفظ آرامش و توکل را هرگز از دست ندهید!!!!!ما به نزد یک مشاور خوب در مرکز پویا
رفتیم و ایشان راهکارهایی به ما ارائه دادند...بسیار زیاد هم به هم علاقه داشتیم اما مادر
پسر حاصر نبود به هیج عنوان یک دختر غیر ترک و از لحاظ مالی متوسط را برای پسرش بگیرد
و این را یک ایراد
می دانست.بهر حال شما باید تنها با صبر و حوصله تحت نظر یک مشاور به ایستادگی بر سر
خواسته تان ادامه دهید و هر حرکت اشتباهی شما را از اصل خواسته تان دور می کند!
یک توصیه ای که دکتر به من داشتند این بود که ما ارتباط را قطع کنیم که مادر پسر به دختر
حساس نشود و چند جلسه ای هم خود مشاور با مادرتان صحبت خواهد کرد تا ببیند از چه
راهی وارد شود بهتر است!...اگر مادرتان انسان منطقی و دلرحمی باشد ان شاالله مشاور
می تواند ایشان را مجاب کند...جالب ترین قسمت قضیه این است که مشاور اول از همه خود
شما و اصرارتان را برای خواسته تان محک می زند! و بعد وارد عمل می شود...
موفق و پیروز باشید
RE: تصمیم به ازدواج با یک دختر نابینا و مخالفت مادرم
باور کنید من دلگیر نشدم دوستان
فقط کمی قضاوتها برام عجیب بود و سعی کردم موضوع رو روشنتر کنم
بهار غمگین عزیز
ممنونم که وارد بحث اصلی مورد نظر من شدید
حتمن به توصیه هاتون عمل می کنم
پرس و جو می کنم و یک مشاور خوب در این زمینه هم پیدا می کنم و پیشش میرم
فقط یک مسئله هست و اون اینکه مادر من حتی حاضر نیست در مورد این مسئله صحبت کنه و خود این مسئله که راضی بشه بیاد پیش مشاور خیلی خیلی سخته
راستی من تا به حال نگذاشتم که مادرم بفهمه با اون دختر از طریق تلفن یا گاهی ملاقات های حضوری ارتباط دارم و بیشتر مجابش کردم که ارتباطی وجود نداره و حتی اون دختر رو هم از همه ی صحبت هام بی اطلاع معرفی کردم تا حساسیت مادرم بیشتر نشه
من توی خونه تقریبن هیچ ارتباطی با اون دختر برقرار نمی کنم
بغیر از اس ام اس که اون هم خیلی محدود در حد روزی یکی دو تا ( البته وقتی که خونه هستم ) و گاهی هم چت توی اینترنت هست که کسی متوجه و حساس نمیشه
اصل ارتباطم وقت هایی هست که بیرون خونه هستم و اوقاتی که محل کارم هستم
RE: تصمیم به ازدواج با یک دختر نابینا و مخالفت مادرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط deljoo_deltang
اونچه که شما برای دلیل انتخابتون اینجا مطرح کردید خیلی کلی و کلیشه ای بود. براتون امکان داره یکم با جزئیات بیشتر معیارهای انتخابتون رو برامون بنویسید؟
ایا تا به حال در مورد این معیارها با مادرتون صحبت کردید؟