ببخشید باز مزاحم شدم!
آقا شاهرخ بالاخره جوابتونو گرفتید یا نه؟
امیدوارم تصمیم درستی بگیرید...
موفق و مومن باشید.
نمایش نسخه قابل چاپ
ببخشید باز مزاحم شدم!
آقا شاهرخ بالاخره جوابتونو گرفتید یا نه؟
امیدوارم تصمیم درستی بگیرید...
موفق و مومن باشید.
سلام به همه دوستان
به نظر من اگه يك روابط سالم و درست باشه چه اشكالي داره كه اين اتفاق بيافته
البته بعضي ها خيلي بي جنبه هستند و توي دوستي به دنبال هدفهاي پوچ هستند و بعضي از افراد هم همينطور كه جناب اقاي شاهرخ مي فرمايند ممكنه در زندگيشون تاثير بزاره از چه جهت ؟ از جهت اينكه در اينده از همسر خودشون تمام ان خوبيهايي رو انتظار دارن كه در دوران دوستي در افراد مختلف ديدند و مدام در حال مقايسه مي باشند و مي گن مثلا مريم خيلي خوش تيپ بود ساناز اينجوري بود سميه هيكلش قشنگ بود خلاصه از اين جور حرفها
اگه فكر مي كني كه جز اين دسته افراد هستي و اين دوستيها توي زندگي اينده ات تاثير مي زاره اصلا طرفش نرو چون روي ذهنيتت و طرز فكرت تاثير مي زاره
در ثاني بايد احتمال دلبسته شدن دختر و ضربه روحي او رو هم در نظر بگيري
سلام بر همه دوستان
ضمن خوش آمدگویی به شاهرخ
دوستان عزیز توجه کنند همانطور که من قبلا هم تاکید کردم. خواهش می کنم برای پرورش و روشنگری بحث ها و استدلالها تاپیک جدایی باز کنید. من درک می کنم سئوال شاهرخ کلی هست و به این بحث ها نیاز دارد تا روشن شود. اما ما به سئوال دوستمون با سئوالات اختصاصی تر جواب می دهیم و سعی می کنیم فعلا روی مشکل ایشون متمرکز شویم. اگر بحث کلی شود هر عضوی که سئوال را شروع کرده است، احساس می کند کم کم به حاشیه رفته است.
لذا خواهش می کنم هر کدام دوستان که تمایل دارند تاپیک جدیدی در این مورد باز کنند.
اما در اینجا سعی کنیم سئوال شاهرخ را که اتفاقا دوبار روی آن تاکید کرده است. و نیاز به بررسی تاثیر روابط قبل از ازدواج بر زندگی زناشویی دارد جواب بدهید.
از شاهرخ هم می خواهم، بیشتر از خودشون بگویند.
آیا این تاثیر را فقط از جنبه خودشان و زندگی فردیشون برایش مهم هست؟ یا آیا احساسات و آرزوهای آن دختری که در این احساسات شرکت می کند و زندگی او نیز مهم است؟
چون جوابهای اینها ممکن است متفاوت باشد
همچنین ارتباط واژه کلی هست. از یک سلام و علیک و بررسی مسائل کاری شروع می شود تا متاسفانه .....
و یک نکته دیگر هم به نظرم مهم می آید. قبل از اینکه ما نگران تاثیر این رابطه در آینده بر زندگی زناشویی باشیم. من به عنوان مشاور و تجاربی که از مراجعانم کسب کردم، اول باید تاثیر این ارتباطات را در همین زمان حال بر روی انگیزه ها، احساست و بالا و پایین های عاطفی بررسی کنیم.
بررسی کنیم کسانی که در این رابطه شرکت می کنند چه تاثیراتی می پذیرند؟
اگر در این تالار هم گشتی بزنید، شاید بهتر بتوانیم این بحث را با هم جلو ببریم.
البته پاسخ شما با توجه به جوابی که به مطالبم در این پست می دهید، باز هم ادامه خواهد داشت...
سلام
بسیار سپاسگذارم از این سوال به جا و دقیقتان.نقل قول:
اگر طرفین با هم در جلساتی متعدد ننشینند و گفتگو نکنند و رفتار یکدیگر را در سطح جامعه مجک نزنند،چگونه با این گستردگی اجتماع و پیچیدگی انسانهای امروزین و گوناگونی فرهنگی،اعتقادی،اخلاق ی،اقتصادی و رفتاری می توانند پیوندی موفقیت آمیز و ازدواجی خوب داشته باشند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من نظرم این است که همان طور که گفتید، دختر و پسری که " قصد ازدواج دارند"، باید در جلسات متعدد بنشینند و با هم گفتگو کنند تا بتوانند همدیگر را بهتر بشناسند. اما این نشستها باید کاملا کنترل شده و با آگاهی والدین باشد. نه اینکه دختر و پسر هروقت دوست داشتند و دلشان خواست، دست هم را بگیرند و بیرون بروند و با هم صحبت کنند. در واقع خواستگاری کردن به شکل سنتی که امروز وجود دارد، کاملا مطابق با عقل و دین است. دختر و پسر میتوانند با هم و در طی چنین جلساتی با این شرایط گفته شده، به گفتگو بنشینند و از تمایلات و خواسته های هم مطلع بشوند. در ضمن به قول شما زندگی و انسانها امروزه آنقدر پیچیده هست که نمیتوان به تک تک جزئیات و خواسته ها و رفتارهای طرف مقابل پی برد. این کاملا طبیعیست. ولی دلیلی هم نمیشود که روابط قبل از ازدواج را توجیه کرد. چون جو حاکم بر این روابط، خود عاملی هست بر کاهش شناخت صحیح.
مثلا دختر و پسر میتوانند قبل از ازدواج به مطالعه در مورد روانشناسی رفتارهای زن و مرد بپردازند و از روحیات و تمایلات و شیوه های رفتارهای جنس مخالف خود در قبال مشکلات و مسائل، اگاهی پیدا کنند. نمونه اش مثلا مطالعه کتاب " مردان مریخی، زنان ونوسی" نوشتۀ دگتر جان گری و هرزارن کتاب و مطلب و موضوع متنوع در این زمینه است. چرا جای دوری برویم. اصلا خود همین انجمن. خود همین انجمن هم شناخت و معیارهای زیاد و دقیق و عینی به انسان میدهد. هر کس میتواند با پیدا کردن چنین جاهایی و خواندن مسائل و مشکلاتی که در زندگی زناشویی دیگران بوجود آمده، برای خود تجربه کسب کند و راه رفته را دوباره نپیماد و علاج واقعه پیش از وقوع کند. مشورت با انسانها ی مجرب و متخصص و کسانی که متاهل هستند، از دیگر راهکارهایی میباشد بسیار مفید است. اینها نمونه هایی بودند که به ذهن من میرسند و به نظرم با این وجود نیازی به روابط آنچنانی پیش از ازدواج نباشد و درصد آسیب های آن هم بسیار کم خواهد بود.
در ضمن همیشه یک سری ملاک ها و معیارهای اساسی وجود دارد که انسان باید آنها را در نظر بگیرد و با ذکر سوالاتی متعدد، از وجود این ملاکها در طرف مقابل با خبر شود. طبیعتا چیزهایی ناشناخته باقی خواهد ماند که عشق و علاقه ی واقعی، حلال انها خواهد بود. اگر دو نفر عشقی واقعی با رنگ و صبغه ای خدایی به هم داشته باشند، مطمئنا به همدیگر بی خود و بیجهت گیر نخواهند داد و با تحمل و صبوری در صدد رفع مشکلات و اصلاح رفتارهایشان بر خواهند آمد و سنگ صبور هم در زندگی خواهند بود. به قول آقای سنگ تراشان عزیز( البته با کمی تصرف)
سنگ یعنی مقاوم، یعنی قوی، یعنی با ثبات، یعنی اینکه دم دمی مزاج نبودن، یعنی قابل تکیه کردن، یعنی با تلنگری نشکستن.
صبور یعنی: تحمل کردن، یعنی سعه صدر داشتن، یعنی نباید با يك غوره سردي و با يك مويز گرمي كنيم٬ یعنی کنترل احساسات، یعنی مقاومت در برابر وسوسه ها، یعنی تحمل رنج.
پس اگر بخواهیم سنگ صبور هم باشیم، ناچاریم نقاظ ضعف هم را ببینیم ولی همدیگر را طرد نکنیم، شادیهایمان را قسمت کنیم، دردهایمان را تحمل کنیم، بدیهای یکدیگر را بی خیال شویم، ولی از نظر رفتاری سعی کنیم به یکدیگر درس بدهیم، در زبان همیشه شاگرد و در عمل همیشه معلم باشیم. مثبت های یکدیگر را همیشه و مکرر ذکر کنیم و بدیهای یکدیگر را از خاطر بزداییم. انتظار نمره 20 بودن در همه صفات از یکدیگر نداشته باشیم. هنگامی که احساسی به ما دست داد، آنرا مدیریت کنیم. یعنی رفتارهای خود را بر اساس احساسات انجام ندهیم و صبر داشته باشیم. با یک اخم طرف مقابلمان، در ذهن خودهمیشه او را پاک نکنیم و نسبت به خوبیهایش آلزایمر نگیریم.....!!!!!!!!!!!!!!!
فراموش نکنیم ما ممکن است به بدیهای دیگران شک کنیم ، ولی همیشه نسبت به ضعفهای خود یقین داریم. پس شک را دنبال نکنیم و از یقین غافل نشویم.
اگر ظرفیت خود را در تحمل دیگران پائین می بینیم از یک طرف سعی در افزایش تحمل خود و از طرف دیگر سعی کنیم فردی قویتر، صبورتر و همراه تر با خود را برای زندگی برگزینیم.
فکر نمیکنم اگر هر زن و شوهری بتوانند اینچنین باشند، دیگر برای آنها مشکلی پیش بیاید.
موفق باشید.
سلام
اقای سنگ تراشان عزیز. من فکر میکنم که این جور بحثها و سوال ها و جوابها، خود تلاشی است در جهت آگاهی بیشتر و روشن شدن نقاط تاریکی که ممکن است در نظر گرفته نشود نه به حاشیه رفتن. اگر دوستان در قبال یک سوال ساده جوابی را به قول شما به طور تخصصی میدهند، شاید یک نقطه ضعف به حساب بیاید. آن هم از این جهت که از حالت مشاوره بودن ممکن است خارج شود که فکر میکنم منظور شما هم همین باشد. اما انصاف بدهید که همۀ دوستان مشاور که نیستند و از فوت و فن آن بی اطلاع اند. در نتیجه پاسخ هایی هم که میدهند ممکن است حالت مشاوره ای نداشته باشد. اما به هر حال بعضی از سوالات هستند که باید برای آنها راهکارهایی اساسی داد تا دیگرا ن با منطق و خرد بتوانند تصمیم بگیرند. به نظرم در بعضی از موارد، سوال و جواب در جهت روشن گری بیشتر، میتواند زودتر به نتیجه برسد. من که فکر میکنم پاسخ هایی که تاکنون در مورد این سوال مطرح شده، بی ارتباط به موضوع نبوده. البته این نظر شخصی من است و شاید یک سری از موارد را نادیده گرفته ام که پیشاپیش از گوشزد کردن این نکات از شما تشکر میکنم.نقل قول:
دوستان عزیز توجه کنند همانطور که من قبلا هم تاکید کردم. خواهش می کنم برای پرورش و روشنگری بحث ها و استدلالها تاپیک جدایی باز کنید. من درک می کنم سئوال شاهرخ کلی هست و به این بحث ها نیاز دارد تا روشن شود. اما ما به سئوال دوستمون با سئوالات اختصاصی تر جواب می دهیم و سعی می کنیم فعلا روی مشکل ایشون متمرکز شویم. اگر بحث کلی شود هر عضوی که سئوال را شروع کرده است، احساس می کند کم کم به حاشیه رفته است.
علیرضا خان ارجمند؛بهتر است بگوییم که:
* که خواستگاری سنتی مطابق با سنت و دین است و نه عقل و دین.*
آن گونه خواستگاری(سنتی) درست همانند این است که ما برای گرفتن اطلاعات جلوی تلوزیونی خاموش بنشینیم یا برای اینکه از خوبی یک ماشین مطمئن گردیم،آن را تنها و تنها در دنده خلاص استفاده کنیم.
سنتها مربوط به زمان پیش هستند،همانطور که پدر پدر پدر بزرگتان دیگر زنده نیست،آنها هم مرده اند و اینهمه مشکلات زوجهای جوان و بحران طلاق نیز به جهت نگاهداری جسدی متعفن است که سنت نام داشته و ما داریم با جهالت خود آن را با وجود میکروب داشتن و منبع بیماریهای اجتماعی،نزد خود نگاهداری می کنیم.
هرچند زمان کار خودش را می کند،اندکی شکیبایی لازم است.
سلام گرد آفرید
همونطور که گفتم بنا به بحث کردن نداریم. قبلا هم در دیگر تایپیکها خدمتتون عرض کرده بودم. چون شما سوال پرسیده بودید من هم جواب دادم و گرنه هیچ تمایلی نداشتم. شما در تمام جواب من فقط چسبیدید به واژه سنت. لااقل اگه نقاط قوتی داشت و جاهایی هم مورد پسندتون بود ذکر میکردید. در جوابتون هم خلاصه کنم که دستورات دینی که شما را آنها را سنت های متعفن میدانید و یا هرچیز دیگری، عین عقل و منطق هستند و هیچ تضادی با هم ندارند. مگه اینکه در کنار پلورالیزم دینی بخوایم پلورالزیم عقلی رو مطرح کنیم و هر کی هر برداشتی از عقل داشته باشه خوبه. بدون داشتن هیچ گونه منبعی!!!!!!!
میدونم که جواب من احتمالا براتون قانع کننده نیست . اما خواهشا برای احترام به دوستمون که این تایپیک رو باز کرده، این بحث رو ادامه ندید. فکر میکنم در تایپیکهای قبلی به اندازه کافی با هم بحث های بی نتیجه داشتیم.
پیشاپیش از لطف و احترام متقابلتون ممنونم.
به جان خودمون نمی شود!!آخر ببینید چه گفته اید:
*دستورات دینی که شما را آنها را سنت های متعفن میدانید و یا هرچیز دیگری، عین عقل و منطق هستند و هیچ تضادی با هم ندارند. مگه اینکه در کنار پلورالیزم دینی بخوایم پلورالزیم عقلی رو مطرح کنیم و هر کی هر برداشتی از عقل داشته باشه خوبه. بدون داشتن هیچ گونه منبعی!!!!!!!*
شما حواستان هست چی دارید می گویید:سنت را برابر دستورات دین می گیرید!!!!!و آن را باور من قرار می دهید!!!!؟؟؟؟چرا؟؟؟؟
پس از آن بدون پیوستگی معنایی و هیچگونه ربطی،سخن از تکثر گرایی عقلی می آورید و دینی و . . . .------------>>اگربه فرض محال من سنت را بجای دین و دستوراتش بگیرم!!!!!؟؟؟؟(آدم به خدا شاخ در می آورد) این چه ربطی به کثرت گرایی دینی دارد!!!!!!!!!!!!!!!!!
جهت مزید آگاهی جنابعالی پلورالیسم دینی و عقلی(که معنایی ندارد) را تعریف می کنم:
کثرت گرایی دینی،یعنی ما برداشتهای گونگونی از *تجربه دینی* داشته و خداجو باشیم و هیچ کدام هم بر دیگری رجحانی نداریم.
کثرت گرایی عقلی،اصلاً معنایی ندارد،چون آشکار است که هرکسی یک جوری می اندیشد،دیگر.
در ضمن هنگامی که حرفی در پاسخ من می زنید،متأثر از روحیه مستبدانه خویش و به بهانه احترام به گفتار دوستمون زبان بنده را کوتاه نکنید،دوست دین باورم.
دوست من. برای اینکه دوباره در پاسخ شما حرفی نزنم، پس خواهشا تمومش کنید. اونچه رو که گفتم پاش هستم و کاملا قابله دفاعه. ولی قبول دارم که خیلی خلاصه و جمع و جور نوشتم و این باعث شده که شما این تناقضات رو ببینید. اگه بیشتر توضیح بدم، بهتر منظور من فهمیده میشه. ولی این جور حرفها به دوستمون هیچ کمکی نمیکنه. به همین خاطر منم در جواب شما سکوت رو بهترین گزینه میدونم.
این همه حرف می زنید و با بهانه جمع و جور سخن گفتن،بی منطق ادعاهای بی دفاع خود را توجیه کرده و سرپوش می گذارید.من هم ترجیح می دهم بیش از گرداب مجادله با شما نیفتم.