RE: رضایت ندادن پدرم به ازدواج من
ما خونواده پر جمعیتی نیستیم. پدر بزرگ مادربزرگ پدری و مادریم فوت کردن. پدرم بزرگ فامیله. خاله و عمه ام میدونن ولی به خاطر پدرم حرفی نمیزنن. شاید فکر میکنن باعث میشه رابطشون خراب بشه. یا پدرم بهشون چیزی بگه که پشیمونشون کنه. مثلا بگه به شما ربطی نداره و دخالت نکنین و از این حرفا
RE: رضایت ندادن پدرم به ازدواج من
سلام عزیز نمیخوام جسارت کنم یا خدمتت ترحم کنم اما بنظرم باید بری دادگستری نامه بگیری
RE: رضایت ندادن پدرم به ازدواج من
سلام دوست خوبم - به پدرت حق بده نگران باشد مرد خوب کم پیدا می شود و آنها هم نگرانند- شما هم باید خودت برای خودت کاریکنی چرا خجالت می کشی به دوستهات و اطرافیانت بگویی اگر مورد خوبی بود به شما معرفی کنند پسرها هم دوستدارن با دختر خوب ازدواج کنند و این اصلا بد نیست اگر بدانند شما قصد ازدواج دارید چون با شرایط شما احتمالا بترسند از این که پا جلو بگذارند- عزیزم من قبل ازدواجم دوستانم من را نصیختی می کردند که تازه متوجه شدم چقدر درست است همیشه به من می گفتندخودم مرد زندگیم انتخاب کنم و نگذارم انتخاب شوم و این درست است آنهایی که خودشان انتخاب کردند موفق بودند و آنها که انتخاب شدند خیر- البته در سن شما را می گویم که قدرت تجزیه و تحلیل را دارید - خجالت نکشید و به دوستانتان بگویید قصد ازدواج دارید کلاسهای مختلف بروید و دوستان جدید پیدا کنید تا شانسهای بیشتری داشته باشید. در ایران بیشتر دخترها همین طوری ازدواج می کنند- موفق باشید :310: