به فکر کار کردن هستم ولی هنوز نتونستم کار مناسبی پیدا کنم
خیلی ممنون دوستان واقعا راهنماییهای خیلی خوبی بود
حرفاتون کاملا درسته من هم فکر میکنم عمه ام یه کم داره حسادت میکنه
نمایش نسخه قابل چاپ
به فکر کار کردن هستم ولی هنوز نتونستم کار مناسبی پیدا کنم
خیلی ممنون دوستان واقعا راهنماییهای خیلی خوبی بود
حرفاتون کاملا درسته من هم فکر میکنم عمه ام یه کم داره حسادت میکنه
سلام دوستان
دوباره دیروز مادر شوهر و پدر شوهرم با من دعوا کردن که چرا پسرمون رو از ما گرفتی و همش دارن منو نفرین ناحق میکنن.من چه کار کنم آیا بهشون جواب بدم و یا اینکه سکوت کنم ؟آخه هر وقت اینا اینجوری برخورد میکنن من واقعا حالم بد میشه و انگار بدنم هیچ حسی نداره.خیلی حالم بده کمکم کنید.
من چه جوابی آخه به اینا بدم که دست از کاراشون بردارن؟واقعا نه راه پیش دارم نه پس.
من باید برای کنکور بخونم و میدونم که باید وقتم رو صرف مطالعه کنم ولی هر بار از این حرفا میشنوم دیگه نمیتونم هیچ تمرکزی داشته باشم.مسئله ی مهم اینه که ماهنوز از نظر مالی مستقل نیستیم.
:325:
[size=xx-large]من بهشون گفتم که من مسئول اختلافات پسرتون و شما نیستم این مسایل به خودتون مربوطه ولی خیلی راحت گفتن نه تو زنش هستی و حتما تو میخوای پسرمونو از ما جدا کنی .اگر حرفشون راست بود من دلم نمیسوخت ولی چون ناحقه دارم میسوزم.من چه کار کنم بهتره؟
آفرین به همسسرتون
اولین قدم در بهبود این مشکل استقلال مالیه اونا بخاطر ترد شدن از فامیل و نیاز مالی همسرتون به خودشون توقع دارن همه زندگی شما به میل اونا باشه وقتی اونا ببینن که شما استقلال مالی دارید و میتونید از اونا جدا شید و مستقل زندگی کنید رفتارشون خوب میشه
خانوادتو در جریان بذار و بهشون بگو جریان چیه و از همسرت بخواه براشون توضیح بده تا اگه بازم زنگ زد اونا اعتنایی نکنن و ناراحت نشن
درکل مادرشوهرت یه مادره و هرچند که قبلا هم رفتار پسرش همین بوده الان تورو یه رقیب میدونه
سعی کن کمتر توجه کنی و کمتر توخونه باشی برو پیش خانواده ات یا یه دل مشغولی برای خودت درست کن که به درد زندگی و آیندتون بخوره
هرکی هم حرفی داشت جوابشو بسپار به همسر محترمت