RE: بعد از 6 سال نمی دونم باید جدا بشم یا نه؟
آقا افشین؛ می دونید همین چند روز پیش چه حرفی رو از زبون یه روانپزشک شنیدم؟می گفت: خانوم های امروزی؛ عاشق محبت ها و عشق ورزیهای کوچک اما هر روزه هستند!
یعنی چی؟ یعنی اینکه نیازی نیست که شما 12 ساعت کار کنید و عرق بریزید و تمرکز کنید؛ حساب کتاب کنید؛ خلاصه کلی کارهای مردونه ی سخت! (البته اگه واقعا توانایی انجامش باشه؛ خوبه ها! اما به جای این)
وقتی توی همون چند ساعتی که سر کار هستید؛ یه زنگ کوچیک با لحن مهربون به همسرتون بزنید و یه کلمه ی قشنگ این یعنی عشق!
وقتی از سر کار رسیدید و خسته اید؛ اما خستگی خانومتون رو با یه بغل کردن و یه بوسه روی گونه اش درمیارید؛ دیگه فکر نکنم نیازی باشه که بلند شید برید توی آشپزخونه واسه درست کردن شام؛ احیانا یا خودش درست میکنه یا فقط از شما میخواد که کمکش کنید!
وقتی توی جمع هستید و هر چند ساعت یکبار ازش می پرسید که چیزی نیاز نداری؟ این یعنی همسرم دوسم داره و بهم توجه میکنه!
وقتی امروز میگه دارم میرم آرایشگاه؛ حتما توی یادآور گوشیتون اگه بنویسید که قبل از ورود به خونه؛ یه توجه به همسرتون بکنید که چقدر زیبا شده؛ این یعنی همسرم منو میبینه و بهم علاقه داره!
----------------------------------------
البته یه سری مهارت ها رو هم باید همسرتون یاد بگیرند که متاسفانه ایشون چون نیستند؛ پس شما می تونید تلاش کنید و بازخوردهای ایشون رو بهمون بگید!
RE: بعد از 6 سال نمی دونم باید جدا بشم یا نه؟
del عزیز سلام.
ممنون از توجهتون. به خدا لحظه ای رو که بفهمم بیدار شدن(هم خودش و هم بچه) به خدا اولین کاری که میکنم زنگ زدن به همسرمه.به خدا وقتی وارد منزل میشدم(وجدانا قبلا-چون بعد از اینکه توقعات من هم برآورده نشد من هم کم کم سرد تر شدم) به خدا می بوسیدمش و میگفتم خسته نباشه. ولی آره باید در مورد آرایشگاه رفتن و آرایش کردن و تغییرات ظاهری که ایشون میدن رو باید بیشتر توجه کنم . ولی به خدا سخته وقتی می آی خونه میبینی همسرت نمیاد جلوی درب و حالا میگه خسته نباشید ولی برای رفع خستگیم یه لیوان آب نمیاره!!! حالا این هم قبول ولی نمیتونم ببینم بعد ساعت که من از سرکار اومدم وقتی پدرش میاد سریع میره شربت براش میاره و هی میپرسه میوه بیارم؟چای بیارم؟آب بیارم؟.... بابا خب حرصم میگیره دیگه!!!! به خدا بهش گفتم که اگه نصف این کارایی رو که برای باباش میکنه برای شوهرش بکنه دوره سرش هم میگردم. ولی کو گوش شنوا!!! حالا یا بقول خودش سردش کردم(که این بنظرم بهونس)یا علاقه اون به پدرش بیشتره که این خودش میتونه مسبب کم توجهی من هم نسبت به خودش بشه!!! در ضمن دوستان میدونن اصولا من آشپز خوبی بودم و هستم نشون به اون نشون که خانمم گاهی میگه (به خدا حوس قورمه سبزی تورو کردم دست میکنی؟) .....(چشم عزیزم ) حالا اینکه میگم میرم غذا درست میکنم واقعا غذل درست میکنم دیگه بی انصافی نکنید که فقط کمکش میکنم!!!
RE: بعد از 6 سال نمی دونم باید جدا بشم یا نه؟
آقا افشین قبول دارید که هر چرخ گردونی باید از یه جایی شروع بشه؟
یعنی اگه شما هی بهانه بیارید برای شروع کاشت تخم های عشق؛ همسرتون هم دقیقا همین کار رو انجام بدن؛ میدونید چه اتفاقی میافته؟ این دور باطل هی میچرخه و میچرخه و شاید وضع از همینی که هست هم بدتر میشه!
پس! شما به عنوان یه مرد نمونه ی خوب؛ که همسرش و پسر گلش رو دوست داره؛ باید یه کمی بیشتر حواستون رو جمع کنید و تمرکز کنید روی زندگیتون!
باید سعی کنید همسرتون رو ببینید! باید بهش این احساس رو بدید که می بینمت؛ بهت توجه دارم؛ دوستت دارم و تو هیچ وقت تنها نیستی!
بعد بهش این رو منتقل می کنید که من هم یکسری نیازها دارم که فکر می کنم منطقی باشه که ازت انتظار داشته باشم که شما هم این نیازهای معقول من رو بشنوید و بخاطر بیشتر شدن صمیمیتمون برآورده کنید! (البته این مرحله ی دوم کاره و درست موقعی هست که همسر شما از طرف شما خیالش راحت باشه؛ راه و روش داره و باید به صورتی باشه که هم نیازتون پاسخ داده بشه و هم عزت نفس و غرور مردونه تون حفظ بشه)
منتها الان شما باید روی مرحله ی اول و به دست آوردن اعتماد و عشق همسرتون کار کنید! یعنی الان وقت کاشتن دونه ست بدون توقع برداشت در مدت زمان کوچیک!
مطمئن باشید که اصلا مشکلات شما بزرگ نیست و شما به راحتی مسائلتون با یه کم درایت مردونه و مهارتهای ارتباطی حل خواهد شد!
کافیه همسرت بفهمه که شما درکش میکنید! این بزرگترین آرزوی هر زنی هست!
مطمئن باش که ما خانوم ها اگه از سمت همسرمون دلگرم باشیم؛ پدرمون توی اولویت دوم برامون قرار میگیره!:311:
و حساسیت شما تنها خود شما رو آزار میده! و شاید یه جورایی لج بازی همسرتون رو بیشتر!
اما این نکته رو هم داشته باشید که ممکنه پدرشون رو هر روز نبینند و بعد از هر چند وقت یکبار طبیعی هست که بیشترین توجه رو اون لحظه نثار پدرشون بکنند!
RE: بعد از 6 سال نمی دونم باید جدا بشم یا نه؟
بابت همه چیز ممنونم.بهتون قول میدم که نصایح شما رو با دقت فراوان و حوصله زیاد انجام بدم. :323: شما هم دعا کنید چون به خدا خیلی زندگیمو دوست دارم. آخه واقعا خودم انتخابش کردم و اون هم واقعا خودش منو انتخاب کرده.بازم ممنونو:72: