جرا همه ميخونن و بدون جواب ميرن
بعضي وقتا فك ميكنم دجار يه جور كمال طلبي شدم
ايا بايد توي معيارام تجديد نظر كنم؟
نمایش نسخه قابل چاپ
جرا همه ميخونن و بدون جواب ميرن
بعضي وقتا فك ميكنم دجار يه جور كمال طلبي شدم
ايا بايد توي معيارام تجديد نظر كنم؟
معیارهات معقولانه ست.ولی همشون تو یک نفر به ندرت جمع می شه.باید قبول کنی شغل دولتینقل قول:
نوشته اصلی توسط aramesh_1390
داشته باشه ولی درآمدش کم باشه یا خودش تحصیل کرده باشه ولی خانواده کم سواد داشته باشه
یا قدش بلند باشه شغل آزاد.
معیارهاتو به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم کن.
:104:نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرهنگ 27
دقیقا همینه.به نظر من بهتره شما به جای این که روی نوع شغل مثل کارمند یا مغازه دار بودن خیلی اصرار داشته باشین بهتره روی این موضوع که از طریق این شغل چقدر درآمد حاصل میشه بیشتر تمرکز کنی چون من خیلیها رو دیدم که همسرشون کارمنده و چندان هم راضی نیستن.البته بازم میل خودته چون بعضیها هم به این معتقدن که کارمندا بالاخره علی رغم هر فراز و فرودی در زندگی یک حقوق ثابتی دارن.بستگی به خودتون داره.
بهتره معیارهایی رو که اصلا نمیتونی ازشون بگذری مشخص کنی اون وقت رو بقیه معیارها میشه مانور داده.واقعا هم همه ی خوبیا توی یه نفر جمع نمیشه.یکی از معیاراتم که به نظر من غلطه اینه که خواهر و برادرشم تحصیلات دانشگاهی داشته باشن که عملا توی زندگی شما نقش مستقیمی نداره
پس:
1.معیارهایی که به هیچ عنوان نمیتونی ازشون صرف نظر کنی رو مشخص کن(چون یه جا گفتی میخام کارمند باشه جای دیگه میگه اگه مغازه داره ردش کنم یا نه)
2.در زندگیهای افرادی که به نظرتون ازدواج موفقی داشتن دقت کن و ببین چه ویژگیهایی دارن که شما هم خواهانشونی.
3.به خدا توکل کن.چون ازدواج به نظر من تا حدودی هم به قسمت آدم بستگی داره.
4.با خانواده ات مشورت کن
دوست عزیزخواستگارداشتن یک دورانی داره .
ببین چه شرایطی ازدیدتون توالویته ومهم تره .
اگه خاستگارشماشرایط اولیه روداشت .ووضع مالیش خوب نبودنگران نباشید.چون باگذشت زمان مسائل مادی حل میشندولی اگه ازنظرفرهنگی باهم هم سطح نبودیدجای اشکاله وصبرکردن بهتره.:72:
ممنون دوستان
خوب من بيشتر از همه جيز موقعيت اجتماعي( وجه ي اجتماعي شغل طرف )برام مهمه تا مثلا صرفا درامدش از اون شغل نميدونم شايد جون رو اين موضوع حساس هستم جور در نمياد اكثرا .از اين لحاظ هم موقعيت هاي خوبي داشتم ولي توي هر كدوم يه اختلافي بوده كه نمي شد نديد بكيرم مثل مثلا اختلاف مزهب اختلاف سني و به دل ننشستن و ز....) و نهايتا جواب منفي دادم
از نظر اولويت فرعي مثلا تحصيلات خانواده شغل بدر سطح مالي خانواده اينا برام جزاولويت فرعي هستن . در عوض داشته هاي خود فرد برام مهمه (تحصيلات شغل تا حدي استقلال مالي.استقلال فكري ظاهر طرز فكر باكي)
خب من جيزايي رو انتظار دارم كه تو خودمم هست. اونوقت همه ميكن سخت كيري
من خودم اصلا خونه داشتن و ماشين خلاصه امكانات طرف زياد برام مهم نيست در عوض جون اينا برام مهم نيست 90% خواستكارام از لحاظ امكانات مالي خوبن
اين تايبيك رو براي راهنمايي كرفتن براي دو خواستكارم باز نكرده بودم بلكه بيشتر كلا ميخواستم بدونم كه جيكار بايد كنم جون بيشتر خواستكارهايي كه حالت معرفي داره وقتي تلفني رد ميكنم جنبه بدي بيدا ميكنه انكار از ديد عموم برا همين خواستم راهنمايي بكيرم خواستم بدونم روش درستيه جون اطرافيانم همش ميكن خواستكاراتو ببين بعد جواب بده .نميدونم شايد هم درست ميكن توي فاميل زياد سخت كير نيستن وقتي ميبينن بدون ديدن رد ميكنم حرف و حديث بيش مياد يا بعدا توي بعضي موارد بدون اينكه به من يا خانوادم بكن خودشون(فاميل) قضيه رو منتفي ميكنن كه نه فلاني ادا اطوار مياد در صورتيكه اينطور نيست
ماهي عزيز من 23 سالم هست و تا جاييكه ميدونم وقت ازدواجم از اين به بعد هست ولي اينكه ميكيد دوراني داره شايد حق داشته باشيد من تا الانش هم فرصت هاي خيلي خوبي داشتم ولي خب يه جورايي بيخودي رد كردم نزديك 40 50 تا خواستكار فقط خونه اومدن ولي خب جور نشده ديكه جيكار كنم بجز 6 7 مورد بقيه اش از طرف ما نشده شايدم قسمت اينطوريه نميدونم خودمم كلافم .يه مشكلي دارم اينكه اصلا موقع خواستكاري با اينكه دياد اصرار ميكنن اصلا به جشمم نمياد ولي بعدش بشيمون ميشم . به غير از جند مورد اصلا به دلم ننشستن جديدا هم ديكه خسته شدم و يه مدته كه كسي رو نميزارم درست و غلطشو نميدونم
بهر حال ممنون از راهنماييهاتون