RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم
سلام دوباره،
چندتا سوال داشتم:
- آیا از قبل از ازدواج هم شما آدم شکاکی بودید؟ مثلاً به نزدیکانتون یا افراد مختلف در جامعه شک می کردید که از شما مسائل رو پنهان کنند یا قصد ضربه زدن به شما داشته باشند.
- آیا این اولین بار هست که شما به شوهرتون شک کردید؟
- آیا تنها علت نگرانی شما این هست که همسر این خانم در شهر دیگری زندگی می کند؟ یعنی برای مثال آیا در محل کار همسر شما خانم های دیگری هم هستند و شما با هیچ کدام مشکلی ندارید؟
ممنون می شوم اگر پاسخ بدهید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط angle
من خودم رو کنترل می کنم ولی نمی دونم تا کی بتونم چون اصلا آرام و قرار ندارم .
به هر حال چنین تغییری ناگهانی امکان پذیر نیست.
باید روی خودتون کار کنید.
باید طرز فکرتون رو تغییر بدهید.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط angle
دیشب اتفاقی شوهرم از یه جلسه کاری حرف می زد که فکر کنم اون خانم هم اونجا بوده و از شوهرم پرسیدم همه بودید دیگه.
حدس می زنم شوهر شما با این صحبت ها می خواسته شما از جو اداره با خبر بشوید و می خواسته شما رو آرامتر کنه. می خواهد بگوید که شک شما اشتباه است و در اداره رابطه ی او با همکارانش کاری است.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط angle
از این وضع خسته شدم نمی تونم به کارای عادیم برسم . همش نگرانم و پیش خودم میگم پیشگیری بهتر از درمانه و باید چکش کنم!!
دیشب هزار بار می خواستم موبایلش رو بررسی کنم ولی گفتم اگه چیزی هم باشه می تونه پاک کنه!
بله، پیشگیری بهتر از درمان است!
شما اگر از خیانت می ترسید، تحقیق کنید، ببینید همسران به چه علت به همدیگر خیانت می کنند. مقالات و کتابهای معتبر بخوانید.
مطمئن باشید که تجسس در کار همسر و بدبینی و کنترل به هیچ وجه راهی درست نیست!
بلکه با این کارها شما تنها اختلافات رو بیشتر می کنید، شوهرتون رو از خودتون دورتر می کنید.
البته از نظر من که اون خانم بنده خدا از همه چیز بی خبر هست و احتمالاً خودش هم نمی داند که چرا به یک ساختمان دیگر منتقل شده.
ولی فرض بگیریم که روزی یک خانمی با نیتی بد به سمت شوهر شما بیاید. به هر حال اینجور افراد در جامعه هستند و ممکن است تهدیدی باشند برای ما. همانطور که شما گفتید ما باید پیشگیری بکنیم، ما باید از قبل بستری مناسب درست کرده باشیم برای مقابله با وسوسه ها.
این معنیش کنترل زیاد و تجسس نیست.
بلکه باید اینقدر مهر و محبت بین شما و شوهرتون زیاد باشد که شوهر شما از هر وسوسه ای بی نیاز باشد.
خود شما تا وقتی از همسرتون محبت ببینید، وقتی همه ی نیازهای شما برطرف بشوند، وقتی در خانه در کنار همسرتون آرامش داشته باشید، چه دلیلی دارد که به سمت شخصی دیگر کشیده بشوید؟
این دقیقاً برای همسر شما هم صدق می کند.
اولاً شما هیچ وقت قادر نیستید که همه جوره شوهرتون رو کنترل کنید و تحت نظر بگیرید. و حتی اگر قرار باشه ما کسی که دوستش داریم رو در یک اتاق حبس کنیم، باز هم شاید دل او جایی دیگر باشد!
پس تنها راه به دست آوردن دل اوست! دل او رو به دست بیاورید، همیشه به شما وفادار خواهد ماند!
البته در رابطه با شما باید بگویم که دل شوهرتون رو به دست آوردید. کاملاً مشخص است که او عاشق شماست! پس فقط کاری نکنید که از دستش بدهید!
اعتماد کنید، علاقه و صمیمیت رو بین خودتون بیشتر کنید.
بگذارید وقتی شوهرتون بعد از یک روز کاری به خانه می آید، حس کند چقدر محیط خانه به او آرامش می دهد. بگذارید همسرتون عاشق محیط گرم خانواده اش باشد و حاضر نباشد این آرامش رو با هیچ چیز دیگری عوض کند.
اعتماد به نفس خودتون رو بالا ببرید. شوهر شما مال شماست! در دست شماست! و نه در دست شخصی دیگر. شما تواناییش رو دارید که با عشق و محبت شوهرتون رو فقط برای خودتون نگه دارید.
پس یادتون نرود، سلاح عشق و محبت بسیار قویتر و کارسازتر از هر چیز دیگر است.
به خودتون اعتماد داشته باشید! مطمئنم موفق می شوید!
RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم
مریم صوفی جان
من شاغلم و اتفاقا در محیط کارم مردای زیادی هستن و البته تابستون سرکار نمی رم. این ها رو هم می دونم . و البته از خود این خانم سوال شده و مایل بوده که برود. ضمنن من که گفتم این همه چیه شما هم انگار کم بدبین نیستی ها!!!
شب نم:
راستش من این فرد رو از نزدیک ندیدم و نمیشناسم . و ویژگی خاصی هم سراغ ندارم (شایدم داشته باشه نمی دونم)
شوهرم چیزی نگفته و از اول میگه یه همکاره و بس. اینم که شوهرش شهر دیگه اس به این دلیل شاید حساس شدم که برای من عجیبه که زنی که شوهرش رو دوست داره بیاد تک و تنها شهر دیگه ای !!! حتی برای کار. نمی دونم عادیه یا نه.
زن های دیگه ای هم تو محیط کار شوهرم هستن ولی این قرار بود مستقیم کارش فقط با شوهرم باشه و یه همکاری نزدیک باشه مثل یه منشی البته با اختیارات بیشتر (البته خودش هم می گفت از اینکه یه زن فرستادن ابراز نارضایتی کرده ولی این سیاسته سازمانه!چون اگه مرد می بود مثلا هر ساعتی از شبانه روز می تونستن کارای عقب افتاده رو بکنن ولی با همکاره زن نمی شه .) . و خودم فکر می کنم غیر از چیزایی که قبلا گفتم اینام تاثیر داشته که شوهرم قبلا گفته بود محل کارش کارمند زن تو این موقعیت های کاری نمی گیره و الان که بهش میگم چرا گرفتید ؟ میگه از بالاتر تحمیل شده و ما همه ناراضی هستیم . دوم اینکه موقع ازدواج من بهش گفته بودم نباید مثلا منشی زن بگیره و اونم گفته بود هر جا دست خودش باشه نمی گیره ولی من بهش میگم تو گفته بودی نمی گیرم (با اینکه می دونم یه شرط هم داشت اینکه اگه بشه.) سوم هم چون روز اول زنه تلفن اتاق شوهرم رو جواب داده بود من فکر میکنم پررو باشه وگرنه من نمیشناسمش.
ولی اینو بگم ته ته دلم یک درصد هم احتمال رابطه شوهرم با این خانم رو نمی دم (حالا اون هر جوری باشه) چون به نظر من محاله شوهرم با این اعتقاداتی که داره به یه زن شوهردار کوچکترین نظری داشته باشه ولی با همه ی اینا استرس دارم. و همش فکر میکنم اگه ناراحتی من باعث دورشدنشون از نظر کاری نشده بود الان صمیمی بودن؟؟ (حتی مثل دو تا همکار صمیمی ) همین طور که با مردها هست؟؟؟
Hamed 65 عزیز:
ازتون ممنونم که بهم کمک میکنید . حرف های شما خیلی بهم کمک میکنه. شما مثل بهضی از دوستان که فقط سرزنش میکنن نیستید و می دونید یه بیمار باید درمان بشه نه اینکه تو سرش زد.
جواب سوالاتون:
1. قبل از ازدواج این احساس ها رو نداشتم.
2. هیچ وقت شک نکردم که مثلا با فلانی رابطه داره . البته حساس بودم و گاهی مثلا موبایل و ایمیلش رو چک می کردم.
3. خیر . فقط به نبودن شوهرش ربط نداره . زن های دیگه ای هم تو محیط کار شوهرم هستن که تا حالا به هیچ کدوم شک نکردم درحالیکه نمی دونم اصلا مجردن یا متاهل. ولی این قرار بود مستقیم کارش فقط با شوهرم باشه و یه همکاری نزدیک باشه مثل یه منشی البته با اختیارات بیشتر.
باید طرز فکرتون رو تغییر بدهید.
یعنی چه جوری فکر کنم؟؟
حدس می زنم شوهر شما با این صحبت ها می خواسته شما از جو اداره با خبر بشوید و می خواسته شما رو آرامتر کنه. می خواهد بگوید که شک شما اشتباه است و در اداره رابطه ی او با همکارانش کاری است.
بله شاید و فکر میکنم اینکه اسم افراد حاضر در جلسه رو میاورد چون می خواست مثلا بگه این خانم نبوده. ولی من بهش گفتم لطفا چیزای کاریت رو بهم نگو.
شما اگر از خیانت می ترسید، ....
فکر کنم اکثر زن ها به خصوص تو کشور ما با دین ما با قوانین ما ،کم و بیش این نگرانی رو دارن.
بلکه باید اینقدر مهر و محبت بین شما و شوهرتون زیاد باشد که شوهر شما از هر وسوسه ای بی نیاز باشد.
بله اینو میدونم ولی همش فکر میکنم مردایی بودن که تو این شرایط هم به بیراهه رفتن که بهشون میگن هوس باز (با اینکه صد در صد مطمئنم شوهرم همچین مردی نیست)
کاملاً مشخص است که او عاشق شماست!
بله عاشقم بوده که باهام ازدواج کرده البته با تایید خانوادش. و گذشت هم زیاد کرده. و البته منم همین طور. و یکبار که بهش می گفتم از رفتار اولیش با اون خانم(که قبلا توضیح دادم) خوشم نیومده و گریه می کردم بهم گفت کاری که نکرده و روابط کاری بوده و حتی پام رو بوسید و گفت با اینکه کاری نکرده چون من ناراحت شدم معذرت می خواد.
بگذارید وقتی شوهرتون بعد از یک روز کاری به خانه می آید، حس کند چقدر محیط خانه به او آرامش می دهد.
قبل از این ماجرا می گفت از اومدن به خونه لذت میبره چون ما باهم خیلی خوبیم و یه بچه ناز و سالم داریم و اینکه آرامش داریم. همیشه هم همه جا ازم تعریف می کنه.
حالا با این موضوع که پیش اومده می ترسم مثلا از ته دلش بیرون نره. و یا خودم دوباره قاط بزنم.
دیروز ازش پرسیدم : امروز زن خوبی بودم و گفت خیلی خیلی.
بهم هم بیشتر محبت می کنه.
اعتماد به نفس خودتون رو بالا ببرید
امیدوارم بشه.
چیزه دیگه ای که تازه به ذهنم رسیده اینه که من مدرک تحصیلیم مثل این خانمه و می تونستم پیش شوهرم کار کنم ولی اون گفته بود رییسش نمی ذاره چون با زنها مخالفه و حالا که این فرد اومده میگه بازم رییسش راضی نیست ولی از بالاتر گفتن. حالا نمی دونم این موضوع هم به حساسیتم ربط داره یا نه . با این که می دونستم ورود من به اونجا به خاطر همسرم شاید اصلا امکان نداشت.
.
RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم
خانم عزيز فقط اينو بهتون بگم كه هركسي را از چيزي محدود كني بدتر به سمتش كشيده ميشه
اگه كسي اهل كاري باشه هر چه قدر هم كه كنترلش بكني كار خودشو ميكنه .
با اين كارا شوهرت احساس ميكنه بهش اعتماد نداري وازت دورتر ميشه.خود داني
RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم
سلام
این حاصل ذهن سطحیه شماست که جنابsci خیلی زیاد تو تاپیک ماها درموردش توضیح دادند
که به قول ایشون :داره ذهن سطحیتون برای خودش می بافه و میره جلو و تا یه شری به پا نکنه دست از سرتون یر نمی داره
RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم
سلام دوست خوبم
شما زیادی دارید حساسیت به خرج می دهید و شاید همین حساسیت خودش عامل مسائل دیگه ای باشه .
با وجودی که خودتون هم زن شاغلی هستید و از مسائل بیرون و نقل و انتقالات اداری خبر دارید پس یه جاهایی به نظر من دارید بی جا گیر می دهید.
بعد هم اینکه اگه مردی ریگی به کفشش باشه اینقدر صادقانه مسائل بیرون کاری رو در خانه مطرح نمی کنه و حتی تلاش برای جابجا کردن همکار خانمش نمی کنه و می گه دست من نیست و یا هزار تا بهونه دیگه تا بتونه به هدفش برسه و یا اینکه توی اداره چرا؟ می تونه خیلی کارهای دیگه بکنه پس اگه بخواهید شک کنید بیشتر اعصاب خودتون رو خورد می کنید در صورتی که اصلا مشکلی نیست .!!!!!
RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم
دوست عزیز همه می یان اینجا مشکل مطرح می کنن اما می دونی شما ازون دسته نباشین که می یان و با وجود هشدار های اکثریت باز به کار غلطشون ادامه می دن و بعد که نتیجشو می بینن....
اینجا ما همه داریم به هر نحوی بهتون می گیم ادامه این رفتارتون به زندگیتون ضربه می زنه.از کجا می دونی ممی تونی همیشه اوضاع رو کنترل کنی و اشتباهاتتو جبران کنی الان در حال حاضر همه چی دسته خودته همیشه این طور نمی مونه.پس این بار تصمیم جدی تری بگیر تا این فکرا رو از ذهنت دور کنی
RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم
عزیزم من هم دقیقاّ مشکل تو رو دارم و جالبتر این که رفتار و عشق همسر من هم دقیقاّ مثل همسر تو!! تنها تفاوتمون اینه که من فقط به یکی از همکارای همسرم بدبین نیستم شغل همسر من کارگردانیه و اون با زنهای خیلی زیادی برخورد داره و من تقریباً به اکثرشون بدبینم بدبینیه من زمانی شروع شد که چند روز از ازدواجم نگذشته بود از سرکار که اومدم خونه کامپیوترش رو روشن کردم و کلی عکسهای مختلف ازش تو سفرهای مختلف با همکارای خانومش و روابط خیلی دوستانشونو دیدم که به شدت عکسا منو عصبی و بدبین کردن از اون موقع ۳ماه گذشته و من هرکاری میکنم نمیتونم وقتی همسرم سرکاره مخصوصاً وقتی زمان انتخاب بازیگر و عوامل داره آروم و قرار داشته باشم،میدونم ارتباطشو کاملاً با همه همکاراش اصلاح کرده میدونم عاشقمه میدونم وفاداره اما اون عکسا کاملاً روحیه منو خراب کرد، من احساس میکنم مشکل تو راحتتر حل میشه چون تو مشکلت ۱نفره،من به این موضوعها خیلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که انسان از چیزی میترسه که نمیشناسدش،تو چون این خانومو ندیدی از خودت مثل من داری چیزهایی میسازی که آزارت میده ولی اگه یه روز بری به هوای اینکه دنبال همسرت رفتی تا باهم برین خونه این خانومو ببینی باهاش برخورد صمیمی داشته باشی شاید چیزی که ازش تو ذهنت ساختی تغییر کنه و آروم شی،اما من که نمیتونم اینکارو کنم چون همسر من هر روز با ۱۰زن جدید و قدیم کار میکنه و ارتباطش خیلی گسترده اس و احساس ترس من بیشتر میشه و واقعآ نمیدونم چطوری مشکلم رو حل کنم با کوچکترین چیزی که حواسش از من پرت شه زمانی که سر کار باهاش حرفم میشه دعوا میکنم میدونم که به اون هم بخاطر بدبینیهای من فشار میاد،ما همو خیلی دوست داریم اما این مشکل سایه تیره ای تو زندگیم شده و بدتر از همه اینکه من هر روز اعتماد بنفسم رو دارم از دست میدم و نسبت به خانومهای همکارش احساس کمبود دارم شغل من هم بی ربط به شغل همسرم نیست اما جایی که من کار میکنم از نظر سطح کاری خیلی از محل کار اون پایینتر این موضوع باعث خود کم بینیه من شده :( خوشحالم تو مشکلات منو نداری و میتونی با ملاقات اون خانوم ترس از ناشناخته ها برات حل شه و زندگیت از همیشه زیباتر و آرومتر شه:72:
RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم
سیما سالاری جان:
آخه می ترسم برم وضع بدتر شه تا حالا هم به محل کار شوهرم نرفتم نمی خوام الان برم که فکر کنه اومدم برای بررسی اوضاع.اومد و رفتم دیدم مثلا یه شرایطی بود که کلا حالم رو بدتر کرد. شما خوب وقتی ازدواج کردی شرایط کاری شوهرت رو می دونستی ولی من الن یهو اینجوری شده . به هر حال امیدوارم درست بشه.
امروز اعصابم خرابه
چون فهمیدم این خانم یه جای دیگه هم قراره پاره وقت به مدت چند ماه بره کار کنه پس یعنی نمی ره . حالا نمی دونم شوهرم دروغ گفته که میره یا نمی دونه .
این هفته باهاش خوب بودم اونم باهام بهتر شده و امروز از محل کارش دوبار بهم زنگ زد و چون می خواست نیم ساعت دیر بیاد خبر داد. ولی وسوسه شدم وقتی از بیرون بیاد باهاش دعوا کنم و بگم دیگه نمی تونم تحمل کنم و ...
به نظر شما دراین مورد با شوهرم حرف بزنم یا نه؟؟؟
با اینکه می دونم کاسه صبرم داره لبریز میشه . آخه الن درسته که اوضاع خونه خوبه و شوهرم خوشحاله ولی من چی همون جوری داغونم شایدم بدتر قبلا بیرون می ریختم آروم میشدم الان تو خودم میریزم و بدتر شدم.
فکر میکنم شوهرم شاید باهاش رابطه داره من که نمی فهمم تو محل کار میبیندش و هر روز هم یه ساعتی اضافه کاره منم که به اتاقش زنگ نمی زنم ببینم هست یا نه پس شاید بیرون پیش اونه.
واااااااااااااااای خدا
RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم
خواهش می کنم یه مشاوره حضوری برو.داری آتیش میزنی به زندگیت:316:.نکنه به خودت شک داری.اگه تو از هر لحاظ نیازاشو تامین می کنی چرا ازین فکرا می یاد تو ذهنت
نمی گم هر کی شوهرش خیانت می کنه مشکل از زنه اما به نظرم اگه شوهر یکی به خاطر هوس زیاد خیانت می کنه همون بهتر که دستش رو شه.تو هیچی کم نذار .سعی کن اینقدر که وقت می ذاری به این چیزا فکر می کنی وقت بذار و فکر کن هر دفعه واسش جذاب باشی و آرامش اونو تامین کنی
RE: مشکلات حاد درباره بدبینی به شوهرم
من همیشه سعی میکنم جذاب باشم ولی الان حساس شدم و پیش خودم میگم چرا من همیشه سعی کنم و لذتش رو اون ببره و دیدم زنهای جذابی رو که شوهرشون بهشون خیانت کرده.
پس اگه شوهر من برام جذاب نبود برم خیانت کنم؟
بعدم وقتی یه بچه شیطون داشته باشی انجام خیلی کارای دیگه برات سخت میشه و باید از اعصابت خرج کنی تا وقت کنی این کارا رو بکنی.
ضمنن من فکر میکنم یه کمی هم حس حسادت به اون خانم پیدا کردم! درحالیکه کلن آدم حسودی نیستم.
امروز یه کم با شوهرم بحث کردم.:302: