RE: آزار و اذیت یکی از آشناها و بهم خوردن آرامش فکری ام
با سلام
ما معمولا چیزهایی برایمان مهم هست و از بیرون جذب می کنیم که جاذب آن درونمان باشد.
این مشکل بیشتر از اینکه به خاطر شخصی باشد که در بیرون توست، ناشی از نگاه و تمرکز شما روی این مسئله درون ذهنتان هست.
ما گاهی ذهن خود را وادار می کنیم روی یک مسئله تمرکز کند.
مثال:
شما به ذهن خود بسپارید و سعی کنید که روی میز کامپیوتر خود نگاه نکنید تا ببینید چه اشیایی روی آن جمع شده است. این کار را چند روز دیگر هم ادامه دهید.
اتفاقی که می افتد:
کشش زیادی درونی شما برای نگاه به روی میز کامپیوتر هست. در حالیکه قبلا این کشش نبود.
چرا این کشش اتفاق افتاد؟
به خاطر تمرکزی که ذهن خود را نسبت به این موضوع (نگاه نکردن روی میز کامپیوتر) دادید.
نتیجه: شما خودتون، وبلاگتون، و موقعیتتون برایتان به عنوان یک وضعیت شکننده در ذهنتان تصویر شده است.
حالا یا به صورت تهاجمی قصد دور کردن تهدیدهایش را دارید، یا با تجسس و تفحص در حال یافتن تهدیدات هستید، یا مثل مثالی که زدم به ذهنتان می گویید بی خیال این تهدیدات باشید.
راهکار اینست که بگذارید هر اتفاقی می خواهد بیفتد. در بیرون چیزی نیست که برای شما مشکل ایجاد کند. همه اینها تفسیر و تعبیرهای رنگارنگی هست که شما با فکر کردن به آنها به صورت مشکل برای خود ایجاد کرده اید.
من نمی گویم چنین فردی هست یا نه؟ یا این کارها را می کند یا نه؟ اما این میزان اهمیتی که در ذهنتان برای او یا این گونه کارها در نظر گرفته اید ریشه مشکل شماست.
شما کلا این افکار را رها کنید (نه اینکه به اجبار بخواهید به آنها فکر نکنید)، اگر عملا مشکلی بود مثل آنچه در وبلاگتون قید کرده اید. وبلاگ را ببندید. به دانشجویان هم یک وبلاگ جدید معرفی کنید یا اصلا نکیند.
در مورد کلاس ها و فعالیت هایی هم که گفتید، مردم آزادند که تقلید بکنند یا نکنند.
ممکن است من بروم یک لباسی بخرم، همه فامیل خوششان بیاید و فردا بروند بخرند. چرا باید نگران باشم. (مگر اینکه بخواهم تک باشم!!! که این بر می گردد به اینکه من زیادی روی خودم متمرکز هستم.)
RE: آزار و اذیت یکی از آشناها و بهم خوردن آرامش فکری ام
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ارشد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط nice.r
شما این موضوع رو با نام دیگه ای مطرح کردید چرا با مشخصات جدید این موضوع رو تکرار میکنید؟
منظورتون رو متوجه نمی شم میشه توضیح بدهید؟
فکر می کنم منظورشان این تاپیک است:
ضربه زدن روحی از دیگران بطور مرموز
بین موضوع تاپیک شما و تاپیک فوق، تشابه بسیاری وجود دارد. درهرحال پستهایی هم که دوستان در آنجا ارسال کردند هم بسیار مفید است. حتما آنها را هم مطالعه کنید.
RE: آزار و اذیت یکی از آشناها و بهم خوردن آرامش فکری ام
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
فکر می کنم خیلی از وبلاگ ها این قابلیت رو دارند که کامنت ها بعد از تعیید Administrator به نمایش گذاشته شوند.
می توانید این رو فعال کنید؟
اگر می توانید که دیگر هر چیزی نوشت پاک کنید. بعد از یک مدت خودش بیخیال می شود.
مرسی من همینکار رو کردم و قبلا هم هیچ اهمیتی نمی دادم و کامنتهای بسیاری رو پاک کردم ولی الان وضع خیلی خفن شده یه روز رفتم سر به وبلاگم بزنم 9 تا کامنت گذاشته بود و در هر کدوم یه حرف مسخره زده بود!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط hamed65
اگر مطمئن هستید که این فرد یکی از نزدیکان شماست و این مسئله هست که شما رو اذیت می کند، شاید من جای شما بودم این کار رو می کردم: می رفتم با خودش غیر مستقیم راجع به این مسئله صحبت می کردم. می گفتم که یک شخصی روی صفحه من این مطالب رو نوشته (دقت می کردم که چه عکس العملی دارد). بعد هم می گفتم نمی دانم که چه بدی از من دیده که اینها رو می نویسد. امیدوارم خدا کمکش کند.
دقیقا دیشب با یکی از دوستام داشتم مشورت می کردم همین راه کار شما رو بهش گفت ولی مسئله اینه که من بطور خیلی صریح در وبلاگم در مورد این بنده خدا (البته بدون نام و نشانی) نوشتم و نصیحتش کردم!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
شما خودتون، وبلاگتون، و موقعیتتون برایتان به عنوان یک وضعیت شکننده در ذهنتان تصویر شده است.
ضمن تشکر از شما مدیریت محترم همدردی که محبت کردید و منو همراهی کردید، هرچی فکر کردم منظور این جمله تون رو نفهمیدم.
منظورتون اینه که احساس شکست در زندگی دارم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
حالا یا به صورت تهاجمی قصد دور کردن تهدیدهایش را دارید، یا با تجسس و تفحص در حال یافتن تهدیدات هستید
دقیقا قصد دور کردن تهدیداتشو دارم، البته تهدیداتش خیلی ترسناک نیست مثلا بهم ایرادهای الکی می گیره
با تجسس و تفحص در حال یافتن مشکلات خودم هستم، همش احساس گناه می کنم و طوری شده که فکر می کنم مقصر اصلی ماجرا منم!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
اگر عملا مشکلی بود مثل آنچه در وبلاگتون قید کرده اید. وبلاگ را ببندید. به دانشجویان هم یک وبلاگ جدید معرفی کنید یا اصلا نکیند.
اونم دقیقا همین رو میخواد که من وبلاگم رو ببندم! خیلی حسرت اینو می خوره که مطالب و ذهنیات خودم رو در وبلاگ می نویسم!
حتی رفته واسه خودش یه وبلاگ زده:311:
RE: آزار و اذیت یکی از آشناها و بهم خوردن آرامش فکری ام
سلام
اول باید تکلیف خودت رو توی این موضوع روشن کنی که ایا به دنبال مقابله به مثل هستی یا حتی در سطح پایین تر اون دنبال ساکت کردن طرف مقابل هستی و اینکه از این حوضوع دست بردارد
و یا اینکه دنبال رهایی از کل موضوع هستی
به نظر من شما نمیتونید رفتار اون شخص رو تغییر بدید.تغییر رفتار شخص بسیار سخت خواهد بود.احتمالا شخص مورد نظر نسبت به جایگاه اجتماعی شما دچار حسادت و یا ... است و یا مشکلی از نظر رفتاری داره که دنبال یه نوع برتری طلبی هست حداقل در مقابل شما.تغییر رفتار اون ممکن نیست اصولا تغییر رفتار افراد در سن بالا مشکل به نظر میرسه مگر در موارد خاص و موقعیتهای بسیار نادر.مقابله به مثل هم نیاز به یافتن نقاط ضعف طرف داره.و کار کردن بر روی اون نقاط ضعف.مثل یک جنگ میمونه اما این یکی از نوع خاصیه.به نظرم شما که هر دو روز یکبار اونو میبینی بهتره توی جمع باهاش مقابله نکنی.در جمع کاملا رفتاری مبادی اداب داشته باش اما پشت تلفن یا خصوصی حسابی روی نقاط ضعفش کار کن.ذهنش رو خراب کن.ببین روی چه حرفهایی حساسه دست بذار روی نقطه حساس.شاید عکس العملی در ظاهر نشون نده اما مداومت در کار بهت ثابت میکنه که داره منفجر میشه.انفجار روحی و روانی باعث میشه که عکس العمل نامناسبی انجام بده و این به نفع تو خواهد شد.به شرطی که ازش استفاده کنی.البته اون هم ساکت نمیشینه و باهات مقابله به مثل میکنه که اگه توی جمع بهت حرفی بزنه به نظرم بهتره واسه تو چون ظاهر امر رو به نفع تو تغییر میده.سعی کن از راه عمل و نه از راه مباحثه و مجادله برنده بشی.مثل دوست تظاهر کن اما مثل جاسوس عمل کن. کاملا خردش کن
باید با یک مهندس نرم افزار حرف بزنی و کامنتهای اونو تا زمان تایید شما روی سایت ظاهر نشه
(بعضی سایتها هستن مثل رادیو فردا تا کامنت توسط ادمین تایید نشه روی سایت قرار نمیگیره)
اگه هم یک ایمیل از اون گیر بیاری مثلا از طریق ثبت نام در وبلاگ... بهتر میشه جوابشو بدی.
این یک روش تهاجمیه
اما یک طرف دیگه خود شما هستید.بنظرم شما تا حد زیادی ادم وابسته ای هستید به دیگران.نیاز به تایید اونها دارید.اگه تاییدت نکنن دنبال راه چاره هستید ذهنتون درگیر میشه.هیچ کسی کامل نیست.همه رو هم نمیشه راضی کرد.شاید دانش آموزانت هم بدونن که شما خوشتون میاد از تعریف و تمجید.البته کی رو میشه پیدا کرد که خوشش نیاد از تمجید اما سعی کن رفتارت رو تا حد مناسبی تعدیل کنی طوری که وابسته به نظرات دیگران نباشی اون رفیق تو هم میدونه که با این حرفها میتونه ذهنت رو خراب کنه.به نظرم در اولین اقدام سعی کن حرفهاش رو قبل خوندن پاک کنی تا ذهنت درگیر مسایل جدید نشه و به مرور شاهراه اقدامات اونو مسدود کنی.اون مجبور میشه راه جدید پیدا کنه .اگه هم نمیتونی جلوی خوندن خودت رو بگیری پس اجازه نده روی وبلاگت ظاهر بشه.شما نسبت به اون مستقل نیستی.به تایید اون تا حدی نیاز داری استقلال عمل داشته باش حداقل در ظاهر.اینکه اطرافیان در مورد چه فکری میکنند تا حدی مهمه.اما شما این موضوع خیلی واست اهمیت داره سعی کن این تمایل خودتو کنترل کنی.شاید رفتار تو کاملا منطقی باشه اما سوء نیت یا حتی برداشت نادرست یا کج فهمی دیگران(عمد یا غیر عمد) باعث بشه که مورد سرزنش قرار بگیری پس بهتره زیاد اهمیتی ندی.
حالا شما دارید تدریس میکنید وقتی طرف به شما میگه 4 تا کتاب خوندی فکر نکن علامه دهر شدی شاید اون میدونه که شما نسبت به کارتون حساسید و اهمیت زیادی به سطح کیفی تدریستون دارید این خیلی خوبه که شما اهمیت میدید شما هم منطقی فکر کن ایا تصور کردید علامه شدید؟ مطمئنا اینطور فکر نکردید پس خیلی به حرفش اهمیت نده.همیشه ادمایی هستن که دنبال ضربه زدن هستند گاهی ضربه میخوری اما باید بلند شد گاهی هم شکست رو باید تجربه کرد اکثر مواقع هم باید اهمیت نداد اگه بخوای همه رو قانع کنی نهایتا نا امید میشی.
حرف زیاده...
این فقط تصور من از کل موضوعی بود که گفتید.بهترین اقدام رو با فکر منطقی و در ارامش انتخاب کن
1390/09/17
این یه راه حل بود واسه درگیری و مقابله به مثل.
RE: آزار و اذیت یکی از آشناها و بهم خوردن آرامش فکری ام
سلام آقا اشکان،
به تالار همدردی خوش آمدید.
دوست عزیز،
طبق قوانین، ما در تاپیک هایی که قدیمی تر از 1-2 هفته باشند، دیگر پست نمی زنیم، مگر اینکه خود صاحب تاپیک به تاپیکش برگردد.
در بالای صفحه می توانید روی دکمه "ارسالهای امروز" کلیک کنید تا تاپیک هایی که در حال حاضر در حال جریان هستند رو ببینید.
از شما متشکرم.