خیلی بی ثباتم

سلام
ببخشید که دیر جواب دادم آخه چند روزی سرم شلوغ بود.
ببینید من بارها و بارها مطالب اون کتابها و تمام مسائلی رو که به نظرم به زندگیمون و به بهبود رابطه امون کمک میکرد رو براش توضیح دادم.اما متاسفانه تاثیرش بعضی مواقع شاید بیشتر از چند ساعت نبود.بازم تاکید میکنم که اون دختر بدی نبود.که برعکس خیلی پاک و نجیب بود.اما متاسفانه نمیتونست بفهمه من چی میخوام از زندگیم.شاید چون دوستم نداشت اون اوایل. اما این دفه دوم که با هم زندگی کردیم همیشه میگفت که میخواد با من زندگی کنه که من از لابلای صحبتاش میتونم بفهمم که بیشتر ترسش از واژه بیوه شدن بود.ببینید دوست عزیز راهنما بیشتر حرف من سر اینه که چرا الان اینقدر دلم هرجایی شده.از این میترسم که این دل منو به بدبختی بکشونه و به کسی دل ببندم که بدبخت تر از قبلم کنه.چون الان متاسفانه هر دختر زیبایی که میبینم با اینکه میدونم شاید طرف اخلاق نداشته باشه اما دلم میخواد بهش ابراز علاقه کنم.راستش یکی دو مورد هم بوده که دخترا از من خوششون اومده اما بعد یه مدت رابطه مشکلاتی داشتیم که نتونستم تحمل کنم.مثل اینکه یکی شون خیلی بد اخلاق بود.زیبا اما فوق العاده بی حیا!!!تا جایی که یه روز توی پارک سرم داد زد و مثل دیوونه ها بهم فحش داد و میخواست بزنه منو!!
اون یکی هم که دختر خیلی قشنگی بود و حتی دوستام بهم حسودیشون میشد و فکر میکردم خیلی کیس خوبیه اما خب متاسفانه اونم تو زرد از آب در اومد.چون بیرونش خیلی عالی بود اما یه مسافرت چند روزه که با هم رفتیم دیدم خیلی خیلی کثیفه.از نظر نظافت میگم.و خب خیلی حالمو بد کرد.
اما بازم متاسفانه و بدبختانه دلم هی میگه یه قشنگتر حتما بهتره.دائم این تو ذهنمه.کمکم کنید.

غرقه در سياهي نوشته:
چون بیرونش خیلی عالی بود اما یه مسافرت چند روزه که با هم رفتیم دیدم خیلی خیلی کثیفه.از نظر نظافت میگم.و خب خیلی حالمو بد کرد.

اين كه نوشتين خيلي خيلي كثيفه يعني چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟مي شه توضيح بدين؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام
ببینید خانم موفق منظورم از کثیف نوشتم همونجا یعنی خیلی خیلی از نظر نظافت و وضع داخلی خونه داغون بود.
مثلا من با همین دختری که میگم رفتم مسافرت و خب متاسفانه تو اون اطاقی که بودیم وضعش روز اول مثل ماه بود اما وقتی ما میخواستیم از اونجا بریم این دختره از بس که شلخته بود و هر چی رو هر جایی انداخته بود مثل زباله دونی شده بود.من نمیخواستم همجین کسی با تمام زیبایی که داشت کنارم باشه که نتونه زندگیمو جمع کنه.
بدبختانه خانمم هم کم و بیش همین مشکل رو داشت.اما ببینید بازم تاکید میکنم خانم موفق شما زوم کنید رو مشکل اصلی من اونم اینه که من دلم خیلی هرجایی شده.کمکم کنید.فعلا

ببينين شما بايد ازدواج كنيد. منتها اين با كاملا با علم و عقل و حساب شده.:305:

مهم نيست كه بخواهيد زود ازدواج كنيد تا از اين حالت در بياييد. مهم اينه كه اين بار يك كيس خوب پيدا كنيد كه تا آخر عمر باهاش خوشبخت باشيد.

معيارهاتون را براي ازدواج روي كاغذ بياريد و به كمك خانوادتون دنبال كيس مناسب بگرديد و تا زماني كه پيدا نكرديد و مطمئن نشديد كه خودشه اقدام به ازدواج نكنيد. (حتما يكسال با دختر خانم مورد نظرتون نامزد بمونيد.)