ممنون از همتون
ولی من هنوز جواب سوالامو نگرفتم :302: :302: :302:
چه طوری تمومش کنم؟ چه طوری با اون و خودم کنار بیام؟؟؟؟
نمایش نسخه قابل چاپ
ممنون از همتون
ولی من هنوز جواب سوالامو نگرفتم :302: :302: :302:
چه طوری تمومش کنم؟ چه طوری با اون و خودم کنار بیام؟؟؟؟
من اگه جای شما بودم 10000............ بار این حرفای آقای مدیرو می خوندمو فکر می کردمنقل قول:
به نظرم شما هنوز شناخت کامل نسبت به هم ندارید. چون ابزارهای شناختتون با توجه به غیر رسمی بودن ارتباطتون محدود بوده است.
به نظر ایشون زیادی فردی احساسی و هیجانی باشه.
یه آدم معتدل احساسی چندین ماه یه طرفه به یکی التماس نمی کنه... (لطفا بی خیال فیلم های هندی بشوید. )
ایشان احساساتش تیز هست. و این آفت زندگی هست.
یه موقع التماس می کنه قبولش کنی. یه موقع باید التماس کنی تا حرفت را قبول کنه....
شما اصلا می دونید ابزار شناخت یعنی چی؟
ایشون فوق العاده احساسیند
یعنی شما فقط الان حس مهربونیشو میبینید بعد ها که این حسش بعد ازدواج فروکش کرد سایر احساساتشم هم به همین شدت خواهد بود
مثل حس خشم یا انتقام یا قهر یا ....... واسه همین آقای مدیر اون حرفارو زده
در مورد قطع کردن رابطه هم سریع و بلافاصله
به شما هم ربطی نداره که ایشون قرص می خورن یا نه
چون شما شروع کنده رابطه نبودید که عذاب وجدان بگیرید و یا ....
اینقدر ضعیف نباشید
بازم میگم شما در برابر عشق مقاومتتونو از دست دادید ولی اون عشق به احتمال زیاد چند روزست به اصطلاح
coplete دوست عزیز من تایپک شمارو خوندم شما به این خاطر به من میگی رابطه رو تموم کنم چون میترسی مثل خودت خیانت ببینم...ولی من از طرفم مطمئنم حتی بیشتر از خودم بهش اطمینان دارم...من کورکورانه و فقط واسه ی یه احساس بچگانه رابطه بر قرار نکردم...6ماه تمام جوانبو سنجیدم تا حالا شدم عاشقش...مثل خیلی از دخترها هم عاشق قیافه و پول و ماشین نشدم شاید یه روزی من زیر حرفام بزنم ولی مطمئنم اون تا آخرش وایساده...اینو از خودم یا از روی احساسم نمیگم اون خیلی جاها واقعا خودشو بهم ثابت کرده...الانم وقتی اونو با خیلی پسرا مقایسه میکنم میبینم واقعا ارزش احساس بیشتر از اینو داره...توی همین سایت چیزایی درمورد خیلی پسرا خوندم که بعدش واقعا خدارو به خاطر داشتن همچین کسی شکر کردم...اون هیچ وقت از من تضمین نخواسته میگه هرجوری دوست داری باهبم رفتار کن ولی من بازم تا آخرش هستم...این خود منم که میخوام بهش تضمین بدم چون فک میکنم وقتی به آینده فکر میکنه و احساس میکنه ممکنه روزی خیانت کنم عذاب میکشه...همین
http://www.hamdardi.net/images/www.hamdardi.com_2.net.jpg[/img][/align]
شما فکر میکنین ما توی این یک سال فقط به خوش گذرونی مشغول بودیم؟من خودم تاحالا بارها از عمد یا غیر عمد ایشونو عصبانی کردم حتی جوری عصبانیش کردم که اگه خودم جای اون بودم هر چیزی از دهنم در میومد بهش میگفتم ولی ایشون خیلی منطقی برخورد کرد حرفامو گوش کرد و با منطق جواب داد...من همه بامبولی سرش در آوردم ولی هیچ وقت کاری نکرد که از انتخابم پشیمونم کنه...شما هم حق دارین که این پیشنهادو بهم بدین ولی شما از همه ی رفتارای من و ایشون خبر ندارین...دوستای خوبم من از انتخابم مطمئنم حرفی رو هم که واسه ی تموم کردن رابطه تو پست های قبل زدم پس میگیرم
من از شما میخوام بهم کمک کنین که علاقمو بهش ثابت کنم و دیگه اینکه رابطه رو جوری حفظ کنم که هیچ کدوممون آسیبی نبینیم
عزیزم
اینجور مواقع آقای مدیر حرفی دارن که مضمونش اینه
برید و اون چیزی رو که می خواهید بکنید و چند سال دیگه عبرتی بشید واسه همه
شما فکر می کنید اونو امتحانش کردید و این امتحان با استفاده از ابزار های شناختی صحیحیه
ولی اینجور نیست
شما الان در مقامی نیستید و این علم رو ندارید که بتونید ایشونو تشخیص بدید و امتحانش کنید یعنی به اون حد نرسیدید
البته معذرت میخوام
شما اگه این علم رو داشتید با توجه به عشق یک طرفه اون آقا و 6 ماه التماسش اصلا بهش فکر هم نمی کردید و دعاش هم می کردید تا اصلاح بشه
تازه اینها رو دردر صورتی گفتیم که مثلا اون آقا صداقت داره و خیانت نمی کنه که بحث خیانتو مامثلا منتفی کردیم
شاید فکر می کنی حست بر اساس شناخته ولی اون چیزی که بیشتر تورو تحت تاثیر قرار داده و درگیرت کرده ابراز عشق و علاقه اونه اینو از حرفاتم میشه دید چون تاکید اصلیت همش رو اینه که مطمئنی که اون دوستت داره و هزار بار امتحانش کردی راجع به چی؟ راجع به اینکه اون چه قدر رو حسش به تو پابرجاست اما این کافیه این چیزیه که خودت باید بهش برسی
شما حق دارین اینجوری برداشت کنین چون تو جامعه ی ما به طور کلی این جور روابط صورت خوبی پیدا نکرده احساس میکنین هر دو نفری که با هم قبل از ازدواج رابطه دارن به طور حتم آیندشون خراب میشه ولی من تو اطرافیان خودم زیاد دیدم این روابطو که به ازدواج و یه زندگی موفق ختم شده...حد اقل واسم یه دلیل منطقی و قانع کننده بیارین که بشه بر اساس اون رابطه رو تموم کرد...نکنه شما کلا روابط دختر و پسر را منع میکنین؟ اگه اینجوری باشه که دیگه بحثش جداست
البته ما قبلا پیش مشاور رفتیم ولی نظر ایشون مثبت بود و هیچ وقت نگفت رابطه رو تموم کنین بر عکس میگفت با یه سری مشکلات کوچیک رابطه ی قشنگتون را خراب نکنین!!!!!!!
واقعا گیج شدم نمیدونم حرف کی را قبول کنم
خواهشا اگه فک میکنین این رابطه واقعا به ضررمه با دلیل واسم توضیح بدین...یه توضیح کلی نمیخواماااا
خوهشا جواب بدین بد جور دارم اذیت میشم نمیدونم چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟
ممنون از این همه راهنمایی :304:
پس چرا هیچکی اینجا یه جواب قانع کننده به من نمیده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:3 02:
جواب شما قبلن داده شده.ولی نمی خوای بپذیری این رابطه اشتباست.اگر اطرافیانت همچین روابطی داشتن و الآن
مشکل ندارن جیزیه در ظاهر می بینی حتی اگر در باطن م مشکل نداشته باشن باز دلیل نمی شه بگیم این روابط
خالی از اشکاله.مثل سیگار که مضراتش ثابت شدست ولی به خاطر چند نفر سیگاری که در ظاهر سالمن،مضراتشو
زیر سوال ببریم.
ایجاد شک بعد از ازدواج،ضربه روحی بعد از جدایی،ایجاد وابستگی به دنبالش ندیدن و ندیده گرفتن تفاوت ها و بروز اختلاف
بعد ازدواج به خاطر تفاوت ها،از عوارضیه که این نوع روابط در پی داره.
آهان...پس شما کلا با رابطه ی دختر و پسر قبل از ازدواج مشکل دارین؟
خب اینو از اول میگفتین
آخه دوست گلم من چه طور میتونم تو چند جلسه خواستگاری و نهایتا یک ماه نامزدی طرفمو بشناسم؟اومدیمو خانواد ه ی پسر از همه نظر عالی بودن هیچ کس هم چیز بدی ازشون نگفت خانواده ی منم تاییدشون کردن خود پسرم تواین مدت کم آشنایی اولیه به ظاهر مشکلی نداشت...بعد یک ماه که رابطه رسمی شدو من تازه طرفمو شناختم اون موقع شما جوابگو هستین؟
حتما میخواین بگین الانم نمیتونی طرفتو بشناسی؟ولی من ایشونو و خانوادشونو قبل از اینکه احساس چندانی بهشون داشته باشم شناختم دختر عموشون چندسال دوست صمیمی من بود و خونه ی هم دیگه زیاد رفت و آمد داشتیم خانواده ی منم جوری نیستن که اجازه بدن با هرکسی رفت و آمد کنم پس اگه گذاشتن با این دوستم اینقدر رفت و آمد داشته باشم یعنی خانوادشو شناختن و تاییدش کردن...نمیگم این شناخت کافیه چون ممکنه ایشون با خانواده ی عموش متفاوت باشن ولی فک میکنم این شناخت کمتر از اون شناختی هم نیست که تو چند جلسه خواستگاری ایجاد میشه