کاش مشاور و مدیر همدردی امثال ما رو راهنمایی میکردن
نمایش نسخه قابل چاپ
کاش مشاور و مدیر همدردی امثال ما رو راهنمایی میکردن
ببین طلا محمدی اولا تو هیچ وقت تنها نیستی چون خدا رو داری ثانیا قرار نیست شما که به شهرای مختلف منتقل میشی تنها بمونی چون اینقدر دوست پیدا می کنی که از فامیل و آشنا دلسوز ترند . دوستای مختلف با آداب و رسوم مختلف ...اقوام و خاله و عمو ... هم اگه اهل رفت و آمد باشن مطمئن باش به دیدنتون میان تازه به جای یک روز چند روز پیشتون میمونن. :72:
مرسی بابت همدردی.منظورم از تنهایی این بود که تو مواقعی که نیاز میشه خانوادم پیشم باشن نیستن.
سلام دوستان.مشکلی که جدیدا پیدا کردم اینه که هر کدوم از اعضای خانوادم(منم پدر ندارم ولی خواهر و برادر زیاد دارم و همه بزرگترن) یه معیارو در نظر دارن و هر کدوم میگن اگه فلان کارو کنه من با بقیه صحبت میکنم اکی شه.خواستگار طفلی هم که دست خودش نیست و نمیتونه به ساز همه برقصه ،اونم سازای متفاوت.از طرفی شناخت خودم هم از دوره و مطمئن نیستم واقعا همون اخلاق و شخصیت رو داشته باشه.کسی هم همکاری نمیکنه که بشناسمش.اصلا کاری به شناخت ندارن.میخوان با همین اطلاعات ناقص یا قبول کنن یا رد.
میخوام تاپیک رو حذف کنم چون کسی راهنمایی نمیکنه.چطوری اینکارو کنم؟
سلام دوباره،
طبق قوانین تالار امکان حذف تاپیک نیست.
متاسفانه ظاهراً کارشناسان و خیلی از اعضا در این چند روز کمتر فرصت می کنند به تالار سر بزنند.
به شما پیشنهاد می دهم صبر کنید.
می توانید چند روز دیگر که این روزهای تعطیل هم گذشتند، دوباره در همین تاپیک پستی بزنید و درخواست کمک کنید.
ولی در مجموع باید بگویم که شما مشکل خاصی ندارید که حاد باشه و سریع نیاز به مشاوره داشته باشید.
بیشتر در تصمیم گیری مشکل دارید!
می توانید تاپیک هایی که در زمینه تصمیم گیری هستند رو مطالعه کنید.
به هر حال این شما هستید که باید در رابطه با این خواستگارتون تصمیم بگیرید.
شرایط ایشون و زندگی آینده شما با او مشخص است.
باید ببینید که این شرایط رو می خواهید یا خیر.
کسی اینجا نمی تواند برای شما تصمیم بگیرد. کسی هم نمی تواند جای شما نظر بدهد. این خودتون هستید که باید ببینید این زندگی رو می خواهید یا خیر.
با خود ایشون هم می توانید در رابطه با نگرانی هایتون صحبت کنید.
همینطور از پدر مادرتون کمک بگیرید.
موفق باشید.
همینایی که hamed65 گفت رو میخواستم بگم (و اینکه خیلی تند میریا! الکی نیست تاپیک بپرونی! :305:)
اهل عمل باش
برو با خودش قشنگ سؤالاتت رو مطرح کن و در مورد زندگی صحبت کن
اگر دیدی 'او' و 'شرایطش' را دوست میداری و خودتم اهل زندگی هستی و مسائل دیگر هم که همیشه مطرحه ok هست پس ok هست دیگه!
وگرنه تو دو دلی ازداج کردی همان و بدبختی همان!! خدا نیارد آن روز را ! :323:
مشکل من اینه که نمیدونم این قضیه زندگی تو یه شهر نامعلوم،اگه حداقل میدونستم کجا خوب بود،با محدودیتای زندگی نظامی اونقد فاکتور منفی مهمی هست که از بقیه فاکتوراش که مثبته چشم پوشی کنم یا نه؟
سلا م طلا جان
منم میگم شخصیتش مهمه بعدشم زندگی جای دور اینقدرها هم سخت نیست
شما این مساله رو خیلی بزرگ کردید واسه خودتون . بالاخره اونجاتنها نیستی که خیلی ها شرایط مشابه تو رو دارند و از خونواده شون دور هستند اونجا( همسر همکاران آقا) . اولا واسه مشکلاتی که گفتی اگه طوریت شه و ... خدا هست و بعد از خدا هم دوستانی که شرایط تو رو دارند و بعدم خونوادت می تونند بهت سر بزنند یا تو بری پیششون . ببخشید که اینو میگم ولی فکر میکنم شما وابستگی شدید به خونوادت داری و خیلی شخصیت مستقلی نداری . در هر صورت ازدواج با این افراد مشکلاتی هم داره و نه اونقدر که دیگران بزرگش می کنند . بازم خوب فکرهاتو بکن و بعد تصمیم بگیر .
طلا خانم
اولا این خیلی خوبه که شما هم شاغل هستین و میتونید در تامین زندگی آینده تون کمک شوهرتون باشین
پس نگران حقوق کم شوهرتون نباشین
مهم اینه که مرد زندگی باشه مهربون باشه خوش اخلاق و با ایمان
زندگی توی یه شهر دیگه هم سخت نیست .
البته اگه شخصیت وابسته به خونوادت نداشته باشی
فکر نمیکنم هر چهار سال یه بار قرار باشه که شهر به شهر برین. فقط یه باره که اون هم مناطق محروم یا مرزی یا عملیاتیه که بعد از اتمامش دیگه جای نمیرین
خواستگارتون شاغل کجاست
ارتش. سپاه نیروی انتظامی دریایی هوایی..