RE: من زیادی عجولم یا این تاخیر طبیعیه؟؟؟؟!!
فرین عزیز سلام
عزیزم هرچه زودتر با خانوادت مطرح کن و بگو که اونم این کار رو بکنه. میدونی چرا؟ الان بهت میگم
تو الان دقیقا جای دو سال پیش من قرار داری. هم سن تو بودم که عاشق شدم. 1سال تمام عاشق بودم که فهمیدم اونم منو دوست داره. همکارم بود. بعد که اونم فهمید نظرم بهش مثبته ازم رسما خواستگاری کرد و به همه گفت که می خوایم با هم ازدواج کنیم. به مادر پدرشم گفت و اونام اومدن دیدنم و موافقت کردن و مامان بابای منم راضی بودن اما به دلیل اوضاع بد مالی و درسیش 1سال طول کشید تا اومدن خونمون واسه قرار عقد و عروسی. قبلش مادرش منو دیده بود و پسندیده بود. منم شدیدا عاشق بودم و وابسته بهش. انقدر همو دوست داشتیم که با هم یه کار جدید شروع کردیم.اما چند ماه پیش که همه چیز اوکی شد و اومدن خونمون مادرش بعد از 1سال یه دفعه مخالفت کرد و چنان بلوایی راه انداخت که مجبور شدیم از هم جدا شیم. الان احساس می کنم قلبم و روحم یه جایی جا مونده و با مرده ها هیچ تفاوتی ندارم به خصوص که میدونم منو می خواد اما نمیتونیم همو ببینیم بیشتر عذابم میده.
نگذار تو هم انقدر وابسته شی. نگذار مثل من داغون شی! نگذار تو هم 2سال دیگه تو جای من باشی. اگه همون 2سال پیش میومدن و مادرش مخالفت می کرد من الان انقدر داغون نبودم ووابسته. پس تو اشتباه منو نکن!!!
به خانوادت بگو حتما . اگه خدا بخواد همه چیزو واستون درست می کنه.
باور کن اگه الان نگی بعدا پشیمون میشی.
اون اگه واقعا قصدش ازدواج باشه نباید ناراحت شه پس نمیشه.
در ضمن زیادی هم به آقایون آسون نگیر که فکر کنن عیب و ایرادی داری چون تو جامعه الان ایران تنها چیزی که وجود نداره مغز و بصیرته.
من 14 تا سکه مهرم بود اما فقط متهم شدم به داشتن عیب و ایراد!!!
زیادی خوب بودنم خوب نیست پس طبق عرف همین جامعه رفتار کن!! نه خیلی سخت بگیر نه خیلی آسون
به چالش بکش مرد آیندت رو!!!
اگر تورو بخواد پای همه چیزت وایمیسته عین یه مرد.
نگذار آیندت تباه شه خانومی
در پناه حق باشی
RE: من زیادی عجولم یا این تاخیر طبیعیه؟؟؟؟!!
به نظر من هم کار درستو انجام بده یعنی خانوادت باید خبر داشته باشن ایشونم اگر قصدش ازدواجه که باید خوشحال بشه که خانوادت در جریان باشن.به هر حال به نظر من خودتو زیاد مشتاق نشون نده
RE: من زیادی عجولم یا این تاخیر طبیعیه؟؟؟؟!!
ممنون از همگي به خاطره كمكها و نظراتتون :72::72:
آقا mohsen : من مطمئنم كه مادرشون اومده و منو ديده
چون كه امير عكسهاي خانوادگيشونو به من نشون داده و من مادرشون رو ميشناسم. خوده مادر امير فكر ميكرده كه داره به صورته ناشناس مياد منو ميبينه. در حالي كه منو امير در جريان بوديم. و وقتي هم كه داشت با من صحبت ميكرد كاملا متوجه شدم كه از من خوشش اومده
درسته باباش تا 30 سالگي مخالفه ازدواجشه ولي از اون دسته ادما نيست كه يه كلامه و حرف حرفه خودشه.... خوده امير خيلي دوست داره تو همين سن ازدواج كنه و تو اين زمينه هم خيلي با باباش صحبت كرده
تمامه خانواده امير به جز پدرش موافقن كه امير ازدواج كنه واسه همينم مادرش اومده و منو ديده و ...
وقتي من با امير بيرون ميرم مادر پدرم خيلي بهم زنگ ميزنن كه ببينن كجا هستم ... امير از اين مساله خيلي خوشش مياد. ميگه : خوشم مياد كه هواتو دارن و مراقبت هستن. و چون ميدونه كه مادر پدرم خيلي حساسن روي من ميگه: شايد اجازه ديداره دوباره ندن .پس فعلا ريسك نكن
البته علاقه امير به من بيشتر نباشه كمتر نيست. من اين رو مطمئنم:310:
ميخوام بدونم چي كار كنم و با چه ادبياتي باهاش صحبت كنم كه راضي بشه زودتر اقدام كنه ؟؟؟؟؟؟؟
چندين بار بهش گفتم كه : امير من نميگم كه همين فردا عقد كنيم. من ميگم زيره نظره خانواده ها آشنا بشيم
امير ميگه: بذار همه چيز بدون نقص پيش بره تا خدايي نكرده بعدا خانواده ها مخالفت نكنن. ميگه : اگه در جريان باشن بعد مشكل پيش بياد و وصلت صورت نگيره من و تو و خانواده هامون بيشتر ضربه ميخورن و كوچيك ميشن!!!!
سوالاي كه امير از من ميكنه و حرفهايي كه با من ميزنه و حساسيتهاي كه روي بعضي موضوعها از خودش نشون ميده من رو به اين نتيجه ميرسونه كه واقعا قصدش ازدواجه..... من ميدونم كه رفتاراي يه آدم تو يه رابطه دوستي با يه رابطه به قصد ازدواج خيلي با هم فرق داره...
خواهش ميكنم غير از قطع رابطه من با چه سياستي رفتار كنم كه خودش زودتر اقدام كنه؟؟؟
نميخوام ديگه علنا اين مساله رو به امير بگم. .چون ديگه اثر منفي ميزاره بيشتر.. ميخوام يه جوري رفتار كنم كه خودش بيشتر عجله كنه
اما چي كار كنم؟؟؟؟ چه رفتاري داشته باشم؟؟؟؟؟
RE: من زیادی عجولم یا این تاخیر طبیعیه؟؟؟؟!!
قطع ارتباط کن.اینو قبلن به یه نفر که شرایط مشابه شما رو داشت گفتم به شما هم می گم.آدم تا زمانی که
غیر رسمی چیزی رو در اختیار داره و در قبالش مسئولیت نداره برای رسمی کردنش که مسئولیت براش داره اقدام نمی کنه.
اگر واقعن بخوادت بعد از قطع ارتباط،اقدام رسمی می کنه.
RE: من زیادی عجولم یا این تاخیر طبیعیه؟؟؟؟!!
:302: آخه گفتنش راحته...... من 2-3 بار قطع ارتباط كردم اما نه اون طاقت اوورد نه من....
اين آقا اولين كسي نيست كه وارده زندگيه من شده(به قصد ازدواج) اما اولين كسيه كه تا اين اندازه به دله من نشسته:43::46:.... نميخوام با ندونم كاري آزارش بدم
از اول گفت قصدش ازدواجه. اما بايد عاشق بشه.... بعد چند وقت بهم گفت: خيلي به دلم نشستي.واسه ازدواج انتخابت كردم:310: ولي يه كم صبور باش...
اما داره صبرم تموم ميشه:300:.... ميترسم:302:.... من از اون سري دخترا نيستم كه 6-7 سال طاقت بيارم و صبر كنم ....اما به نظرتون 5 ماهم خيلي طولاني شده؟؟؟؟؟؟
حرفهاي شما خيلي دلهره توي دلم انداخت.... اما خيلي دوستش دارم... (اونم منو دوست داره)
راستي اينم بگم كه من الان يه خواستگاره ديگه هم دارم. با اين كه موقعيتش خوبه. اما دلم پيشه اميره....
اين خواستگار رو به اميرم گفتم. خيلي ناراحت شد. گفت جوابه رد بده من سعي ميكنم كارامو زودتر رديف كنم.....
به نظرتون اگه من بتونم علاقه امير رو به خودم بيشترو بيشتر كنم راهي ميشه براي اينكه زودتر واسه خواستگاري اقدام كن؟؟؟؟؟؟؟
كلا من غير مستقيم چه كارهاي ديگه اي ميتونم بكنم كه راغب تر بشه؟؟؟؟؟؟؟؟ لااقل قبل از اينكه رابطه رو تموم كنم چي كار كنم تا خاطراتم بيشتر و بيشتر تو ذهنش بمونه و تلنگري باشه واسه اقدامه رسمي؟؟؟؟؟
كسي در اين زمينه تجربه داره
RE: من زیادی عجولم یا این تاخیر طبیعیه؟؟؟؟!!
فرین،اومدی اینجا برای افکارت تاییدیه بگیری یا مشاوره تا راه درستو انتخاب کنی؟
از بلو اسکای مدیر همدردی سارا بانو خواهش می کنم به این دوستمون کمک کنن
تا راه درستو انتخاب کنه.
RE: من زیادی عجولم یا این تاخیر طبیعیه؟؟؟؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط فرين1
ممنون از همگي به خاطره كمكها و نظراتتون :72::72:
تمامه خانواده امير به جز پدرش موافقن كه امير ازدواج كنه واسه همينم مادرش اومده و منو ديده و ...
خوب پس مشكلي برا ايشون وجود نداره وقتي تمام خانواده راضي هستند مطمئنا ميتونن پدر خانواده را راضي كنند پس اين مسئله كه پدرم ميگه هنوز زوده اصلا دليل خوبي از جانب ايشون برا تاخير نيست
-------------------------------------
وقتي من با امير بيرون ميرم مادر پدرم خيلي بهم زنگ ميزنن كه ببينن كجا هستم ... امير از اين مساله خيلي خوشش مياد. ميگه : خوشم مياد كه هواتو دارن و مراقبت هستن. و چون ميدونه كه مادر پدرم خيلي حساسن روي من ميگه: شايد اجازه ديداره دوباره ندن .پس فعلا ريسك نكن
پس پدر مادرتون خيلي روتون حساسند
يه لحظه فكر كنيد اگه اونا بفهمند كه شما به صورت مخفيانه با ايشون رابطه داريد چه فكري در مورد شما و ايشون ميكنند و چند درصد احتمال داره ديگه حتي در صورت خواستگاري ايشون هم جواب رد بهش بدند چون از نظر خانواده تون اون ميتونه يكي باشه كه شما را گول زده
نگين خانواده تون نمي فهمند كه من ديدم حتي خانواده پسر هم فهميدند با اين كه حساسيت روشون كمتره چه برسه به شما كه دختريد
اگه خانواده تون خودشون باخبر بشن از دوستي شما احتمال داره ديگه اجازه ازدواج با ايشون را بهتون ندند
پس اين يه دليل كه خانواده تون را در جريان بذاريد البته اگه دو طرف واقعا قصد ازدواج داريد
-------------------------------
امير ميگه: بذار همه چيز بدون نقص پيش بره تا خدايي نكرده بعدا خانواده ها مخالفت نكنن. ميگه : اگه در جريان باشن بعد مشكل پيش بياد و وصلت صورت نگيره من و تو و خانواده هامون بيشتر ضربه ميخورن و كوچيك ميشن!!!!
اتفاقا من برعكس فكر ميكنم اگه رابطه شما فقط 6ماه ديگه اينجوري ادامه پيدا كنه اونوقت اگه به قول ايشون وصلت صورت نگيره اونوقت شما به شدت ضربه مبخوريد و همينطور خانواده تون
ولي برعكس اگه اونا مطلع باشن چون احساسات تو رابطه كم ميشه و منطق بيشتر ميشه امكان ضربه خوردن كمتره
ببين فرين جان ايشون فكر نمي كنم مشكل خاصي داشته باشن(مسئله پدرشون مشكل نيست و به راحتي قابل حله) پس تعلل نكنين
همونطور كه خانواده ايشون در جريان هستن خانواده شما هم بايد در جريان باشن هيچ فرقي نمي كنه(كه اگه فرقي هم بكنه اون اينه كه اول خانواده شما بايد در جريان قرار ميگرفتن)
اينجا هيچ كسي نميخواد مانع ازدواج شما بشه بلكه همه از اين كه يكي ديگه از اعضا همدردي ازدواج كنه خوشحال ميشن(تازه شام هم ميخوريم:163:)
ولي اينكار بايد از راه صحيحش اتفاق بيافته
شما فكر كنه به نحوي خانواده شما با اين وصلت مخالفت كنن يا اصلا خانواده ايشون
ممكنه ديگه؟ يا اصلا نو ازمايشات قبل ازدواج تشخيص داده بشه كه شما بهتره با هم ازدواج نكنين اونوقت تكليف چيه؟
بهتره به همه جوانب قضيه نگاه كنين
اونوقت شما به شدت ضربه ميخوريد تو همين تالار ميتونين پيدا كنين كسايي را كه وابسته شدند و بعدش كه ازدواج سر نگرفت به شدت اسيب ديدن
ما ميخوايم كه اگه خدايي نكرده(به احتمال ي درصد!) اينكار صورت نگرفت شما اسيب نبينيد
ايشون كه نميتونن برا خواستگاري با وجود موافقت بقيه خانواده شون پدرشون را مجاب كنن اگه پدرشون با ازدواج با شما مخالفت كنه اونوقت بازم ميخوان صبر كنن
RE: من زیادی عجولم یا این تاخیر طبیعیه؟؟؟؟!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
با سلام و عرض ادب و احترام
فرایند، آشنایی ، شناخت و خواستگاری که قبل از عقد انجام می گیرد برای خود اصول و قواعدی دارد.
اولین این قواعد غیر قابل نقض اینست
که در این مراحل به هیچ وجه نباید روی مسائل هیجانی و احساسی رابطه مانور شود. چون باعث تحریف شناخت می شود. به دیگر سخن این مراحل فقط برای شناخت معیارها، تفاهمات و خصوصیات یکدیگر هست. نه دل و قلوه دادن و تمتع بردن عاطفی از یکدیگر. مسائل عاطفی ، احساسی و جنسی برای مرحله پس از عقد هست.
دومین قاعده پیش از ازدواج
رسمی و آشکار بودن مراحل شناخت یکدیگر هست. یعنی یواشکی ، مخفی نباید انجام شود.
شما می توانید برای اثبات صداقتتان، از او بخواهید به اتفاق خانواده اش آشکارا و رسما به خواستگاری شما بیایند. البته خواستگاری آمدن ایشون یعنی شروع رسمی مراحل شناخت، نه پایان شناخت و ازدواج.
سومین قاعده هم اینست
که فرایند آشنایی و شناخت باید به وقتش و به صورت نقد انجام شود. یعنی اگر آن آقا پسر یا شما فکر ازدواج همین الان ندارید، یا شرایطتان جور نیست، یا هر مشکلی پیش رو هست که نمی خواهید نقدا ازدواج کنید و آمادگی نیست. باید این فرایند تعطیل شود. چرا که مسائل شناخت برای ازدواج را نمی توان شروع کرد، اما عقد را به یک وقت دیگر وعده داد. در واقع ازدواج باید نقدی و به روز باشد. و وعده و چک دادن به آینده موجب مشکلات غیر قابل جبران خواهد شد.
به خاطر اینست که می گوییم قبل از ازدواج که هنوز تعهد قطعی نیست نباید احساسی شوند و دل و قلوه بدهند. تا عوارض وابستگی اشتباهی به عنوان نشانه های عشق تفسیر شود.
RE: من زیادی عجولم یا این تاخیر طبیعیه؟؟؟؟!!
لااقل مراحل اين قطع ارتباط رو بهم بگين؟؟؟؟؟
كم كم رابطه رو كمتر كنم و بعد قطعش كنم؟؟؟؟
يه دفعه زنگ بزنم بي مقدمه بهش بگم ادامه آشنايي بعد از خواستگاري رسمي؟؟؟؟
بذارم يه بار كه دوباره بحثش پيش اومد دوباره مطرحش كنم و اگه قبول نكرد بگم باي باي؟؟؟؟؟
با چه لحني بهش بگم.... ملايم؟؟؟ عصباني؟؟؟؟ جدي؟؟؟؟ قاطع؟؟؟؟ عشقولانه؟؟؟؟ منطقي؟؟؟ ....؟؟؟؟
اگه دوباره برگشت و خيلي اصرار كرد چه طوري باهاش رفتار كنم؟؟؟؟ چي كار كنم كه مقاوم باشم در برابر حرفهاش؟؟؟؟؟؟. چون ميدونم سريع دست و پاهام شل ميشه و احساساتي ميشم و قبول ميكنم:163:
از وقتي كه رابطه قطع شد. با توجه به خصوصياتي كه ازش مطرح كردم اگه چه قدر طول كشيد تا اقدام كنه واسه خواستگاريه رسمي طبيعيه و ميتونم اميدوار باشم كه بي خيال نشده و به فكره خواستگاريه؟؟؟؟؟ 2 ماه؟؟؟ 6 ماه؟؟؟ يك سال؟؟؟؟ 2 سال؟؟؟؟ يا خدااااااااا....
امير خودش به اين نتيجه رسيده كه وقته ازدواجشه و آمادگيه پذيرفتن مسئوليت رو تو خودش ميبينه. فقط يه كم وقت ميخواد
اگه من تركش كنم شايد اصلا ديگه وقتي نداشته باشيم كه بهم ثابت كنيم كه چه قدر از لحاظ روحي نزديك بوديم. وشايد خيلي راحت بتونيم همديگه رو فراموش كنيم. به نظرتون اين حرفم اشتباهه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
RE: من زیادی عجولم یا این تاخیر طبیعیه؟؟؟؟!!
قطع کن ینی این ________ __________ نه این
_________________________
/\
_____________________________
/\
__________________________________
/\
____________ ________
لحنتم باید جدی ملایم منطقی باشه.به خانوادت جریانو بگو بعد اجازه بگیر تا شماره خونه رو
در اختیارش بذاری و بهش بگو اگر واقعن قصدش ازدواجه پدر یا مادرش زنگ بزنن خونه قرار خاستگاریو
بذارن اینم بگو که تا قبل از خاستگاری با شما تماسی نداشته باشه اگر م تماس گرفت شما
جواب نده.