آیا شرایطم برای ازدواج مناسبه (دوستان کمکم کنین )

نقل قول:

---

اگر شرایط ازدواج ندارید دمیدن در تنور احساسات ممنوع کلیک کنید

یه نکته: اگر به خودت اطمینان کامل داری، که در زندگی برات مشکلی پیش نمیاد برو جلو؛ اما خوب دقت کن،با این فکر جلو نری که ما همدیگرو میخوایم و باهم میسازیم،مواظب باش که میسوزی،ازدواج مثل دوستی شوخی بردار نیست،یه تعهده بزرگه
اگر میتونی عهده دار یک زندگی بشی برو ،اما حتما" باهم پیش یک مشاور مجرب هم وقت بگیری

---

من اون تاپیک رو مطالعه کردم ولی من با ون ادمایی که درموردشون تو اون تاپیک نوشته شده بود فرق میکنم من اگه از دستش بدم هیچ وقت خودم و نمیتونم ببخشم اگه از دستش بدم تا اخر عمرم حسرت میخورم(رو حساب این که از خودم شناخت دارم دارم این حرف و میزنم)
من تصمیم ام جدیه و دارم واسه خاطرش شرایطم و به طور جدی عوض میکنم و تمامی مشکلات و سختی های زندگی رو میشناسم و هر روز دارم با چشمای خودم میبینم که زندگی دیگران چه سختی هایی داره ولی تاحالا تجربشو نداشتم و با این مشکلات روبه رو نشدم این و هم میدونم که میتونم از پس این مشکلات بر بیام!
حرف های شما کاملا منطقی و به حرفاتون و توسیه های که به من میکنید احترام میزارمو ازتون ممنونم که دارید کمکم میکنید ولی باید بگم ادم عاشق به حرف دلش کوش میده نه به حرف منطق !!!!!!!!!
من ازتون العان میخوام منو به خاطر مشکل غیرت زیاد و حساس بودن من در حد جنون نسبت به این خانم راهنمایم کنید که چه جوری این مسئله رو حل کنم!
این هم بگم من به این خانم اعتماد کامل دارم و حساس بودنم برعصر بی اعتمادی نیست!

تا بحال شما خیانت خانمی رو دیدی که خیلی اذیت بشید؟ منظورم غیر از این دختر خانمه
شما بهش اعتماد ندارید اعتماد یعنی میتونه تا دانشگاه بره ولی میترسی بره با پسرا دوست بشه
خیلی خنده داره کسی به آدم بگه بهت اعتمتد دارم ولی همه جا باهات میام واقعا شوخیه:163:
به نظرم شما قبلا یک تجربه بدی دارید

غیرتو با شکاک بودن اشتباه نگیر.

دیگه به چه زبونی بگم به جانه خودش بهش شک ندارم خیلی هم مورد اعتمادمه امتحانشم کردم

اعتماد یعنی هر جا میخوای بری با خودم؟
بهتره مدتی صبر کنید بعد تصمیم بگیرید[size=medium]

سلام دوباره به دوست عزیز،

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط uniquejj

حرف های شما کاملا منطقی و به حرفاتون و توسیه های که به من میکنید احترام میزارمو ازتون ممنونم که دارید کمکم میکنید ولی باید بگم ادم عاشق به حرف دلش کوش میده نه به حرف منطق !!!!!!!!!

---

بله! کاملاً درست است!
حرفهایت و تصمیم هایت احساسی هستند و منطق رو کنار گذاشتی. و مشکل همین جاست!
انتظار نداشته باش کسی اینجا در راستای این راهی که انتخاب کردی راهنماییت کند، به این خاطر که آن وقت در حق شما بدی کرده!

شما با دختری دوست بودی. نسبت به هم احساسات زیاد داشتید. و حالا شما رو از هم جدا کردند. دلتنگ او هستی. از طرفی به او هم وعده هایی دادی. حالا می خواهی هر چه زودتر به او برسی.

ولی یک مشکلی این وسط هست.
مشکل اینجاست که صحبت ها و تصمیماتت احساسی هستند.
منطق رو کنار گذاشتی.
مشکل اینجاست که ظاهراً تفاوتهایی بین شما هستند که باید به صورت جدی به آنها فکر کرد و منطقی درباره آنها نظر داد.

مشکل اینجاست که شما به بلوغ فکری مناسب برای ازدواج نرسیدی و شرایط ازدواج نداری.

شاید برای یک دوستی 1-2 ساله احساسات کافی باشند. حرفهای عاشقانه تا 1-2 سال همه مشکلات رو حل می کنند. ولی ازدواج بحث یک عمر زندگی است. ازدواج یک قرارداد است بین دو نفر که باید یک عمر با هم یک راه رو بروند!
احساسات و علاقه ابتدا کار رو راحت می کنند، ولی اگر معیارها و انتظارات هماهنگ نباشند، با گذشت زمان این احساسات کمتر می شوند و لحظات عاشقانه جای خود رو به قهر و دعوا و اختلافات می دهند. عشق می شود نفرت.

آقا مهرداد در اولین پستی که در این تاپیک داد چندتا تفاوت مهم که بین شما هست رو به شما یادآوری کرد. اینها چیزهای کمی نیستند.

حالا شما بیا و احساسات رو کنار بگذار.
برای اینکه بتوانی پدر مادر خودت و به خصوص پدر مادر دختر رو راضی به ازدواج کنی، باید ثابت کنی که انسانی منطقی هستی. مرد زندگی احساسی تصمیم نمی گیرد. بلکه کارهایش حساب شده است.
به آینده ات فکر کن. ببین آیا بهتر نیست که به تحصیلت ادامه بدهی؟ ببین اهدافت چه بوده اند.

ببین آیا می توانی با کمال میل و با رضایت کامل به خواسته همسرت احترام بگذاری و اجازه بدهی او به دانشگاه و بعد هم سر کار برود؟ یا نه. شاید همسر ایده آل شما خانمی باشد خانه دار.
این خیلی مهم است.
چون با این ازدواج یا اون دختر باید آرزوی دانشگاه رفتن و شاغل بودن رو فراموش کند، یا شما آرزوی همسر خانه دار داشتن رو!

راستی من هم یک روزی همسن شما بودم و تا سن 25 سالگی کلی سلیقه ام و طرز فکرم عوض شده. فکر می کنم خیلی از پسرهای این تالار این حرف من رو تایید کنند. نگران این مسئله نیستی؟ یا در این مورد هم احساسات مجال تفکر رو ازت گرفتند؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط uniquejj

من ازتون العان میخوام منو به خاطر مشکل غیرت زیاد و حساس بودن من در حد جنون نسبت به این خانم راهنمایم کنید که چه جوری این مسئله رو حل کنم!

---

به نظر من این مشکل تا حدود زیادی بر می گردد به احساسی بودن شما همراه با دلتنگی کنونی، و همینطور هماهنگ نبودن اهداف دختر خانم برای تحصیل و کار با انتظارات شما از همسر آینده ات.

همه ما عاشق بودیم. درک می کنیم که عشق چطور عقل رو از کار می اندازد.
عقل کجا پی برد شیوه ی سودای عشق؟ ... باز نیابی به عقل سّر معمای عشق!

پس نباید وقتی می خواهیم برای کل عمرمون تصمیم بگیریم، کار رو دست احساسات چند روز جوانی بدهیم!
این احساسات پایدار نیستند.
ولی عشقی که از تفاهم و از یکدل بودن زن و مرد بر می خیزد، تا قیامت پا بر جا می ماند.

امیدوارم تصمیمی به این بزرگی رو دست احساسات ندهی.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط uniquejj

حرف های شما کاملا منطقی و به حرفاتون و توسیه های که به من میکنید احترام میزارمو ازتون ممنونم که دارید کمکم میکنید ولی باید بگم ادم عاشق به حرف دلش کوش میده نه به حرف منطق !!!!!!!!!
من ازتون العان میخوام منو به خاطر مشکل غیرت زیاد و حساس بودن من در حد جنون نسبت به این خانم راهنمایم کنید که چه جوری این مسئله رو حل کنم!
این هم بگم من به این خانم اعتماد کامل دارم و حساس بودنم برعصر بی اعتمادی نیست!

---

دوست عزیز
همه نوشته های ما به این بر میگردد که احساس همیشه درست نیست،مثل ساختن خانه روی آب است،خانه کاغذی روی آب،
شما میدانید که منطق چیز دیگری میگوید و منطق درست تر است،خودتان را به خواب نزنید


____

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط uniquejj

من ازتون العان میخوام منو به خاطر مشکل غیرت زیاد و حساس بودن من در حد جنون نسبت به این خانم راهنمایم کنید که چه جوری این مسئله رو حل کنم!
این هم بگم من به این خانم اعتماد کامل دارم و حساس بودنم برعصر بی اعتمادی نیست!

---

اگر به آن دختر اعتماد داری، ولی روی روابط اجتماعی اش حساس هستی،پس بدان هنوز آماده نیستی ؛چون به بلوغ عاطفی نرسیده ای.نمیتوانی احساست را کنترل کنی.

نکته:

عنوان و محتوای تاپیک شما در خصوص شرایط ازدواج است،لطفا" جهت دریافت پاسخ در خصوص مشکلی که در نقل قول آورده ام تاپیک مجزای ایجاد کنید

آقا شما تو نوشتن مطالبت خيلي احساسات نشون دادي
ببين شعله عشق مثل بنزينه
زود ميسوزه و خيلي شعله اش بلنده
تو الان تويه اوج سوختن اين عشقي

بيخيال شو
يه سفري برو
فكرن كه آرم شد ، موتورت كه خنك شد
چشمتو باز كن


دريا پر از ماهيه


فعلا واسه ازدواج هم زوده

از زندگيت لذت ببر

سلام
ممنون از همه ی راهنمایی هایی که کردین از همه دوستان ممنوننم
از مدیران خواهشمندم اگه امکانش هست این تاپیک و پاک کنند

طبق بند 20 قوانین تالار همدردی

شما مسئول و پاسخگوی درج اطلاعات خصوصی خود در تالار هستید:
با توجه به اینکه ساختار تالارهای گفتگو به صورت عمومی بوده و به صورت تعاملی هست، لذا همه اعضاء در تعامل با پست شما و بر اساس آن اقدام به پاسخگویی می کنند،و همه افراد حتی آشنایان شما ممكن است این مطالب را مشاهده كنند، همچنین گاهی موضوع مطرح شده از طرف شما منجر به ایجاد پستهای زیادی می شود، لذا مدیران تالار به لحاظ احترام به همه اعضاء نمی توانند، به صورت یکجانبه اقدام به حذف پست یا موضوع شما کنند، چرا که ممکن است کل موضوع یا پستهای دیگر ناقص گردند. لذا قبل از اینکه پستی ارسال کنید، مطمئن شوید که به هیچ وجه از ارسال آن پیشیمان نخواهید شد. چون به درخواست شما پست یا موضوعی پاك نخواهد شد.