RE: مخالفت خانواده دختر ..... (دوستان راهنمایی میخوام)
راستش رو بخواهید من فکر می کنم دلایل مادر اون خانم منطقی است. دو فرزند مجرد، دوری راه و کم سن و سالی شما و اون خانم و .. . همه دلایلی منطقی هستند. من فکر می کنم مادر شما این مسائل رو خوب درک می کند چون خودشون یک دختر شوهر دادن.
البته شاید این بهانه ای باشه برای پدرتون. بهتره به مادرتون بگید که زمانی که صلاح دونستند به پدرتون بگند. ولی قضیه رو کامل با مادرتون در میون بذارید. کلا در مسائل ازدواجتون هر چه بیشتر سعی کنید با مادرتون صمیمیت بر قرار کنید کارها سریعتر و بهتر پیش میره. شاید لازم باشه همزمان اون دختر خانم هم با مادرشون در مورد اینکه شما خانواده مذهبی هستید اشاراتی داشته باشند ولی نه با اصرار فقط اینکه می خواهند از نظر مادرشون بهره ببرند و با ایشون مشورت کنند.
راستی در مورد اینکه دو فرزند محرد دارند می تونند مادرتون بگند که مثلا اگر شما پسر ما رو تایید کردید می تونند یک مدت عقد بمونند یا مثلا این برای قدیمها بوده که به ترتیب باید ازدواج کنند.
در مورد کم سن و سالی میتونند بگند حالا شما بیایید تحقیق متوجه می شید که پسر من توانایی این رو دارند که زندگیشون رو اداره کنند.
در مورد دوری راه هم می تونند بگند که 80 کیلومتر که راهی نیست خوب هر وقت خواستند رفت و امد می کنند یا شما تشریف بیارید پیش ما و از این حرفها مطمئن باشید مادرتون بهتر از شما بلدند چطور ایشون رو راضی کنند.
RE: مخالفت خانواده دختر ..... (دوستان راهنمایی میخوام)
سلام دوستان
مشکل داره همینجوری زیاد میشه و دیگه امید هام واسه راضی شدنشون کمتر و کمتر ...:302:
خانواده من مه رفته بودن تحقیقات با یکی که صحبت کردن از دوستای باباهه بودن اون طرفم با اینکه بابام ازش قول گرفته بود که فعلا نگه چیزی به کسی بعد از چند روز رفت به بابا طرف گفت و باباشم بدجور قاطی کرد و امد خونه غیر مستقیم توسط خواهر بزرگه به طرفم گفت که حتما و هرچه زودتر رابطه رو قطع کنه ...
باباش از اینکه اینجوری رفتیم اینجوری تحقیقات در مورد دخترش یه جوری فکر میکنه آبروش رفته و مثل اینکه دوستش یه جوری بهش گفته که از خانواده من خوشش نیومده ...
الان من چیکار کنم دوستان ؟
1- به بابام بگم با باباش تلفنی حرف بزنه که طی شناختی که از بابا پیدا کردم بدجور لجباز هست و حتما با لحن بدی بابام برخورد و جواب نه میگه ...
2- بابام و یا مادرم با مادر طرف صحبت کنه و مادرش رو راضی و بعد مادر باباه رو راضی کنه ؟
3- نظر شما چیه ؟؟
دوستان خواهشن جواب بدید دیگه دارم قاطی میکنم نمیدونم چطور میشه خانوادشون رو راضی کرد :302:
RE: مخالفت خانواده دختر ..... (دوستان راهنمایی میخوام)
دوستاااااااااااااااااان .... :300:
RE: مخالفت خانواده دختر ..... (دوستان راهنمایی میخوام)
کسی نیست کمکی کنه ؟
نیاز به ایجاد تاپیک جدید هست ؟
کسی هست با من همفکری کنه ؟ :316:
RE: مخالفت خانواده دختر ..... (دوستان راهنمایی میخوام)
سلام. آخه چرا شما آقایون یه سری واقعیت ها رو نمی پذیرید؟ مورد شما از یه جهت هایی شبیه من و نامزدم هست. ما هم مشکل راضی کردن خانواده ها رو داشتیم. فقط یه چیز رو بدونید:اولا از اون خانم توقع بیجایی دارید، تو جامعه ی ما پذیرفته است که یه پسری به خانوادش بگه زن می خوام یا حتی بگه فلان دختر رو می خوام اما یه دختر که بگه شوهر می خوام در حد جنایته:160: پس تا همین جا هم خیلیییییی شجاعت به خرج داده. تازه فکر می کنم سنش هم نسبتا کم باشه که کار رو سخت تر می کنه. بنابراین وظیفه ی راضی کردن خانواده ها بیشتر با شماست. اگر هم می دونید که نهایتا نظر خانواده براتون ارجحه لطف کنید و از الان به دختر خانوم بگید که من سعیم رو می کنم اما اگر خانواده ها راضی نشدن، بهتره رابطمون قطع بشه، این جوری اون بیچاره هم منطقی تر جلو می یاد و اگر خدای ناکرده نشد، کمتر ضربه می خوره. در مورد رضایت خانوادتون هم بذارید اگر از ته دل راضی نیستن همین الان که اول کاره مشخص بشه. من و نامزدم 3 سال صبر و تلاش کردیم که خانواده ی ایشون کاملا راضی بیان جلو اما الان هم که همه چی درست شده نارضایتی هایی که بوده همچنان وجود داره،باور کنید پیدا کردن حالتی که همه از همه چی راضی باشن غیر ممکنه. ما شرایط خیلییییییی بدتری داشتیم و فکر می کردیم خانوادشون که با پدر من تماس بگیرم با کوله باری از توهین و ناسزا مواجه می شن اما در نهایت تعجب پدرم بسیار آروم و مودبانه برخورد کردن و ما الکی حرص خورده بودیم، شما هم مطمئن باشید مادر ایشون ممکنه جواب رد بدن اما توهین بعیده مگر اینکه مادر شما به دلیل عدم رضایت قلبی حرف دوپهلو یا نامناسبی بزنن.اونم باور کنید بهتره همین الان باشه که هنوز وابستگتون کمتره.در نهایت بدونید اگر خدا بخواد همه رو آروم و راضی می کنه و کارها جلو می ره. درسته که ما الان به یه سری مشکلاتی خوردیم اما در زمینه رضایت خانواده ها واقعا خدا کمکمون کرد، بعد یه سال خواستگاری با جواب منفی پدر من، در عرض 2-3 ماه انگار معجزه شد و نظر همه برگشت. شما با جرات و البته با احترام و جدیت خواستتون رو مطرح کنید و تلاشتون رو بکنید، با فکر و نقشه هیچ اتفاقی نمیفته. اگر نمی تونید با منطق و درست خانوادتون رو راضی کنید نشون می ده که یا منطق و دلایلتون نادرسته و یا هنوز واقعا اونقدر بالغ و مستقل نیستید،ببخشید که رک می گم اما شما چندین بار گفتید تحمل اون خانم کمه،اگر واقعا اینجوریه پس مطمئن باشید ایشون اصلا آمادگی ازدواج ندارن،چون مطمئن باشید به محض شروع رابطه ی خانواده ها،حتی به نیت خیر تازه مشکلات آغاز میشه،سو تفاهم ها و توقعات و برخوردهایی که اجتناب ناپذیره و تحمل واراده ی هر دوی شما باید فوق العاده بالا باشه،تازه ایشون می خوان وارد یه خانواده متفاوت و یه شهر متفاوت بشن و کلی فشار روشون خواهد بود و شما هم همیشه اینقدر مهربون و صبور باقی نمی مونی و توقعاتت بیشتر می شه ...:302:خلاصه ایشون باید خیلی محکم باشن وگرنه کم میارن.اگر نیستن اصلا به صلاح نیست با درگیری و مخالفت خانواده ازدواج کنن و باید حمایت کامل و قلبی هردو خانواده رو داشته باشن. این رو از منی که دختر و در شرایط نسبتا مشابهم قبول کنید.ببخشید زیادی حرف زدم. من اصلا در حد نظر دادن نیستم اما چون دیدم دارید مثل ما وقت و احساستون رو هدر می دید گفتم. عجله بده اما تردید و ترس نشون دهنده ی عدم بلوغ و استقلال کافی برای ازدواجه.محکم،مودب،منطقی و شجاعانه حرفتون رو با هر دو خانواده بزنید و نهایتا به خدا توکل کنید.امیدوارم خیرتون براتون پیش بیاد. برای منم دعا کنید شاید یکی اینجا جواب منم داد:302:
RE: مخالفت خانواده دختر ..... (دوستان راهنمایی میخوام)
bahar_t عزیز
این تاپیک مربوط به 5 ماه پیش است و قدیمی است.
لطفا برای پاسخ دادن به تاپیک ها به تاریخ آخرین تاپیک در ارسال دقت کنید که قدیمی تر از 2
هفته نباشد!
:72: