نمایش نسخه قابل چاپ
عزیزم خوبه میگی از دختربازی خسته شدی این زنو گرفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الانم با اینکه کار زنتو تایید نمیکنم اما با نوشته هایی که از خانمت خوندم بهت اطمینان میدم کمتر آدمی این بالاهایی که تو سرش آوردی را تحمل میکنه
الانم از نظر من اگه جفتتون بتونید با هم زندگی کنید منتی به هم ندارید تازه شدید مثل هم
اگرم نه بی آزارو اذیت از هم جداشید لااقل این یک کارو براش انجام بده
چرا دوتایی با هم نمیرید مشاوره؟
تازه همه زندگی ها مشکل داره ولی چند درصد مردم شوهرشون زندان رفته؟ بازداشت شده؟ مدرکش قلابیه؟
با عرض معذرت شما هنوز در خواب غفلت هستید هردو
هنوز هم نمیخواهید سهم خودتونو از اشتباهات بپذرید
جناب karimian
به تالار همدردی خوش آمدی
شما اذعان داشتید که مشاوره حضوری رفته اید ، و بالای دو میلیون خرج مشاوره کرده ای .
باید بگویم اگر از مشاوره حضوری نتیجه نگیرید ، مطمئناً از فضای مجازی هم نخواهید گرفت .
توصیه من بهشما اینه که از کینه و نفرت پرهیز کنید که نتیجه اش ندانم کاریهائیست که عاقبتش برای خود شما خوب نیست .
آنالیز زیر از وضعیت زندگی شماست تا بدانید که نوع نگرش خود شما و بعضی اشکالات رفتاری شما موجب شده زندگیتون به اینجا برسه :
1 - فرمودید چون نتونستید از دانشگاه مدرک بگیرید ،( و احتمالاً بعد از لو رفتن جعلی بودن مدرکتون ) عقده پیدا کردید ، و خواستید با پول دار شدن بفهمونید که توانایی به مدرک داشتن نیست :
این یعنی اینکه شما عزت نفس ضعیفی دارید ، و تایید دیگران و در چشم دیگران آدمی گردن کلفت و تاپ مالی یا تحصیلی بودن احساس ارزش به شما می دهد ، و چون این حس ارزشمندی درونی نیست ، شما را روز به روز بیشتر در خطاهایتان برای به دست آوردن پول بیشتر غرق ساخته . مهمتر اینکه هم اکنون هم در رابطه با همسرتان دچار عقده شده ای و نمی خواهید سنجیده عمل کنید و باز هم می خواهید رفتاری ناشی از عقده را در پیش بگیرید
2 - فرمودید همه خطاهای مالی شما از قصد نبوده :
از آنجا که آگاهی بر خطا جای هیچ توجیه مقبولی برای ارتکاب آن نمی گذارد . و شما اذعان می دارید از قصد نبوده ( با اینکه می دانستید کلاهبرداری خطاست و حتی با پیش آمدن گرفتاریهای قضایی با جعل نام و .... ) بارها و بارها این خطا را مرتکب شده ای ،آیا چنین عملکردی دست خودتون نبوده ؟ یعنی نمی توانستید کنترلی بر این رفتار و عطش پول دار شدن در سطحی قابل توجه داشته باشید ؟ اگر چنین است ، حکایت از اشکالاتی در ساحتار شخصیت و رفتار شما داشته ( مثلاً بلند پروازی ، بی باکی ، و ..... ) که برای آگاهی و رفع آن ،نیاز به مراجعه به روانشناس و روانپزشک داشتید تا به کمک آن راه درست را یافته و زندگی خود را به مخاطره نمی کشاندی . این نکته از این جهت دارای اهمیت است که هم اکنون نیز با همان اشکالات دارید با مسئله پیش آمده در زندگیتان برخورد می کنید ، و به نظر می رسد به راهنمائی ها و راهکارهای مشاوره حضوری هم گوش فرا نمی دهید .
3 - فرموده اید که همه چیز ( از نظر رفاهی ) برای همسرتان فراهم ساخته اید :
پیداست درک کافی از نیازها و خواسته های یک زن نداشته اید و از همسرتان نیز جویا نشده اید . همسر و فرزند شما فرسنگها دور از شما و زمانهای طولانی بدون حضور شما سر می کرده اند ، شما با این تصور که همه چیز در پول نهفته ، غافل بودید که حضور پر از عشق و محبت خود شما به عنوان یک تکیه گاه چقدر برای زن و فرزندتان مورد نیاز است . آیا به نیاز جنسی همسرتان با وجود دور بودن شما فکر می کردید و اینکه عدم تأمین نیاز چه آسیب هایی به دنبال دارد ؟
4 - فرمودید ، آن آقا نه ظاهر داشته ، نه پول و ... کلاً آنچه از امتیازات مادی و ظاهری که شما داشته ای نداشته :
هنوز هم نگاه شما به ظواهر است ، و مشخصه شناختی از خانمها ندارید و از همسرتون و نیازهایش ، و از این خطای همسرتون به آسیب پذیری ناشی از دوری شما و عدم حضورتون به عنوان مردی تکیه گاه عاطفی و تأمین کننده نیازهای عاطفی و جنسی همسر پی نبرده اید و .... سهم خود را در این میان به گردن نمی گیرید .
5 - ناراحتی اکنون شما ، آنچنانکه پیداست :
از این است که همسرتان می خواهد جدا شود ، نه از خطایی که کرده ، چون فرمودید ، همه جا به همسرتون می نازیدید ، به ظاهرش ، به تحصیلاتش و ..... و حالا به مردم چه بگویید . یعنی داشتن این همسر به افتخارات شما می افزاید . و نخواسته و نمی خواهید این افتخار را از دست بدهید . چنا نکه همون سالهای خطا کاری شما اگر می خواست جدا شود باز هم به احتمال قوی بر آشفته می شدید . دقت کرده اید که اینگونه نگاه شما به همسرتان نگاه کالا مدارانه است ؟؟
6 - دقت کنید ، نگاه عاطفی شما به همسر و زندگی بسیار ضعیف است ( پستهایتان را یک بار دیگر بخوانید تا متوجه شوید )، و این کلاً برای شما در زندگی مسئله ساز است ، اگر نگاه عاطفی بیشتری به دیگران و زندگی داشتید ، مطمئن باشید که هرگز دست درازی به مال دیگران نمی کردید ( کلاهبرداری ) همین ضعف نگاه عاطفی شما مسائل و مشکلات زیادی را در زندگیتان سبب شده و البته باید بیش از اینها هم می بود . و باز در این مورد شما نیاز به روانشناس دارید .
7 - فرمودید ، فرزندتان حاضر نیست از مادرش جدا شود :
چرا ؟
حتی اگر شما همیشه کنار فرزندتان هم می بودید باز هم طبیعی بود که فرزندی در سن فرزند شما مادرش را ترجیح دهد ، چون فرزندان به عواطف مادران وابسته اند ، چه رسد به فرزند شما که خیلی کم حضور شما را در کنار خودش داشته است . این خود آسیبی بوده که شما به فرزندتان زدید ، اکنون هم روند شما به وی آسیب می زند .
و .......
توصیه می کنم به روانشناس بالینی مراجعه کنید ، نه مشاور ، و توصیه هایش را جدی گرفته و عمل کنید .
موفق باشید
.
الانم از نظر من اگه جفتتون بتونید با هم زندگی کنید منتی به هم ندارید تازه شدید مثل هم
اگرم نه بی آزارو اذیت از هم جداشید لااقل این یک کارو براش انجام بده
مساله همینجاست دیگه .به جای اینکه من طلبکار باشم یا اقلا اونم قبول کنه با هم بی حسابیم اون از من طلبکاره!! یه جوری صحبت می کنه انگار من مقصر همه چی هستم!!!!!!! این خیلی حرصم می ده.اصلا قبول نمی کنه کارش چی کرده با زندگی ما.چجوری بذارم بره به همین راحتی؟؟ محاله
چرا دوتایی با هم نمیرید مشاوره؟
تازه همه زندگی ها مشکل داره ولی چند درصد مردم شوهرشون زندان رفته؟ بازداشت شده؟ مدرکش قلابیه؟
خانم عزیز اصلا حاضر نیست بیاد مشاوره برای اصلاح این مساله .خیلی مصر وایساده میگه من منشا مشکلاتم تویی!! از زندگیم برو بیرون.همش می گه من اصلا لیاقت تو رو ندارم.هر جور می خوای فکر کن فقط ولم کن!! وقتی حاضر نیست بیاد حتی مشاوره من یه طرفه چجوری تلاش کنم؟؟این مساله مدرک و مشکلات دادگاهی من مگه چقدر توی این زندگی الان ما تاثیر داره؟؟ الان که همه چیز روبراهه می گه نه.اصلا نمی ذاره بهش نزدیک بشم که حتی حرف یزنم.فکر می کنم می خواد فقط زودتر از دست من راحت شه با خیال راحت بره دنبال ادامه هرزگیش.
فرشته مهربان:
من می یذیرم که رفتارم خوب نبوده و یا کمبود اینا رو نتونستم جبران کنم ولی اون اصلا نمی یذیره چیکار کرده.همینکه اینقدر مصره برای طلاق یعنی اینکه اشتباهاشو قبول نمی کنه فقط منو برای خودش دست و یاگیر می بینه والا بخاطر بچشم شده بود سعی می کرد برگرده به زندگیش.من حاضرم بخاطر این زندگی بازم تلاش کنم هر چند که واقعا دیگه حس می کنم هیچ کشش و علاقه ای بهش ندارم ولی اون اصلا حاضر نیست.اگه حتی با یه یسر مجرد جوون رابطه داشت و یا یه مردی که از خودم سر باشه اینقدر کلافه نبودم.آخه اون مردی که من دیدم لیاقت هیچی اینو نداشت.من مردا رو خوب می شناسم .اونم بخاطر خودش نمی خواستش.فقط اومده بود زندگی این بدبختو خراب کنه چون اونم بعد این جریان رفت چسبید به زن و خانوادش.اینو به آدم اصلا حسابم نکرد.این بیچاره هنوز نفهمیده اون چه مارمولک یست رذلی بود.اصلا اینو بخاطر خودش نمی خواست.حتی من دیدمش باش حرف می زدم زوری حرف می زد انگار این براش فقط یه سرگرمی بوده!!!!!!!! اون رفت سر زندگیش افتاد به غلط کاری این بدبخت زندگیشو بخاطر اون خراب کرد..
حتی اگر شما همیشه کنار فرزندتان هم می بودید باز هم طبیعی بود که فرزندی در سن فرزند شما مادرش را ترجیح دهد ، چون فرزندان به عواطف مادران وابسته اند ، چه رسد به فرزند شما که خیلی کم حضور شما را در کنار خودش داشته است . این خود آسیبی بوده که شما به فرزندتان زدید ، اکنون هم روند شما به وی آسیب می زند .
آخه شما خودت بگو خانم عزیز .واقعا صلاحه من یه بچه معصومو بدم به یه زن هرزه ای مثل این بزرگش کنه؟؟؟ هیچ کسی اینو تایید نمی کنه من شک ندارم.
از این است که همسرتان می خواهد جدا شود ، نه از خطایی که کرده ، چون فرمودید ، همه جا به همسرتون می نازیدید ، به ظاهرش ، به تحصیلاتش و ..... و حالا به مردم چه بگویید . یعنی داشتن این همسر به افتخارات شما می افزاید . و نخواسته و نمی خواهید این افتخار را از دست بدهید . چنا نکه همون سالهای خطا کاری شما اگر می خواست جدا شود باز هم به احتمال قوی بر آشفته می شدید . دقت کرده اید که اینگونه نگاه شما به همسرتان نگاه کالا مدارانه است ؟؟
چرا این حرفو می زنین؟؟؟ برای یه مرد کم حقارتی نیست که یه عمر از زنش همه جا با افتخار یاد کنه و وفاداری و صداقتشو به رخ همه بکشه و اینهمه خرجش کنه که صدای همه دربیاد بعد زنش بگه نمی خوامت.این برای من مرگه.کالا چیه این زن زندگی من بود.ییشش نبودم این چند سال ولی نفس می کشید هر چی اراده می کرد حتی اگه نداشتم براش فراهم می کردم.از خرج دانشگاه تا ظاهرش همه چیز.خدا می دونه چقدر فقط خرج مبلمان خونش کرد.من برای اون کالا بودم یا اون برای من؟؟؟ من فقط بانکش بودم الان که خرش ار یل گذشته می گه من برم؟؟
هنوز هم نگاه شما به ظواهر است ، و مشخصه شناختی از خانمها ندارید و از همسرتون و نیازهایش ، و از این خطای همسرتون به آسیب پذیری ناشی از دوری شما و عدم حضورتون به عنوان مردی تکیه گاه عاطفی و تأمین کننده نیازهای عاطفی و جنسی همسر پی نبرده اید و .... سهم خود را در این میان به گردن نمی گیرید .
اون بارها به من توی این سالها می گفت خو د ارضایی می کنه .این همیشه برام جزو افتخارات قبلیم بود که این زن حاضره توی تمام این سالها حتی زمانی که من زندان بودم خود ارضایی بکنه ولی سمت کسی نره.از لحاظ مالی هم که چیزی کم نداشت.همه حسرت داشتن جای این باشن.این ظواهری که می گین برای خانم من کم اهمیت نبود اصلا.این منو می سوزونه .اون هیچکی رو زیر نظر نمی آورد.حتی زمان دانشگاه با اونهمه یسرای جوون خوش تییی که من دیدم تو کلاسشون.اونام کم دنبالش نبودن.چرا این آدم حقه بازی که فقط خواست بازیش بده؟؟
من نمی تونم طلاقش بدم .واقعا از توانم خارجه .حاضرم تا اخر عمر بش دست نزنم سمتش نرم اصلا نرم ببینمش ولی طلاقش ندم.اون باید تاوان کاراشو یس بده اگه الان هم ببینم یه ذره تلاش می کنه برای زندگیش که برگرده من همه چی رو ندید می گیرم .منم می یذیرم جبران می کنم هر چند که واقعا دیگه دلم باش نیست ولی حاضرم همه تلاش خودمو بکنم این رابطه ترمیم بشه .ولی اصلا همکاری نمی کنه.حتی حاضر نیست یه چند سالی بم فرصت بده با میل خودم طلاقش بدم یا اقلا خودمم به همین نتیجه برسم.اگه بیشتر اصرار کنه یا کوچکترین اقدامی بکنه کاری می کنم که تا آخر عمر از کرده خودش ییشیمون بشه .فقط منتظرم ببینم چکار می کنه.
چرا هیچکس هیچی نمیگه.یعنی من خواسته غیر معقولی دارم؟نمی تونم بهش اجازه بدم هر کاری دلش می خواد بکنه.من و بچه که بازیچه دست این زن خودسر نیستیم.
با سلام
معمولا وقتی در این فضا هویت طرفین مشکلات زناشویی و تاپیک و پستهایشان آشکار می شود فضای مشاوره به فضای محاکمه تغییر می یابد و اعضاء متاسفانه بعضی در شکل وکیل، بعضی در شکل دادستان، بعضی در شکل هیئت منصفه، بعضی در شکل قاضی و ... مداخله می کنند. تاپیک های به صورت احساسی و فزاینده به سرعت بالا می رود، تاپیک های کارشناسان در بین انبوه مطالب گم می شود. و از همه بدتر اججاف بزرگی در حق مراجعان می شود. چرا که اولین شرایط مورد نیاز برای مشاوره، همدردی با مراجع هست. رابطه حسنه با مراجع هست.
متاسفانه در این تاپیک یک چنین چیزی اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد.
تا وقتی که یک مراجع ناشناس و یک طرفه مسائلش را ذکر می کند تاپیک درست پیش می رود. اما وقتی آشنایی دو طرف آشکار می شود اوضاع عوض می شود.
لذا بنده تاپیک ها را قفل یا انتقال دادم.
این تاپیک هم پس از رویت karimian گرامی از دسترس خارج می شود.
خواهش می کنم. اگر مراجعان می خواهند به درستی تاپیکشان پیش برود از اشاره به هویت شخص مورد نظرشان خودداری کنند.