RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
سرکار خانم بختیاری
ممنونم از راهنمایتون
ولی مشکل اینجاست که اون هیچ حرکتی واسه درست کردن نمیکنه ، میگه دست خودم نیست ، دیگه خالی خلی ام ، قبلا همه سعی خودموکردم الن دیگه نمیتونم .
باید بگم من هیچوقت نسبت به اون بیتفاوت نبودم . هیچوقت بدون اون یا مجردی حتی یکبار با دوستام مسافرت نرفتم . همیشه فوق العاده بهش وابسته بودم .یعنی نمیدونم من چیکار کردم که اینقدر که میگه اذیت شده .
حالاکه من همه چیو قبول کردم ، بیشتر از همیشه سعی میکنم چرا همکاری نمیکنه ، میگه بنظر من ما نمیتونیم با هم زندگی کنیم . آخه بعد از اینکه من واقعا متوجه ناراحتی واقعی اون شدم ( همون باری که منو تنها گذاشت ) و فهمیدم که چقد ناراحته فقط یه فرصت برای جبران اون چیزا داشتم که متاسفانه با مشخص شدن جریان رابطه دوباره همه چیز متشنج شد ولی بخدا من تو همین شرایطم همش سعی میکردم فراموش کنم اون خودش با ادامه بیتفاوت بودنش و سرد بودنش منو مشکوک میکرد
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
سلام به همدردی خوش امدید:72:
مشکل اینجاست شما جنس مخالف و نیاز های احساسی انها را بدرستی نمی شناسید
بنظر میرسه شما به نیاز های همسرتان پاسخ مناسبی ندادید و ایشان بدنبال رفع نیاز های خود در فرد دیگری هستند
ترمیم روابط اسیب خورده کار سختی هست ولی با مراجعه به یک روانشناس می تونید تلاش خودتون رو بکنید
از این ادرس کتاب " مردان مریخی زنان ونوسی " رو دانلود کنید و مطالعه کنید
ابتدا باید دلایل ترک همسرتان رو متوجه باشید . باید روی سوال رو متوجه باشید تا بهترین پاسخ رو داشته باشید
http://www.parsbook.org/1389/01/merikhi-venusi.html
کتاب راز هایی در مورد زنان هم می تواند در شناخت بیشتر همسرتان کمک حال شما باشد
http://4downloads.ir/tag/دانلود%20کتاب%20رازهایی%20درب ره%20زنان%20pdf
این کتاب ها را یکبار مطالعه کنید
بعد باید بدنبال بدست اوردن امتیازاتی باشید که از دست داده اید
اگر همسرتان کمی به شما امید وار باشد از ان شخص سوم دست خواهد کشید
اولویت با شماست البته اگر قدر فرصت ها را بدانید
گناهان همسرتان را فعلا ببخشید . فرض رو بر این بزارید که ایشان بی گناه هستند . شما تلاش کنید تا تمام کاستی ها را ( که با مطالعه کتب بالا بدست اوردید) جبران کنید
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
آقا نيما توروخدا واقع بين باش!!
درضمن اين داستاني كه طرف بهش گفته ميخواد خودكشي كنه و واسه همين خانمتون دلش سوخته و به ارتباط باهاش ادامه داده،ديگه خيلي خيلي تكراري و كليشه اي و خنده دار شده!!!!!:324:
ببينيد ،بلاي جان زندگي شما اون شخص سوم هست!ابتدا بايد پاي اون پيچك سمي رو از زندگيتون ببريد!بعد به فكر راه حل هايي باشيد كه ساير دوستان دارن ميگن!
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
سرکار خانم بختیاری
ممنون از راهنمایتون
ایشون میگن من دیگه خالی خالی ام ، دیگه نمیتونم کمکی کنم . تا میخوام باش صحبت کنم ناراحت میشه میگه بسه دیگه حوصله حرفای تکراریو ندارم . منکه نظرموبت گفتم ، ما دیگه نمیتونیم .
از وقتی که من واقعا متوجه شدم که چقد ناراحته ( همون باری که برای چند ماه منو تنها گذاشت ) تمام سعی خودمو کردم که از دلش در بیارم ولی متاسفانه این فرصت همزمان با همون موضوع متوجه شدن من از اون رابطه و شک و تردیدای هر روز من شد . بازم من دوست دارم حرفاشو باور کنم که مشکل اصلی مربوط به خودمونه و اون رابطه برای اون ارزشی تو زندگیش نداشته و دلیل خواسته های اون ربطی به این موضوع نداره ولی خیلی برام سخته . اینکه اون هیچ تمایلی برای درست کردن زندگیمون نداره منو دیونه میکنه . میگه دیگه خالی خالی ام ، به اندازه کافی فرصت داشتم . وقتی اینارو بم میگه به خودم میگم مگه من خیانت کردم ، کتکش زدم ، فحش دادم، دزدی کردم ، بیکارم ، زندگی سختی داریم ، بی پولیم یا ... هرچی بوده از حرفمو یه سری رفتارایی که بر میگرده به تعصب های جوونی مردا تو سالای اوبل زندگی و ... که منم متوجه شدمو اصلاح کردم
مشکل اینجاست که اول اون باید صادقانه بم کمک کنه تا حرفاشو باور کنم که دیگه چیزی وجود نداره و بعد بخوادو یه فرصت به جفتمون بده که تو آرامش همه چیرو درست کنیم . ولی متاسفانه در جواب قسمت اول میگه من که گفتم اون مسئله برام بی ارزشه ، دیگه چیکار کنم خودت نمیخوای فراموشش کنی و ... و اصلا سعی نمیکنه که یه بار دیگه شروع کنیم و مشکلاتو حل کنیم .
اون الان نشسته تو خونشون و میگه به تنهایی احتیاج دارم ، یه بار میگه من نظرم همونه که گفتم ، یا بار میگه الن نمیتونم بیام اگه مجبورم کنی وقتیاومدم دوباره مثه بار اول من سردمو باز تو ناراحت میشی ، نمیدونم چی درسته چی دروغه ، چیکار کنم یا چیکار نکنم ؟ واقعا دارم دیونه میشم ، میترسم تو این حالی که دارم یه اشتباهی کنم یا اگه کاریو انجام ندم دیر بشه و بعش نشه کاری کرد .
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
دوست عزیز
رابطه باب مفاعله است و یک عمل دو طرفه است. منظورتون چیه که میگید نقشه خانومم چی بوده؟
یک طرف این قضیه خانومه شما هستن با ۵۰ درصد نقش. ۵۰ درصدش هم اون آقا هستن.
افسردگی داره که اینقد بی تفاوت راجع به خیانتش حرف میزنه و البته خونسردی شما هم بهش کمک میکنه که بیشتر بیخیال شه.
اگه اولش قاطع تر برخورد میکردید بیشتر شما رو باور میکرد.
خونسرد بودن مرد در برابر خیانت زنش به زن این حس را میده که من خیلی هم واسش مهم نبودم که اینقد بیخیال رد شد.
خانومتون دنبال اون مرد نیست. دنبال چیزی است که در شما پیدا نکرده و با اون مرد و رابطه پنهانی هم بش نرسیده و بیشتر افسرده و نا امید شده.
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
نیمای عزیز کتاب هایی که گذاشتم رو بخون
هر دوشون رو . به تمام سوالاتت پاسخ داده
باید تغییرات بزرگی در زندگیت صورت بگیره تا زندگیت رو بدست بیاری
خود خواهی رو بزار کنار و همسرت رو بخاطر خودت نخواه
بلکه او را بخاطر خودش دوست داشته باش
هر وقت اینطور فکر کنی همه مشکلاتت حل میشه
یا علی
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
آیدین جان شما بگو چجوری میتونم ، چیکار کنم ؟ چجوری وقتی اون همراهی نمیکنه ؟
یکی میگه با اون موضوع رابطه خیلی جدی برخورد کن تا دیر نشده یکی دیگه میگه اونو فراموش کن و فکر کن خانومت بیگناه بوده تا مشکل اصلی رو پیداکنی . اونوقت همه اینا باید یکطفه باشه بدون کمک و همکاری خانومم
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
دوست خوبم اگر اون 2 تا کتاب رو بخونی ، متوجه میشی حتی در این موارد چکار کنی( فکر کنم حتی بصورت مستقیم در این موارد صحبت شده در این کتاب ها)
همسرتان در حال حاضر در برزخ هست و میخواد انتخاب کنه. یا شما و زندگی 5،6 ساله اش. انتخاب ان فرد سوم
شما باید با تغییراتی که درخودت بوجود میاری ، انتخاب بشی
اگر با مشت اهنین بری جلو و حتی ان فرد سوم رو حذف کنی مشکلی حل نخواهد شد... شاید برای مدتی همه چی اروم بشود ولی محبتی در زندگی شما نخواهد بود
پس بهترین کار این هست با اصول سعی کنید زندگی خود را پس بگیرید
با یک تیر دو نشان بزنید:
همسرتان را باز پس بگیرید
زندگی خود را متحول کنید و مشکلات فعلی را نداشته باشید
و اما تیر شما همان مهارت هایی هست که در ان کتاب ها نوشته
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط eng.aydin
خود خواهی رو بزار کنار و همسرت رو بخاطر خودت نخواه
بلکه او را بخاطر خودش دوست داشته باش
هر وقت اینطور فکر کنی همه مشکلاتت حل میشه
یا علی
میشه بیشتر توضیح بدی
چجوری میشه که یه مرد زنش رو بخاطر خودش نخواد بلکه او را بخاطر خودش دوست داشته باشه
برام خیلی مهمه
RE: نمیدونم چه راهی رو انتخاب کنم، بازم سعی کنم ؟
میشه بیشتر توضیح بدی
چجوری میشه که یه مرد زنش رو بخاطر خودش نخواد بلکه او را بخاطر خودش دوست داشته باشه
برام خیلی مهمه
یعنی همسرت رو برای
1- پاسخگویی به نیازهای جسمی و روحی خودت
2- برای پز دادن به دیگران
3- برای مادر بچه هات بودن
و ....
نخواه
برای خودش بخواه یعنی
1- اونو همونجور که هست بپذیر
2- خوشی و موفقیت اون تو رو خوشحال کنه چه پیشت باشه چه ازت دور باشه
3- چیزی که اون فکر می کنه خوشحالش می کنه براش انجام بده نه چیزی که تو فکر می کنی باید اونو خوشحال کنه
و .....
امیدوارم مشکل اقا نیما هم حل بشه. اما اینو می دونم اگر بخوان پای اون اقا رو کوتاه کنن این یک درمان مقطعیه همزمان باید دل خانمشونم از اون اقا ببرن و به خودشون نزدیک کنن. الان منبع عاطفی خانم ایشون تمام شده و اونو در طی این 6 سال خرج کرده و با ارتباط با اون اقا می خواسته دوباره اونو شارژ کنه که خوشبختانه نتونسته. به نطرم اقا نیما باید به دنبال راهی برای دوباره پر کردن این منبع باشن و این میسر نمی شه جز با ابراز محبت سازنده و مستمر به خانمشون .
فکر می کنم اول به همسرتون بگید که من متوجه شدم که این اتفاقی که افتاده به خاطر این بوده که جای خیلی چیزها تو زندگیمون خالی بوده. مثلا .....و ... ..بعد صبر کنید تا اون نظرشو بده. وسط حرفش نپرید و بذارید خوب حرفهاشو بزنه و خودشو خالی کنه. اگر شنونده خوبی باشید خیلی چیزها از گوش دادن به حرفهای همسرتون دستتون میاد. به هیچ وجه برای زدن هیچ حرفی در حال حاضر توبیخش نکنید یا ازش انتفاد نکنید. شما فعلن فقط شنونده باشید. اگر دیدید حرف نمی زنه حرفهایی رو بزنید که مجبور بشه شما رو تصحیح کنه و سر حرف اینجوری باز می شه. برای شروع هم لازم نیست بیاد خونه. یه جا با هم بیرون قرار بذارید و البته در جلسه اول هم اصرار به برگشت نکنید.
فعلا اینکارو انجام بدید تا بعد.